نویسنده: سعدالدین صدیقی
امروزه چتر شوم بیعدالتى و تحقير، سایهی سنگین خود را بر گسترهی وسیعی از کرهی خاکی پهن نموده و بزرگترين مانع را در ايجاد صلح جهانى و ايجاد زندگى کریمانه و آبرومندانه ایجاد کرده است. این امر ناشی از نگاه و رفتار تبعیضآمیزِ اقلیتی است که منافع خود را بر همه چیز ترجیح میدهند. در دین اسلام بههدف حفظ جايگاه و حقوق انسان بر چند اصل اساسى و مهم تاکید شده است.
اصل اول:
خداوند انسانها را در آفرينش از يك اصل و از يك پدر و مادر آفريد. سپس بر اساس اصل تنوع، آنها را در اين كرهى خاكى به صورت تيرهها و ملتها منتشر و پراكنده ساخت. فلسفهی اين سنت خداوندى در آفرينش تسهيل در شناخت بوده است و هيچكدام از اين تفاوتها نمىتواند مبناى اثبات حق يا سلب حق از كسى قرار گيرد.
خداوند مىفرمايد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا.» [النساء: ۱]
(اى مردمان از پروردگارتان پروا داشته باشيد. ذاتى كه شما را از يك انسان – وانسان را از خاك – و همسرش را نيز از همان مادهی اوليه – خاك – آفريد و از آن دو مردان و زنان زيادى را منتشر ساخت و از خدايى بترسيد كه همديگر را به او سوگند مىدهيد و از اينكه پيوندها را قطع كنيد از خدا بترسيد، خداوند بىگمان بر شما مراقب است.)
« يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ.» [الحجرات: ۱۳]
(اى مردمان، ما شما را از مرد و زنى بيافريديم و شما را به صورت تيره و قبيله هاى متعدد قرار داديم تا همديگر را بشناسيد. بىگمان بهترين شما در نزد خدا با تقواترين شماست، خداوند مسلماً دانا و با خبر است. )
اصل دوم:
مهمترين مقصدِ دين جلب مصلحت براى بندگان و دفع ضرر از آنهاست. خداوند رحمان و رحيم، فرستادهی خود را ندا مىدهد و مىفرمايد:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» [ ۱۰۷ سوه انبياء]
(وما تو را نفرستاديم مگر اينكه براى جهانيان رحمت باشى).
همچنين خداوند در حديث قدسى كه آن را (امام مسلم و امام احمد) روايت كردهاند، فرمود:
«يَا عِبَادِي، إِنِّي حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِي، وَجَعَلْتُهُ بَيْنَكُمْ مُحَرَّمًا؛ فَلاَ تَظَالَمُوا» (بندگانم؛ من ظلم نمودن را بر خودم حرام نمودم و آن را بين شما حرام گردانيدم؛ پس به همديگر ظلم نكنيد. )
بر اين اساس علماء و راسخين در علم با استقرا نصوص شرع به اين نتيجه رسيدهاند كه مقصد و هدف تشريعات و قوانين دين جلب مصلحت براى بندگان مىباشد.
( امام ابن قيم) در كتاب (اعلام الموقعين) مىفرمايد:
« فإن الشريعة مبناها وأساسها على الحكم ومصالح العباد في المعاش والمعاد وهي عدل كلها ورحمة كلها ومصالح كلها وحكمة كلها »
( شريعت بر حكمت و مصلحت بندگان در دنيا و آخرت بنا نهاده شده است. شريعت همهاش عدل، رحمت، مصلحت و حكمت است. )
اصل سوم:
رعايت حقوق انسان در اسلام امرى نوپيدا و جديد نيست، بلكه موضوعى ريشهدار و اصولى است. بعضى تلاش كردهاند كه دين را تكليفمدار و زبان دين را تكليفگرا معرفى كنند.
اين امر بهذاته مشكلى ندارد، مشكل زمانى ايجاد مىشود كه در مقابلِ تكليف، حق قرار گيرد و چنين نتيجهگيرى شود كه زبان دين، تكليف است نه حق.
اين عده با برجستهنمودن نسبت دين با تكليف و ناديده گرفتن نسبت دين با حق، لازمهی رسيدن به حق را در گذار از دين مىدانند. آنها براى رسيدن به حق پيشنهاد مىدهند، بايد از نظام دينى تكليفمحور به نظام حقسالار رو آورد.
شكى نيست كه در طرح اين نظريه، مغالطه صورت گرفته است. پذيرفتنِ حق تعيين تكليف از سوى خداوند خالقِ آمر در صميم توحيد قرار دارد اما از طرفی خداوند براى انسانها در مجموعِ هدايت خويش، حقوق اساسی مبتنی بر کرامت در نظر گرفته است. بلكه جالبتر اينكه بدانیم، تكاليف از یک طرف به مصلحت انسانها قرار داده شده و از طرفی معمولا در این تکالیف، اثبات حقى براى ديگران نیز نهفته است.
ادامه دارد………….
منبع: کانال نلگرامیhttps://t.me/saadsedighi