نویسنده: طارق سویدان
ترجمه: علی رشیدی
مقولهی آموزش در کشورهای ما نه تنها یک مقولهی مهم و حساس است، بلکه در حال حاضر تبدیل به یکی از مقولههای مرتبط با امنیت ملی شده است.
امروزه موضوع آموزش، از حیث اهمیت توجه به آیندهی امت اسلامی، به قضیهی مرگ و زندگی تبدیل شده است، اما متأسفانه در حال حاضر، بیشتر دادهها و شاخصهای مرتبط با قضایای آموزشی، وحشتناک و نگرانکننده است.
باید اذعان کرد که راهکارهای مقطعی و موقتی که امروزه از آن برای حل مشکل آموزش، استفاده میشود، منتج به نتایج مطلوبی نخواهد شد.
ما برای رساندن آموزش به جایگاه مطلوب، نیاز به تحول و نهضتی در فکر و اندیشه داریم.
این دلشوره و دلواپسی شدیدی که بنده نسبت به قضیهی آموزش دارم از این اعتقاد نشأت میگیرد که «نهضت و تحول امت، به فکر و اندیشه، وابسته است».
البته این موضوع را خوب مد نظر داشته باشیم که دو وسیله از مهمترین وسایل انتشار فکر و اندیشه، رسانه و آموزش است.
به موضوع (وضعیت آموزش در جهان عرب) خوب فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که بسیاری از مردم عادی در برابر این موضوع مهم و حیاتی چنان سکوت کردهاند که گویی آموزش در کشورهای ما به نقطهی اوجِ ترقی و پیشرفت خود رسیده است.
وقتی در این ارتباط با مسئولین صحبت میکنی، برآشفته میشوند و عکسالعملهای نامناسبی از خود بروز میدهند یا وقتی با آنها از ضرورتِ تغییر و تحول در آموزش صحبت میکنی، فکر میکنند از گذشته سخن میگویی.
جالب است که اولین کسانی که به این سخنان واکنش نشان میدهند، همان افراد مسئول در بخش آموزش هستند. آنها بلافاصله میگویند این موضوع صحت ندارد و ما در آموزش تغییر و تحول ایجاد کردهایم.
مسئولین عزیز آموزشی! مطمئن باشید وقتی ما از وضعیت آموزش انتقاد میکنیم به قصد انتقامجویی یا مچگیری انتقاد نمیکنیم بلکه انتقاد ما از این جهت است که ما هم خود را جزیی از این امت و این تمدن میدانیم و دغدغهی پیشرفت و احیای دوبارهی آن را داریم.
باید بدانیم که برای نهضت و خیزش دوبارهی امت اسلامی چارهای جز ایجاد تغییر و تحول در مقولهی آموزش نداریم.
آمارهای مرتبط با آموزش:
بنا بر آمارها، در حال حاضر ۶۰ درصد از ساکنان جهان عرب، زیر سن ۳۰ سال هستند و این بدان معناست که ما نیاز به ایجاد ۱۰۰ میلیون فرصت شغلی در ظرف مدت ۱۰ الی ۱۵ سال آینده داریم، بنابراین، موضوع، کاملاً مهم و حساس است.
همچنین با توجه به آمارها، در کشورهای به نسبت توسعهیافته، نسبت ثبتنام دانشآموزان در مرحلهی ابتدایی ۷۹ درصد است، اما همین نسبت در جهان عرب به ۳۶ درصد میرسد. به نظرتان این آمارها نشان از وجود یک مشکل و بحران ندارد؟
میزان بیکاری در بین فارغ التحصیلان دانشگاهها در جهان عرب تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۵۰ درصد خواهد رسید. البته این ادعای من نیست بلکه گزارش بانک جهانی است.
امروزه بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهها بعد از اتمام تحصیل، شغلی پیدا نمیکنند و بر اساس همین گزارش تا سال ۲۰۳۰، ۵۰ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاهها شغلی پیدا نخواهند کرد.
چه فاجعهای در شرف وقوع است؟ چه ارتباطی بین برنامههای آموزشی و بازتاب همین سیستمهای آموزشی با ایجاد توسعه و تحول در صنعت و تولید وجود دارد؟
امروزه میبینیم در بسیاری از کشورها، هر کدام از این بخشها کاملاً جدا از هم کار میکنند و هیچگونه هماهنگی بین آنها وجود ندارد. به همین دلیل است که باید اذعان کرد آموزش به یک مشکل اساسی و بغرنج در امت اسلامی تبدیل شده است.
ممکن است بسیاری بگویند که چرا شما به عنوان یک شخصیت دینی و مذهبی از موضوع آموزش صحبت میکنید، در حالی که این موضوع ارتباطی با دین ندارد و یک موضوع تخصصی است؟
در جواب می گویم وقتی اولین کلمهی نازلشده در قرآن ما، کلمهی (اقرأ) است، چگونه این موضوع با دین ارتباطی ندارد؟
ما معتقدیم، آموزش، اساس و زیربنای دین است. رسول الله (صلی الله علیه و سلم)، بهای آزادی (اُسرای بدر) را آموزشِ خواندن به فرزندان مسلمانان تعیین کرد. آموزش، یکی از مبانی و فلسفههای اساسی اسلام است. بدون آموزش پیشرفته و مترّقی، نه نهضتی صورت میگیرد و نه دینی به جا میماند.
از آمار پژوهشها و تحقیقات علمی در کشورهای ما که هر چه دل تنگت میخواهد بگو…..
کشور کره به تنهایی، در طول ۲۰ سال توانسته ۶۳۸۰ اختراع ثبت کند این در حالی است که در همین مدت، تعداد اختراعات بین المللی ثبت شده در جهان عرب فقط ۱۷۰ مورد بوده است.
باید اعتراف کرد که امروزه آموزش، نه تنها به نسبت امت اسلامی که به نسبت خانوادهها نیز به یک فاجعه تبدیل شده است.
به عنوان مثال در کشور مصر سالانه یک و نیم میلیارد پوند هزینهی کلاسهای آموزش خصوصی میشود. چرا این حجم از سرمایه، خرج کلاسهای خصوصی میشود؟ چرا اصلاً ما به کلاسهای خصوصی نیاز داریم؟
چون نظام آموزش رسمی مشکل دارد و جوابگو نیست. اگر آموزش رسمی و دولتی خوب بود، نیازی به صرف هزینه در کلاسهای خصوصی نبود.
جالب است بدانید این میزان هزینه، اگر بر تمام خانوادهها تقسیم شود، مساوی با یک سوم درآمد هر خانواده است، یعنی به عبارتی یک سوم درآمد هر خانواده صرف هزینه کلاسهای خصوصی میشود.
به بحث آموزش زیاد فکر کردهام به این نتیجه رسیدم که این قضیه نه در حد یک مشکل، که در حد یک فاجعه است. باعث تأسف است که بیشتر مسئولین آموزشی، مسئولیت این معضل را نمیپذیرند و از زیر آن شانه خالی میکنند یا غالباً آن را به گذشته ربط میدهند.
گزارش شاخص رقابتپذیری جهانی مربوط به ۱۳۳ کشور دنیا که از سوی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۰ منتشر شده به نتایج جالبی در ارتباط با موضوع آموزش اشاره دارد. در ابتدا باید بگویم که من به بعضی از کشورهای عربی اشاره میکنم که جزء ۱۰ کشور اول نیستند، ولی توانستهاند جزء ۳۰ کشور اول باشند.
در بخش کیفیت آموزش فقط سه کشور عربی جزء ۳۰ کشور اول هستند.
-قطر در رتبهی دهم جهانی
-تونس در رتبهی پانزدهم
– امارات در رتبهی بیستم
و بقیهی کشورهای عربی بالاتر از ۳۰ کشور اول هستند.
یک بار دیگر تاکید میکنم که این آمارها، ادعای من نیست، بلکه میتوانید به سایت مجمع جهانی اقتصاد مراجعه کنید تاآمارهای مربوط به سال ۲۰۱۰ را ببینید.
در بخش کیفیت آموزش ریاضیات و علوم دیگر:
که خود یکی از معیارهای اساسی است و بر اساس آن سطح ریاضیات و علوم هر کشوری در پایهی چهارم و هشتم در مقایسه با کشورهای دیگر جهان سنجیده میشود، هم سه کشور عربی جزء ۳۰ کشور اول هستند.
-قطر در رتبهی سوم است:
که حقیقتاً باید به دست اندرکاران این کشور به خاطر این تغییر و تحول عالی و این بذل توجه حکومت به امر آموزش ریاضیات و علوم دیگر تبریک گفت.
البته ناگفته نماند که کسب این جایگاه، نتیجهی سالها تلاش و برنامهریزی بوده است و شکی نیست با این چشماندازِ استراتژیکی که ترسیم کردهاند، درآینده نتیجه بهتری هم خواهند گرفت.
-کشور تونس در این لیست در رتبهی هفتم قرار دارد.
-و امارات هم در رتبهی بیستم قرار دارد
و بقیه کشورهای عربی بالاتر از ۳۰ کشور اول قرار دارند.
در بخش کیفیت مدیریت آموزشی:
– باز هم قطر در رتبهی هفتم
– امارات در رتبهی بیست و دوم
– و تونس در رتبهی بیست و پنجم قرار دارند
و بقیه کشورهای عربی بالاتر از ۳۰ کشور قرار دارند.
در بخش میزان دسترسی به اینترنت درآموزش:
-باز هم قطر در رتبهی دهم
– امارات در رتبهی بیستم
-و بحرین در رتبهی بیست و هشتم
و بقیه کشورها بالاتر از ۳۰ کشور قرار دارند.
در بخش میزان دسترسی به دستاوردهای موجود در بخش پژوهشها و آموزش عملی:
هیچ کشور عربی در بین ۳۰ کشور اول قرار ندارد.!
در بخش سطح کیفیت آموزشِ کادر آموزشی و آمادهسازی اساتید:
تنها کشوری که در بین ۳۰ کشور قرار دارد:
کشور قطر است که در رتبهی بیست وسوم قرار دارد و بقیه کشورها در این زمینه مشکل دارند.
این چیزی که در قطر رخ داده و شما شاهد آن هستید بنا بر یک نگاهِ عمیقِ استراتژیکی بوده که از سالها پیش شروع شده است.
در این زمینه تلاشهای زیادی صورت گرفته و میلیونها ریال هزینه شده است، تا جایی که بیشتر بودجهی کشور را بر روی مسائل آموزشی متمرکز کردهاند.
اکنون نتیجهی این دیدگاهِ استراتژیک خود را میبینند. البته باید بگویم نتیجهی اصلی آن را ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر در قالب تحولات بنیادین در دولت خواهند دید.
اما کشورهای دیگر هنوز در این زمینه ضعیف هستند.
خواهش میکنم عذرها و بهانهجوییها را کنار بگذاریم و فلسفهبافی نکنیم. تجربهی زندگیام میگوید که همیشه نتایج و دستاوردها، نشاندهنده و بازگوکنندهی میزان موفقیت در هر کاری است.
برای من مهم نیست که چقدر جلسه گرفته شده یا چقدرگزارش آماده شده یا چقدر تصمیمات در زمینهی ایجاد توسعه و تحول، گرفته شده است…. تنها عملکرد مهم است.
حدود بیش از ۲۵ سال پیش درآمریکا گزارشی تحت عنوان (کشور در معرض خطر است) منتشر شد.
این گزارش که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد، مانند آژیر خطری بود که نشان از وضعیت خطرناک آموزشی در کشور آمریکا داشت. این گزارش را که ۱۸ نفر از اعضای کنگره بهعلاوه نمایندگانی از حکومت و نمایندگانی از بخش خصوصی و کارشناسان مسائل تربیتی تهیه کرده بودند، اعلام میکرد که برای اولین بار در تاریخ آمریکا، نسلی فارغالتحصیل شده که از جهت علمی نسبت به نسلهای گذشته ضعیفتر است چون تا پیش از آن فارغالتحصیلان هر سال از سالهای قبل قویتر بودند، اما در آن سال دریافتند که فارغالتحصیلان جدید از حیث کسب مهارتها و فراگیری دانش و معرفت و هم از حیث توانمندی با نسلهای گذشته برابری نمیکنند.
این گزارش برای معالجهی اهمال کاریها، نواقص و خللهای موجود در روند آموزش، ۳۸ توصیه ارائه کرده بود.
به همین دلیل از سال ۱۹۸۳ و پس از این اعلام خطر، ۴۴ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا، آزمون (توانمندسنجیِ هماهنگ) برگزار کردند تا براساس آن میزان توانمندی معلمان و اساتید را ارزیابی کنند که آیا شایستگی احراز شغل معلمی را دارند یا خیر؟؟؟
این گزارش موجب شد تا پروسهی بهینهسازیِ آموزش جزء یکی از برنامههای سیاسی و ملی دولت آمریکا قرار گیرد.
در دوران (جورج بوش پدر)، پروژهای تحت عنوان (آمریکا تا سال ۲۰۰۰ ) راه اندازی شد.
این پروژه چشماندازِ آموزشیِ آیندهی دولت آمریکا را ترسیم میکرد. این پروژه اعلام میداشت که اگر آموزش درآمریکا به این سبک و صورت ادامه یابد، امنیت ملی آمریکا به خطر خواهد افتاد و نیز این پرسش را مطرح میکرد که چرا باید کشورهای دیگر در تکنولوژی از آمریکا سبقت بگیرند؟
و اگر چنین شود ممکن است آمریکا در آینده، بهوسیلهی همین کشورها نابود شود. این پروژه اهدافی بلندمدت را در زمینهی آموزش مدنظر قرار داده بود که بایستی همه برای تحقق آن تلاش کنند.
یکی از این اهداف این بود که دانشجوی آمریکایی باید رتبهی اول در ریاضیات و علوم را در بین دانشجویان کل دنیا از آن خود کند…
خلاصه اینکه اینگونه بود که اکنون به اینجا رسیدهاند…..
اما ما چه اهدافی را در آموزش دنبال میکنیم؟ قرار است درآموزش رتبهی ما در سطح دنیا به چند برسد؟
آیا میدانید حتی بسیاری از مسئولین در نظام آموزش و پرورش ما وقتی از آنها پرسیده شود که چشمانداز دولت شما در بخش ریاضیات و علوم در ده سال آینده چیست یا میخواهید به چه رتبهای در سطح دنیا دست پیدا کنید یا اکنون رتبهی شما چند است یا قرار است به کجا برسید؟ جواب واضحی ندارند..!
عزیزان من! به خدا قسم، بدون بازنگری اساسی و بنیادین در امر آموزش، نهضتی در امت صورت نخواهد گرفت و تمدنی هم بنا نخواهد شد. باید اولویت اول ما ارتقای سطح آموزش باشد. به خدا قسم اگر این پولهای هنگفتی که هزینهی تجهیز ارتش میشود، هزینهی آموزش میشد چه نتایج و دستاوردهای خوبی به دست میآمد و به چه جایگاهی از پیشرفت که نمیرسیدیم.!!
ارتشهایی که غالباً در کشورهای ما برای سرکوب کردن مردم تجهیز میشوند، اگر این ارتشها برای نابود کردن اسرائیل آماده میشد باز هم خوب بود و با جان و دل میپذیرفتیم اما متأسفانه جز برای به جان هم انداختن مردم و سرکوب آنان تجهیز نمیشوند.
بار دیگر تاکید میکنم که قضیهی آموزش یک قضیهی کاملاً دینی، مرتبط با بنای تمدن و پیشرفت و یکی از قضایای اساسی و حتی مرتبط با امنیت ملی است، به همین دلیل نسبت به موضوع آموزش بسیار نگران هستم.
خدا را شاکرم که کم و بیش در تأسیس بعضی از مدارس پیشرفته و نوین در بعضی از کشورها مشارکت داشتهام و هنوز هم به این کار مشغول هستم. بهواسطهی تجربهای که در تأسیس این مدارس به دست آوردهام، به پارهای از اصول اساسی در آموزش نوین دست یافتهام که دوست دارم در اینجا به آنها اشاره کنم.
اما قبل از سخن گفتن در مورد اصول و قواعد آموزش نوین میخواهم مجدداً مختصری در مورد گزارش امنیت ملی آمریکا که پیشتر به آن اشاره شد، صحبت کنم.
از تجربهی سالها زندگی درآمریکا آموختهام که حتی آمریکاییها هم در اجرای بسیاری از تصمیمات استراتژیکی دراز مدت خود، خوب عمل نمیکنند. بسیار مواردی بوده است که پروژهای را شروع کردهاند اما بعد از مدتی متوقف شده است. بر خلاف آمریکاییها، انگلیسیها عموماً استراتژیهای عمیق و طولانی مدت میریزند و بهخوبی هم اجرا میکنند.
خوب است بدانید که آموزش عمومی دولتی درآمریکا حتی بعد از انتشار این گزارش هم وضعیت خوبی ندارد. رتبهی آمریکا در آموزش رسمی و دولتی رتبهی خوبی نیست.
در بخش آموزش رسمی و دولتی دولتهای پیشرفتهای مثل کانادا، فنلاند، سنگاپور، کره جنوبی، ژاپن و نیوزلند در صدر فهرست قرار دارند. انگلیس هم در آموزش رسمی و دولتی در رتبهی دوازدهم جا دارد.
طبق آخرین گزارشها در سال ۲۰۱۰، آمریکا در رتبهی سی و ششمِ این فهرست قرار دارد. اما در مورد دانشگاهها، چون رقابت وجود دارد و خصوصی هست و دولتی نیست، آمریکا در رتبهی اول قرار دارد.
به هر حال با وجود اینکه برای متحول کردن آموزش رسمی و دولتی در آمریکا تصمیماتی اتخاذ شده بود، اما مشکل همچنان باقی است؛ چون این مشکل تنها با گرفتن جلسات و اتخاذ تصمیمات حل نمیشود و نیاز به اجرایی کردن آنهاست.
مواظب باشید تنها با دل خوش کردن به جلسات و مصوبات، سر خودتان کلاه نگذارید.
نتایج و دستاوردهاست که نشان دهندهی میزان موفقیت است.
سالانه در دنیا گزارشهایی مبنی بر آخرین وضعیت آموزش هر کشور منتشر میشود که هر کسی میتواند با نگاهی به این گزارشها، حاصل کار و برنامه ریزیهای هر کشوری در بخش آموزش را مشاهده کند.
به یاد دارم که یکی از کشورها که بنا بر همین گزارشهای سالانه، وضعیت آموزشی بغرنجی داشته و جزء کشورهای عقب مانده بوده است، تصمیم میگیرد در اقدامی مضحک با پرداخت رشوه به یکی از مؤسسات مشاورهای که هر ساله وضعیت آموزشی کشورها را مورد بررسی قرار میدهد، خود را به عنوان اولین کشور (یعنی به دوم هم راضی نشده) و در صدر لیست بهترین کشورها از حیث وضعیت آموزشی قرار دهد. البته مراکز و مؤسسات بیطرفی هم در دنیا هستند که سالانه این گزارشها را منتشر میکنند.
در گزارشهایی که منتشر میشود مشخص است که بین کشورها در عرصههای مختلف رقابت وجود دارد. البته آمریکا در بعضی بخشها اول و در بعضی هم اول نبوده، ولی در مجموع در بیشتر زمینهها اول بوده است.
اما بنا به آخرین گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، آمریکا از جهت پیشرفت و ترقی در زمینهی آموزش در رتبهی اول نبود و این کشور سوئیس بود که در رتبهی اول قرار داشت.
بار دیگر تاکید میکنم که نتایج کشورهای عربی بنا به آخرین گزارش، بسیار ناامیدکننده بود.
در بین ۱۳۰ کشور، اکثر ۲۲ کشور عربی در رتبهی بالاتر از ۵۰ قرار داشتند. متأسفانه بعضی از کشورهای عربی در شمال آفریقا حتی بالاتر از رتبهی ۱۰۰ قرار داشتند.
این در حالی است که ما هیچگاه مشکل مال و سرمایه نداشتهایم.
وقتی این گزارشها را مطالعه میکنم، همیشه با خود میگویم خدایا این همه پول و سرمایه کجا میرود؟؟؟؟
ادامه دارد……….