نویسنده : حسان احمد ثابت العماری
ترجمه : منصور عباسی
آیا خردمندانه است که خداوند انسان را چنین با عظمت و شگفت انگیز بیافریند و او را به حال خود واگذارد تا هر گونه که می خواهد زندگی کند؟! هرگز؛ زیرا خداوند بسی والا و بلند مرتبه است و از بیهوده کاری به دور. او انسان را آفریده و وی را به آنچه سعادت وآرامش فردی واجتماعی اش را تأمین می نماید ره نموده است.
خداوند متعال مي فرمايد: « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا » [الاسراء؛ ۷۰] انسان نزد خدا آفريده اي بزرگوار و مکرم است که همه ی آن چه را که در آسمانها و زمین است برای استفاده وی رام و مسخر گردانده است و مسیر زندگی بزرگوارانه را برای وی تبین کرده است. زندگی عاری از شقاوت، نا امیدی، نا آرامی و سرگردانی. حتی اگر مشکل و سختی و حادثه ای در زندگی انسان پیش آید همه از جانب خداوند و مطابق قدر اوست تا بندگانش را بیازماید، بنابراین خداوند راه نجات و رستگاری را به بندگانش نشان داده است و راه چاره را فرا رویشان نهاده است تا آسایش و آرامش آنان را در سخت ترین شرایط و مشکلات فراهم آورد و در این راستا می فرماید: « فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَ »[طه؛۱۲۳] و نیز می فرماید: « فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ » [القصص؛ ۵۰]. در این دو آیه پیروی کردن از هدایت خداوندی و پایبندی به منهج ربانی و پیروی از رسولان الهی و رفتار کردن مطابق قوانین خداوندی را یگانه راه نجات، سعادت و زندگی سرشار از امنیت و آرامش معرفی کرده است. اسلام آمده است که برای مسائل و رویدادها و موضع گیری هایی که سبب ناامیدی و رنج انسان می شوند، چاره ای بنمایاند تا وی زندگی پاک و پر آرامشی را داشته باشد هر چند در زندگیش انواع آزمایش ها، سختی ها و موانع وجود داشته باشد زیرا انسان مسلمان براین باور است که تمام این سختی ها، امتحان خدایی است تا بندگانش را متمایز و خالص گرداند و شأن ومنزلت آنان را ارتقا بخشد و گناهانشان را بیامرزد. لذا انسان مسلمان در سختی ها و ناگواری ها صبر پیشه می کند و از حکم خداوند راضی و خشنود است ومی داند آنچه نزد خداوند است بهتر و ماندگار تر است وبا چنین و با ایمان و باوری آرامش روانی می یابد.
از حاتم پرسیدند: زندگی تو بر چه اساسی استوار است و چگونه زندگیت را بنیان نهاده ای و سبب خوشبختی و آرامش شما چیست؟گفت: من زندگیم را بر چهار اصل بنیان نهاده ام:
۱ ـ یقین یافتم کسی روزی مرا نمی خورد، با این باور آرامش یافتم
۲ ـ به یقین دانستم که کسی کردار و کار مرا انجام نمی دهد وخود را به کار و کردار خود مشغول ساختم
۳ ـ به این باور رسیدم که مرگ ناگهان مرا در می یابد لذا من در آماده شدن برای مرگ پیش دستی کردم.
۴ ـ فهمیدم که هر جا باشم تحت مراقبت و دید خداوند هستم لذا همیشه از وی شرم می دارم.
آری این ایمان به خدا و توکل بر او و یقین به وعده ی او است که چنین معجزه می کند؛ زیرا هر گاه انسان ایمان بیاورد در امان خداوند قرار می گیرد. خداوند می فرماید: « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا »[الفتح؛ ۴]. ایمان آرامش روانی را فراهم می آورد و اضطراب ها را درمان می کند و در جان آدمیان عقیده ای راسخ را بنیان می نهد که مهمترین مسائلی را که برای انسان رنج آور است، چاره می سازد مسائلی مانند از دست دادن رزق و روزی، ترس از آینده ی نا معلوم و مرگ.
رسالت ایمان این است که برای هر انسانی تبیین کند که رزق و روزی به دست خداوند است و تا آدمی به تمام و کمال از رزق مقسوم و عمر مؤجل بهره مند نشوند، از دنیا نمی رود. وهیچ کس هر چند قوی، قدرتمند ومسلح به همه ی امکانات باشد نمی تواند چیزی هر چند اندک از روزی انسان را از وی بستاند. زیرا اراده وقدرت خداوند درارتباط با همه ی بندگانش محقق می گردد.
خداوند می فرماید: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ »[فاطر؛۳ ]و باز می فرماید:« وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ »[هود؛۶]. رسول خدا(ص) نیز می فرماید: تا هر کسی همه ی روزی خود را به کمال دریافت نکند از دنیا نمی رود، پس پروای خدا پیشه کنید و به نیکی [روزی خود] را طلب کنید.[السلسله الصحیحه؛۲۸۶۶] و می فرماید: اگر آدم از روزی خود بگریزد همان گونه که از مرگ می گریزد، روزیش به او می رسید همچنان که مرگ او را در می یابد [آلبانی آن را حسن دانسته است؛ ۹۵۰].
روزی رسول خدا(ص) به مسجد مبارکش وارد شد و به یکی از یارانش نگاه کرد، او را تنها دید وهنگامی که به صورت وی نظر کرد آثا ر اندوه را در چهره اش مشاهده کرد، علاوه بر این او را در حالی در مسجد نشسته دید که وقت نماز نبود، رسول مهربان وبردبار خدا که تکریم و خیر خواهی اش به نسبت اصحاب خود از تکریم و خیر خواهی پدر به نسبت فرزندش بسی بیشتر بود به آن صحابی نزدیک شد و بالای سرش ایستاد و پرسید: ای ابا اُمامه چرا در چنین وقتی در مسجد نشسته ای؟ در جواب گفت: اندوه ها وبدهکاری هایم مرا به مسجد کشانده است. اندوهی که مرا در بر گرفته وبدهی هایی که اندوه شب و ذلت و خواری روز است، بر من چیره گشته است. رسول خدا (ص) فرمود: عباراتی را به تو یاد می دهم که هرگاه آنها را بر زبان بیاوری، خداوند اندوه تو را بزداید و از کمند بدهی برهاندت. گفت: آری، ای رسول خدا! فرمود: در بامداد و شامگاه این دعا را بخوان:«اللَّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الهَمِّ وَ الحَزَنِ و أعُوذُ بِکَ مِنَ العَجزِ و الکَسَلِ و أعُوذُ بِکَ مِن الجُبنِ والبُخلِ و أعُوذُ بِکَ مِن غَلَبَه الدَّینِ و قَهرِ الرِّجالِ» ( الهی! از غم واندوه به تو پناه می آورم و از ناتوانی وتنبلی به تو پناه می آورم و از ترس و خست به تو پناه می آورم و از قرار گرفتن زیر بار بدهی و خشم مردان [نا اهل] به تو می آورم). أبی أمامه می گوید: این دعا را خواندم در پی آن خداوند غم و اندوه مرا زدود و مشکل بدهی ام را نیز برطرف نمود. [ابو داود؛۴/۴۱۲].