نویسنده: دکتر محمود ویسی
در ادامهی بحث راههای نجات و رهایی از آتش جهنم به بحث راه کارهای اجرایی و قابل دسترس نجات از آتش جهنم میپردازیم. سخن از راههای پیشگیری و مقدماتی است که ما باید به عنوان بندهی خدا فراهم کنیم تا به جهنم نرویم. البته خداوند کریم غفار با الطاف خاص خود صافیهایی در مسیر زندگی ما از مرگ و بعد از مرگ، و صحنهی مرگ و صحنهی قیامت قرار داده است که با عبور دادن بندگان عاصی و خطا کارش از این صافیها بهشت را به همهی آنها عطا میکند، و بد به حال کسانی که استعداد و آمادگی عبور از این صافیها را نداشته باشند! پس ضروری است به یکی دو نکته اشاره شود:
انس بن مالک(رضیاللهعنه) از پیامبر رحمت ﷺ روایت میکند: «مَن سَأَلَ اللهَ الْجَنَّةَ؟ (ثلاث مرات) قالت الْجَنَّةُ : اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ الْجَنَّةَ وَ مَنِ اسْتَجَارَ مِنَ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قالَتِ النَّارُ: اللَّهُمَّ أَجِرْهُ مِنَ النَّارِ: هر کس سه بار از خداوند بخواهد او را به بهشت داخل کند، بهشت هم مشتاق دیدار اوست و از خدا میخواهد او را به بهشت داخل کند. بهشت با زبان حال از خدا میخواهد که این فردی که مشتاق داخل شدن به من است او را در آن داخل کند. و هر کس سه بار از آتش جهنم به خداوند پناه ببرد، آتش جهنم هم از خدا میخواهد که خدایا او را از من پناه بده.»
در آیهی آخر سورهی زمر آمده است که: خزنه و نگهبانان جهنم وقتی کافران را به سوی جهنم را میبرند زیاد مشتاق نیستند. وقتی به جهنم میرسند و درها باز میشود و سؤال و جوابها آغاز میشود که: آیا در دنیا پیامبرانی از جنس خودتان به سوی شما نیامدند و پیام خدا را به شما ابلاغ نکردند و شما را از چنین روزی نترساندند؟ و اهل جهنم جواب میدهند: بله، اما فرمان خدا در رابطه با داخل شدن آنها به جهنم قطعی و حتمی است: ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءايَتِ رَبِكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَـٰفِرِينَ﴾ [زمر: ۷۱]
از سویی دیگر گروه متقیان را به سوی بهشت میبرند تا این که به بهشت میرسند و درهای آن گشوده میشود، نگهبانان به استقبال بهشتیان میآیند و به آنها سلام میکنند و میگویند:﴿سَلَـٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا﴾: سلام بر شما! پس حال که پاک شدید پس به بهشت داخل شوید. «طبتم» یعنی پاک و خالص و با صفا شدید. ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَـٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَـٰلِدِينَ(۷۳) سَلَـٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ﴾ [زمر: ۷۳]،
پیامبر رحمتﷺ در دو حدیث به ما بشارت میدهد که یکی از آنها این است: «ما مِن عبدٍ يَصومُ يوماً في سبيل الله الاّ باعَدَ اللهُ بذلکَ اليومِ وَجْهَهُ عَنِ النَّارِ سَبعينَ خَريفاً: هیچ بندهای نیست که روزی در راه خدا روزه بگیرد، خداوند به واسطهی همان روزی که روزه گرفته او را از آتش به اندازهی هفتاد سال دور میکند.»
روزه تنها دوری کردن از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه باید روزه از گناه، از غیبت و تهمت و بهتان، از نظر به نامحرم، و از گمانهای بد باشد. اگر چنین باشد انسان را به اندازهی هفتاد سال از آتش جهنم دور میکند. و حدیث دیگری که از امام مسلم و بخاری روایت شده است: «مَن صامَ يومًا فِي سَبِيلِ اللهِ زَحْزَحَ اللهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ بِذلکَ اليوم سَبعينَ خَريفاَ: هر کس یک روز به خاطر خدا و در راه خدا روزه بگیرد، خداوند او را به اندازهی هفتاد سال از آتش جهنم دور میکند.» هر کس از شما باید خود را از آتش جهنم دور کند حتی اگر با انفاق کردن نصف دانهی خرما باشد.
اما صافیهای صفا دهنده به انسان:
صافی اول که به انسان صفا میدهد “صافی توبه” است. خدا بر خود واجب کرده ما را صفا بدهد منتها باید مقدمات را فراهم کنیم.
«بیاور ذرهای اخلاص، دریا کردنش با من»
توبه اولین، مهمترین، مقدسترین و مبارک ترین قدمی است که انسان باید بردارد. صرفاً توبه به این معنی نیست که انسان تصور کند از گناهها برگردد؛ ذات توبه یعنی رجوع؛ پس به این معنی نیست که انسان گناه کند و سپس توبه نماید. انبیاء هم توبه میکنند، انبیاء که اهل عصیان نبودند، اما خداوند آنها را مکلف میکند که توبه و استغفار کنند. ﴿وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَـٰتِ)[محمد: ۱۹]، توبه برای هر کس مقام و جایگاهی دارد و ذات توبه مبارک است.
رجوع یعنی متوقف شدن از راهی که اشتباه است.
ریشه کن کردن درخت گناه در دوران جوانی، یعنی تا چهل سالگی، بسیار آسان تر است، و بعد از چهل سالگی مشکل میشود. چون در پیری نهال گناه به درخت تبدیل شده است و ریشه کردنش مشکل است. به قول حضرت عمر (رضی الله عنه) : «حاسِبُوا أَنفُسَكُم قَبْلَ أَن تُحاسَبوا: پیش از این که محاسبه شوید خودتان را محاسبه کنید.»
صافی دوم “استغفار از گناه” است. تفاوت توبه و استغفار در چیست؟
استغفار در رابطه با گناهانی است که انسان در گذشته انجام داده است و توبه در رابطه با گناهانی است که در آینده انجام میگیرد، به شرطی که باهم بیایند.
به تعبیر حدیث صحیح که امام ترمذی روایت میکند یکی از راههای نجات از پریشانیها و معضلات مختلف موجود در اجتماع کنونی استغفار است؛ پیامبر رحمتﷺ میفرماید: «مَن لَزِمَ الاستغفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ من كُلِّ ضِيقٍ مَخرَجاً ومِن كُلِّ هَمًّ فَرَجاً ورَزَقَهُ مِن حَيثُ لا يَحْتَسِبُ: هر کس که مستغفر شود و اهل نالههای سحر و سوز و گداز گردد خداوند او را از پریشانیها و تنگناهای مختلف فکری و روحی میرهاند، و رزق و روزیهای متعدد و مختلف از جایی که خودش برایش برنامه ریزی نکرده به او میرساند.»
استغفار در سحر بهترین و کاملترین شکل استغفار است و قرآن کسانی را که در سحر استغفار میکنند مورد مدح و ستایش قرار میدهد.
صافی سوم “حسنات” است، یعنی کار نیکو انجام دادن؛ چرا که حسنات به تعبیر قرآن سیئات را از بین میبرد: ﴿وَأَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَـٰتِ يُذْهِبْنَ السَّيِئَاتِ﴾ [هود: ۱۱۴] یکی از مهم ترین و مبارک ترین حسنات به تعبیر همین آیه، اقامهی نماز است. هیچ شویندهای برای گناه به اندازهی نماز قوت و تأثیر ندارد، به شرطی که نماز اصلاح شود.
به قول یونس بن عبید که از تابعین است میفرماید: اگر انسان دو چیزش اصلاح شود، همه چیزش اصلاح میشود، که یکی از آن دو نماز است؛ چرا که نماز غذای روح است و دیگری زبان که وسیلهی ارتباط با محیط است.
کم خور و کم خواب و کم گفتار باش گرد خود گردننده چون پرگارباش
صافی چهارم “مصیبتها” است که خارج از کنترل ماست، که اگر به دست ما بود نمیخواستیم یک مصیبت واقع شود. آن سه صافی اول، یعنی توبه، استغفار و حسنات در اختیار ماست و از این صافیها میتوانیم بگذریم و به صفا برسیم. به قول مولوی:
اگر به آب ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل صفا توانی کرد
اگر زمنزل هوسات دو گام پیش نهی نزول، به حرم کبریا توانی کرد
اما باید زحمت کشید، دو گام بیش نیست؛ این دو گام عبارت است از اقامهی نماز و ایتاء زکات. اقامهی نماز، اصلاح ارتباط با خدا و ایتاء زکات، اصلاح ارتباط با مردم و سایر مخلوقات است. آن وقت است که به حرم کبریایی خداوند نزول میسر میشود. مصیبتها صافی هستند و صفا میدهند و انسان را پخته میکنند.
انبیاء با صفاترین مخلوقات خدا هستند چون «أَشدَّ النّاس بلاءً الأنبياء: سخت ترين بلاها برای پیامبران است.» بیشتر از همه مورد آزمایش قرار گرفتهاند و از سختترین آزمایشها با سربلندی و ایمانی محکمتر و ارادهای راسختر بیرون آمدند. پس از خدا بخواهیم که ما را معاف کند، و اگر مصیبت آمد بدانیم که خیرات و برکاتی در آن است:﴿الَّذِينَ إِذَآ أَصَـٰبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوٓا إِنَّا للهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ [بقره: ۱۵۶]؛ یکی از راههای مورد صلوات و رحمت خداوند واقع شدن، تحمل مصیبتهاست: ﴿أُوْلَـٰٓئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾ [بقره: ۱۵۷]. وقتی صلوات خدا به بندگانی که در مصیبت به سر میبرند میرسد به آنها صفا میدهد و آنها را پاک میکند. صلوات خدا رحمت و برکت است و انسان را از ظلمات دور میکند و به نور داخل مینماید.
این چهار صافی تا قبل از مرگ و در دنیا هستند. یک روز پیامبرﷺ از زید میپرسد: كَيفَ أصبحت؟: امشب را چطور به صبح رساندی؟» زید میگوید: ﴿أَصْبَحْتُ مؤمناً يا رَسولَ الله: امشب را مؤمنانه و موقنانه به صبح رساندم.» فرمود:«چطور به این حالت رسیدی، ای زید؟ گفت:
تشنه بودهام من روزها شب نخفتستم از درد و سوزها
پیامبر دست مبارکش را بر دهان زید گذاشت و به او فرمود: به مقصود رسیدهای ای زید. سخن کوتاه کن این اسرار برای همه قابل فهم نیست.
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند
پنجمین صافی بعد از مرگ “نماز جنازه” است. دعا کنیم وقتی میمیریم تعداد مؤمنان بیشتری بر ما نماز بخوانند و از خدا برای ما مغفرت بجویند، چون دعاهای کسانی که برای ما آمرزش میخواهند مستجاب است.
هر بندهی مؤمنی که برای بندهی مؤمن دیگری دعا میکند دو فرشته بر دعایش آمین میگویند. نماز جنازه واجب کفایی است و بر کسی که فوت شده است مردم باید حضور پیدا کنند، حتی اگر دسترسی به میت نداشته باشند نماز غایب بر او بخوانند، چنان که رسول اللهﷺ برنجاشی پادشاه حبشه که به مسلمانان خدمت کرد به صورت غایب نماز خواند.
صافی ششم “فتنهی قبر و تنگی آن” است. اگر دعا نباشد تنهایی قبر وحشتناک است که در قبر دو فرشته از ما سؤال میکنند. قبر میتواند باغی از باغهای بهشت یا چاهی از چاههای جهنم باشد.
صافی هفتم از آن صافیهایی است که بعد از مرگ به انسان صفا میدهد و درهای بهشت را به روی او میگشاید و درهای جهنم را بر او میبندد، کارهایی است که در زمان حیات انجام دادهایم و آثارش برای بعد از مرگ معتبر است. امام مسلم در حدیثی از پیامبرﷺ که میفرماید: انسانی که میمیرد پروندهی اعمالش بسته میشود غیر از سه پرونده که باز است:
۱- «عِلْمٌ يُنتَفَعُ بِهِ»: علمی که دیگران از آن استفاده کنند.
۲- «صدقةٌ جاريةٌ»: صدقهای که آثارش به دنبال اوست.
٣- «ولدٌ صالِحٌ يدعُو له»: فرزند صالحی که بعد از مرگ پدر و مادر برای آنها دعا کند.
هول و هراس روز قیامت برای اهل ایمان صفادهنده است و راهگشاست، برای اهل ایمان باز کنندهی درهای بهشت و قفل کنندهی درهای جهنم است.
صافی هشتم از صافیهای قیامت “ایستادن در حضور خداوند” است، و آمادگی برای پاسخ گویی به سوالات است.
صافی نهم در روز قیامت صافی “عفو” است که به بندگان صفا میدهد و گناهی باقی نمیگذارد؛ چون گناه است که صفا را از بین میبرد. خداوند اهل عفو است و عفو را دوست دارد؛ پس بندهگانش را مورد عفو و بخشش قرار میدهد.
والسلام علينا و على عبادالله الصالحين
محمود ویسی. رمضان المبارک ۱۴۲۹ هجری قمری
منبع: کتاب بوستان اهل دل