نویسنده: دکتر محمود ویسی
بهترین روز زندگی یک انسان چه روزی است؟ شاید هر کسی با فرهنگی که دارد روزی را برای خود بهترین روز بداند که یا آن روز را پشت سر گذاشته و یا هنوز آرزوی رسیدن به چنین روزی را در دل و سر میپروراند؛ مثلاً روزی که در یکی از امتحانات مشکل در مقاطع تحصیلی موفق شود را بهترین روز بداند؛ یا روزی که جوانی همسر اختیار میکند، روز ازدواجش را بهترین روز زندگی میداند و همه ساله تحت عنوان سالگرد ازدواج مراسمی ترتیب میدهد و هدایایی را از اطرافیان تحویل میگیرد؛ و یا یکی ممکن است روز تولدش برایش زیباترین روز باشد و امروزه هم که عرف شده است که جشن تولد میگیرند و مجموعهای جمع میشوند و هدایای اجباری میگیرند، اما اگر کمی بیندیشیم متوجه خواهیم شد که زیبایی و لذت در این روزها یک زیبایی و خوشی بسیار گذراست.
بسیاری از دعواها میان خانوادهها بر سر این است که یکی فراموش کرده روز تولد چه زمانی است و یکی فراموش کرده سالگرد ازدواج چه روزی است و حتی منجر به طلاق هم شده و این میرساند که افراد دچار فقر فرهنگی هستند؛ چون به خاطر چیزهایی که هیچ گونه اصالتی از لحاظ فرهنگی و دینی ندارند گرفتار اختلاف و پریشانی و تفرق و دلزدگی و مشکل آفرینی میشوند.
اما آیا واقعاً این روزها میتواند بهترین و زیباترین روز زندگی یک انسان باشد؟ میگویند که از شیخ حسن بصری پرسیدند: روز عید چه روزی است؟ فرمود روزی که در آن روز گناه نشود روز عید است، حتی اگر عید فطر و قربان هم نباشد.
اما زیباترین روز حیات یک انسان بالاخص مسلمان چه روزی است؟ روزی که خداوند توفیق تولد دوباره به انسان میدهد بهترین روز است؛ چرا که هر انسانی دو تولد دارد: یک تولد اجباری که بسیاری از جوانان میگویند اگر با ما مشورت میکردند نمیخواستیم متولد شویم چون تاکنون بهرهای از دنیا نبردهایم؛ اما این اتفاق افتاده است و کاری نمیتوان کرد.
اگر غصهی این اجبار بر انسان چیره شود دنیا تمام میشود، به هیچ جایی هم نمیرسد. پس لازم است سامانی به وضعیت نابسامان روانی داده شود. اما تولد دیگری هست که اختیاری است و اگر این روز پیش از مرگ برای انسان فرا رسد زیباترین و بهترین روز زندگی خواهد بود.
سید عبدالرحیم مولوی کُرد ابیات زیبایی دارد که از تولد دوباره یاد میکند و معتقد است که هر کسی این تولد را نداشته باشد بدبخت است؛ پس باید این تولد را قبل از مرگ یافت و فرصتی برای جبران گذشته ایجاد کرد.
تعبیر خداوند در قرآن از این تولد یک کلمه است: “توبه”، که مفهومش واضح است و بهترین زمان اگر تأخیر نشود ماه مبارک رمضان است، ماه متولد شدن از مادر ایمان. توبه مقدسترین و مبارکترین حرکتی است که انسان در مسیر حرکت به سوی کمال انجام میدهد.
هر کس این توفیق را نیافت و بار دیگر از مادر ایمان متولد نشد، هیچ روز زیبا و خوبی را پیش رو نخواهد داشت.
بسیاری از مردم بعد از شنیدن نام توبه به یاد گناه و معصیت میافتند، در حالی که چنین نیست؛ اگر انسان مرتکب گناه شد با توبه آثار گناه را میزداید، اما لازم نیست همیشه انسان در گناه و معصیت غرق شود تا آن موقع توبه برایش معنی و مفهوم پیدا کند، چرا که پیامبرﷺ میفرماید: «واللهِ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللهَ وأتوبُ إِلَيْهِ فِي اليَومِ أَكثر مِن سَبعينَ مَرَّةٍ»، و در روایت دیگر: «أكثر من مائةِ مرَّةِِ» «من هر روز ۷۰ یا ۱۰۰ بار استغفار میکنم.»
آیا برای پیامبر متصور است که آن قدر دچار گناه شده باشد که اینقدر استغفار لازم داشته باشد؟ استغفار حلال مشکلات است و یکی از مشکلات گناه است، و البته مشکل جدی هم هست و اساس بسیاری از مشکلات روحی و روانی و مادی و معنوی است.
توبه یک منزلت و مقام است، چون اگر انسان توفیق تائب شدن را پیدا کرد محبوب خدا میشود: ﴿إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّٰبِينَ ﴾ [بقره: ۲۲۲] توابين محبوب خدا هستند، و کسی که محبوب خداوند است نمیتواند انسان بدی باشد؛ یعنی اینکه توبه یک جایگاه و منزلت است که انسان به آن میرسد.
بسیاری از اوقات گناه هم میکند و به دنبال این گناه توبه میکند و این توبه است که به او ارتقای مقام نزد خداوند میبخشد. بنابراین توبه منزلتی مانند سایر منازل از قبیل شکر و صبر است.
انسان نباید تنها زمانی که گناه کرد استغفار و توبه کند؛ زیرا یک معنی تو به بیرون آوردن لباس گناه است و پوشیدن لباس عفت و عافیت؛ و البته شرایطی دارد و باید بدانیم که انسان با گناه کردن از مسیر بندگی و طاعت خدا خارج نمیشود؛ زیرا در حین گناه کار بودن، باز هم خداوند او را بنده خطاب میکند: ﴿قُلْ يَٰعِبَادِیَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ﴾ :
اى بندگان من، ای کسانی که بر خودتان ظلم کردید، ای کسانی که قدر خود را ندانستید و نشناختید، ای کسانی که قدر شما افزون از ملائک بود اما شما آن قدر و جایگاه را حفظ نکردید، باز هم اگر به سوی من بیایید ناامید نخواهید شد، چون خداوند همه گناهان را میآمرزد: ﴿إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾ [زمر: ۵۳]
پیش از توبه، مقولهی گناهشناسی مطرح است. قبل از این که سخن از توبه گفته شود قدری در مورد گناه سخن گفتن لازم است. واقعیت این است که جامعه تعریف مشخصی از گناه ندارد. بسیاری از اوقات افراد مرتکب گناه میشوند و احساس نمیکنند که گناه میکنند! چون گناه را نمیشناسند.
میپندارند که گناهان در همان گناهان کبیره زنا و سرقت و ….. خلاصه شدهاند و همین سبب شده است که از لحاظ روحی و ایمانی دچار تزلزل شوند و معنویاتشان ضعیف گردد. وقتی انسان از لحاظ معنوی دچار ضعف شود کمترین مشکلات چنان برایش بزرگ و غیرقابل حل میشود که او را درمانده میکنند.
بنابراین گناهشناسی مسألهی مهمی است که باید قبل از توبه بررسی شود؛ چون گناه تنها دزدی و هرزگی و ربا و رشوه نیست؛ اینها گناهان کبیره هستند؛ اما گناهان کوچک دیگری هم هستند که اگر شناخته نشوند و به طور ناآگاهانه و مستمر انسان مرتکب آنها شود، بعد از مدتی گناهان کبیره میشوند، مانند تأخیر در اقامهی نماز و ….. انسان نیازمند توبه از گناهان کبیره و صغیره است.
گناهان کوچک در ابتدا کوچک هستند؛ مانند نگاه کردن به نامحرم، که بعد از مدتی عادی و طبیعی میشود. همراه با گسترش دامنهی روابط اجتماعی نگاه کردن به نامحرم عادت میشود و آثارش در دل رسوخ مییابد: ﴿يَعْلَمُ خآئِنةَ الأَعْيُنِ وَمَا تُخْفىِ الصُّدُورُ﴾ [غافر: ۱۹]
با نگاه کردن به نامحرم در دل چیزهایی پیدا میشود. تفاوتی میان دختر و پسر در نگاه کردن به یکدیگر وجود ندارد؛ همه دل دارند و دلدار میجویند. تیر نگاه به تعبیر پیامبرﷺ تیر مسمومی است که سمش کم کم به وجود انسان داخل میشود که آثار مخرب خود را به دنبال میآورد.
نگاه کردن به کانالهای بد ماهواره نیز این گونه است؛ این که گفته شود اصلاً نباید به کانالهای ماهوارهای نگاه کرد ممکن نیست؛ انسان باید بداند چه چیزی برایش بد است به آن اجازهی ورود ندهد. اگر بداند آبی مسموم است به هیچ قیمتی حاضر به نوشیدن آن نمیشود. آیا هنوز مشخص نشده که کدام نگاهها مسموم و گناه است!
هیچ گناهی را کوچک نشمارید؛ زیرا کوههای بزرگ از دانههای کوچک شن و ماسه تشکیل میشوند. یکی از چیزهایی که بسیار مهم است و ما در رابطه با آن نیازمند توبه هستیم مسألهی غفلت است. غفلت شاید از گناهان صغیره و کبیره بسیار خطرناکتر باشد. غفلت از نعمتهایی که موجود است و نعمت بودن آنها فراموش گشته است.
به تعبیر سید قطب رحمه الله در تفسیر فی ظلال قرآن: بسیاری از اوقات انس با نعمت، نعمت بودن نعمت را از یاد میبرد، چون داشتن چشم عادی شده، پس نعمت چشم فراموش شده است. غفلت از شکر نعمتهای موجود، گناه است؛ پس این گناه هم نیازمند توبه است.
اما شرایط توبه چیست؟ توبهای که انسان را از لحاظ شخصیتی عوض میکند و در شخصیت او تحول ایجاد میکند، باید در جوانی انجام شود و به صورت دقیق قبل از ۴۰ سالگی؛ چون در ۴۰ سالگی توبهی نهایی اتفاق میافتد؛ چون درخت گناه در جوانی ریشه ندوانده است و بسیار آسان ریشه کن میشود؛ اما زمانی که انسان پیر شد درخت گناه در وجودش تنومند میشود و ریشه کن ساختن آن بسیار مشکل است. پس:
پیر چون گشتی گران جانی مکن
گوسفند پیر قربانی مکن
در جوانی کن نثار دوست جان
رو عَوَان بَيْنَ ذَلِکَ را بخوان
لذا توبه کردن در جوانی ارزشمند است و در پیری هم مقبول است؛ چون کسی که موهایش سپید شد اگر از خدا بخواهد او را ببخشد خدا دعایش را استجابت میکند.
شروط توبه عبارت اند از:
۱. پشیمانی قلبی؛ یعنی این که درد به دل برسد به خاطر گناهی که انجام گرفته است. بعضی از اهل دل گفتهاند که توبه یک کلمه است، و آن پشیمان شدن است.
۲. شرط دوم این است که محبت گناه از دل کنده شود و تبدیل به بغض شود؛ شیرینی و حلاوت گناه تبدیل به تلخی شود.
۳. شرط سوم: تصمیم گرفتن برای عدم تکرار گناه.
اگر کسی به خاطر رعایت مسایل بهداشتی مرتکب گناهی مثل زنا نشد و آن را توبه بداند اشتباه است؛ توبه این است که در دل بغض زنا را هم داشته باشد؛ یا مثلاً شراب نخورد نه به خاطر این که حرام است بلکه به خاطر این که مضر است؛ این هم ترک گناه و توبه محسوب نمیشود.
در قیامت اعمال مانند فیلم نمایش داده میشود: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا﴾ [آل عمران: ۳۰] کلمهی «مُحْضَراً» دال بر نمایش دقیق و زندهی اعمال انسانهاست.
دست بگوید این چنین دزدیدهام
لب بگوید اینچنین بوسیدهام
چشم گوید غمزه کردستم حرام
گوش گوید چیدهام سوءَالکلام
﴿أَحْصَٰهُ اللهُ وَنَسُوهُ ﴾ [مجادله: ۶] یعنی خداوند آنها را برشمرده، ولی آنان آن را فراموش کردهاند. تعبیر قرآن است که بسیاری از گناهان را بندگان فراموش میکنند اماخداوند دقیقاً همه را ثبت کرده است:
﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْكِتَـٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحْصَـٰهَا﴾ [كهف: ۴۹] «و کتاب (اعمال هر کسی، در دستش) نهاده میشود (و مؤمنان از دیدن آنچه در آن است شادان و خندان میگردند) و بزهکاران (کفر پیشه) را میبینی که از دیدن آنچه در آن است، ترسان و لرزان میشوند و میگویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده است و همه را برشمرده است».
وقتی نامههای اعمال نهاده میشود مجرمین میگویند این چه کتابی است! هیچ گناه کوچک و بزرگی را از قلم نینداخته است و همه را به حساب آورده است.
یکی از تابعین میگوید: روزی نشسته بودم و گناهانم را میشمردم؛ به خودم گفتم که فردا خدا را ملاقات خواهی کرد و از یکا یک گناهانت سؤال خواهد شد؛ آن وقت چه کار میکنی؟ بسیاری از گناهان را که فراموش کردی و خدا آن را ثبت کرده است. سالهای گذشتهی عمرم را ورق زدم تا آنجایی که میدانستم یاد کردم؛ بعد از آن با خودم گفتم تا آنجایی که توانستم حساب کردم، اما بقیهاش را تنها خدا میداند.
اگر به خود قول داده باشیم صد بار “لا اله الا الله” بگوییم و این کار را انجام نداده باشیم این گناه است. اما خداوند با لطف و کرم و مهربانی با بندگانش معامله میکند؛ بستری مانند رمضان و روزه را فراهم میکند که پیامبرش میفرماید:
«مَن صامَ رمضانَ إيماناً واحتِساباً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ/ کسی که ماه رمضان را از روی ایمان و امید به پاداش روزه بگیرد، تمام گناهان گذشتهاش بخشوده میشود.» چه آنهایی که به یاد دارد وچه آنهایی را که به خاطر نمیآورد، مادام که ضایع ساختن حق الناس در آن نباشد.
﴿وَاللهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ ﴾ [نساء: ۲۷) خدا میخواهد شما را ببخشاید. به خصوص در شبهای رمضان و ایام مبارک.
روزه برای روزه داران استغفار میکند، پس یک توبهی عملی است. اما کسانی که تابع شهوات و هوا و هوس هستند میخواهند که شما انحراف پیدا کنید: ﴿وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلاً عَظِيمًا﴾ [نساء: ۲۷].
این همه دویدنها و شتابها برای چیست؟ به کجا چنین شتابان! اگر قرار است شتابی باشد باید به سوی مغفرت باشد:
﴿وَسَارِعُوٓا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ ﴾ [آل عمران: ۱۳۳] وقتی خدا آنقدر مشتاق است که بندگانش را ببخشد، معقول نیست که بندگان تنبلی کنند. توبه مقدم بر ایمان است؛ چرا که گناه ایمان را فاسد میکند و توبه است که ایمان را اصلاح و تقویت میکند.
توبه به مانند کیمیایی است که اگر بر خاک گناهان ریخته شود آن را به زر طاعات تبدیل میکند. زمانی که آیهی ۷۰ سوره ی فرقان نازل گردید پیامبرﷺ بسیار خوشحال شد که خداوند فرموده است: ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَٰتٍ﴾ کــه اگر کسی توبه کند و عزم و ایمانش را تجدید نماید خداوند تمام سیئات و گناهانی را که انجام داده تبدیل به حسنه میکند.
بنابراین توبه، انسان را بالا میکشد؛ البته این به معنی تشویق به گناه کردن نیست که کسی گناه کند و بگوید توبه میکنم تا تبدیل به حسنه شود. توبه کردن توفیقی است که نصیب همه نمیشود، به خاطر همین است که بهترین و زیباترین روز زندگی هر انسانی است.
میگویند در روز قیامت مردی را میآورند که دستور داده میشود اول گناهان کوچکش را به او نشان دهند؛ گناهان کوچک او را عرضه میکنند و آن فرد دلهره و اضطراب دارد که من گناهان دیگر هم دارم ولی میپندارد که خداوند گناهانش را فراموش کرده است، غافل از این که خدا کریم است و میخواهد او را ببخشاید و نمیخواهد او را رسوا کند؛ این است که گناهان بزرگ را به رویش نمیآورد؛ هم خود و هم خدا میداند که اهل کبیره بوده و گناهان زیادی مرتکب شده است.
خداوند میفرماید گناهان صغیرهاش را به حسنه تبدیل کنند، چون توبه کرده است؛ گناهان کبیرهاش هم مورد مغفرت واقع میشود: ﴿إِن اللهَ يَغْفِرُالذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾ [زمر: ۵۳] به همین خاطر است که تأخیر توبه به هیچ وجه جایز نیست.
برادر یا خواهری که خدا به او توفیق نزدیک شدن به جمع اهل ایمان را داده است، سعی کند تصمیم خود را با خدا قطعی کند؛ لذا بهترین ایام برای توبه رمضان و زیباترین روز روزی است که توفیق توبه نصیب شود.
منبع: کتاب بوستان اهل دل