نویسنده: دکتر جاسم المطوع
مترجم: حامد جوانی
داد و فریاد (جیغ و داد)، کتککاری و گریه در میان خواهر و برادر بهویژه کودکان در منزل؛ چیزی است که روزانه در هر خانهای پیش میآید، اما پرسش مهم این است که با این دعواهای روزانه چگونه برخورد کنیم که باعث نگرانی و ناراحتی والدین نشود. این سوال برای بسیاری از پدر و مادرها پیش میآید.
من در این نوشتار چند ایده و راه حل کاربردی برای مدیریت بهینهی دعوای بین فرزندان ارائه میدهم.
قبل از هر چیز باید بدانیم که دعوای بین فرزندان مفید است در صورتی که ما از آن به شکل بهینهای بهره بگیریم؛ چون میتوانیم به بچه بیاموزیم که چگونه در هنگام دعوا خود را کنترل کند و بر اعصابش مسلط گردد تا دچار خشم نشود و داد و فریاد نکند و با برادرش همفکری کند که چگونه به جای دعوا با همکاری هم مشکل را حل کنند و بیشتر از عقلش استفاده کند تا از بازوانش… تا مبادا دعوا به دشمنی و نفرت و انتقام تبدیل گردد.
حال اگر دعوا رخ داد، پرسش مهم این است که زمان مناسب برای پا درمیانی ما جهت بر هم زدن درگیری و دعوا چه زمانی است؟
اصل بر این است که پدر و مادر دخالت نکنند مگر در صورتی که دعوا به برخورد فیزیکی و کتککاری یا دشنام و داد و فریاد با صدای بلند منجر شود که در این صورت برای توقف دعوا باید وارد عمل شد.
اما اگر در دعوا این مواردِ ممنوع، نیست باید آنها را رها کنیم تا با هم مشاجره و زورآزمایی کنند اما از دور مراقبشان باشیم تا این گونه به آنها بیاموزیم که به تنهایی با مشکلات روبرو شوند.
اگر دخالتی هم از جانب والدین صورت میگیرد حتیالامکان باید آرامش خود را حفظ کنند؛ خود را کنترل کردن، گاهی اوقات سخت است اما تنها راه درست برای این که در امر تربیت موفق باشیم، همین است.
در هر خانهای که خواهر و برادر باشد، دعوا هست و این کاملا طبیعی است، اما تلاش برای جلوگیری از دعوا بسیار سخت است، چون دعوا عوامل زیادی دارد.
- گاهی اوقات انگیزهی دعوا حسادتی است که بین خواهر و برادر وجود دارد به خصوص اگر احساس کنند که در رفتار والدین با آنها تفاوتی وجود دارد.
- گاهی اوقات هم برای جلب توجه والدین این کار را میکنند تا به آنها توجه کنند چون از نظر عاطفی (چه از نوع کلامی و چه لمسی و آغوشی) اشباع نشدهاند و این مسالهی زیربنایی برای تثبیت روانی کودک است.
- گاهی اوقات تقلید برادر کوچکتر از بزرگتر است یا شاید هم به خاطر بازی و خوشگذرانی باشد یا هم به این دلیل که با هم کار کردن را نیاموختهاند، بهویژه زمانی که دعوا بر سر یک اسباببازی باشد، شاید هم به این دلیل باشد که کودک در خانوادهای بزرگ شده است که در آن خشونت خانوادگی وجود دارد و کودک شاهد خشونت پدر علیه مادر یا مادر علیه فرزندان بوده که از این طریق خشونت را آموخته و بخشی از شخصیت او شده است.
یکی از راهکارهای زیرکانه این است که از دور مراقب باشی تا بدانی که ظالم و خطارکار کیست؛ چون غالبا برای شکایت پیش تو میآیند و هر کدام دلایلی بر ظالم بودن دیگری مطرح میکند اما برای تو مشخص است که ظالم کیست و میتوانی به موقع واکنش نشان دهی.
اما در صورتی که ندانی مقصر کیست از این دعوا به عنوان یک فرصت تربیتی استفاده کن و از آنها بخواه که راهکارهایی برای آینده ارائه دهند تا دیگر این مشکل پیش نیاید و تلاش کن تا بهآرامی و بدون داد و فریاد یا کتککاری و عصبانیت آنها را توجیه کنی و با آنها عادلانه رفتار کن و در صف بچه کوچکتر به این دلیل که کوچکتر است قرار نگیر، شاید ظالم خود او باشد، بلکه در کنار مظلوم باش و علیه ظالم و با آنها در مورد ذهنیتهایی که باعث دعوا شده است، گفتگو کن.
اگر یکی اسباببازی را برداشته و همین سبب دعوا شده است به او بگو آیا عادلانه است که در طول روز اسباببازی نزد تو باشد و برایش روشن ساز که چگونه با برادرش عادلانه رفتار کند و همکاری و محبت بین برادر و خواهر را تحسین کن.
اگر دعوا ادامه پیدا کرد برای آن قانون بگذار مثلا بعضی چیزها مثل کتککاری، گاز گرفتن، لگد زدن و دشنام دادن در دعوا ممنوع است، اما گفتگو و بحث کردن و مبارزه و کشتی گرفتن بدون این که به صورت یا جاهای حساس بدن آسیبی بزنند آزاد است.
شاید مهمترین راه کار این باشد که پدر و مادر بخشی از وقتشان را به بچهها اختصاص دهند و از نظر عاطفی نیازشان را بر آورده کنند، چون رفع نیازهای عاطفی روان شخص را استوار و آرام میکند.
اگر خواستی انتقاد کنی از رفتار انتقاد کن نه از خود بچه و اگر از جانب آنان همکاری دیدی تحسین کن تا روحیهی همکاری و محبت در آنان تقویت گردد.
این بود مجموعهای از راه کارها در تعامل با دعواهای بچهها تا بتوانیم دعوا را به شکل بهنیه و مثبت مدیریت کنیم و از آن برای تربیت نیکوی بچه بهره ببریم.