نوشته : احسان الفقيه
ترجمه : علی رشیدی
این نوشته را بر بردگان و غلامان حلقه به گوش بخوانید و به قومم خبر دهید که من در هیچ کاستی و تقصیری شریک
نخواهم شد حتی اگر از هر سو تحت محاصره باشم کما اینکه تا الان هستم:
۱- مسیحیت را جنایتکار ندانستیم و تروریسم به شمار نیاوردیم، علی رغم جنگهایی که غرب به راه انداخته است.
تاریخ، نظیر آنچه در جنگ جهانی اول رخ داده به خود ندیده است. ۷ میلیون نفر کشته و ۲۱ میلیون زخمی.
۲- در جنگ جهانی دوم هم که تعداد کشتهها به ۵۰ میلیون و مجروحان به ۹۰ میلیون نفر،هزینههای جنگ به ۳۷
تریلیون پوند استرلینگ و هزینه سنگین جنگ در هر ساعت به یک میلیون پوند رسید، مسیحیت را مجرم و جنایتکار
ندانستیم.
۳- با وجود توحش و وحشیگری غرب و در رأس آنها آمریکا که از مخوفترین و وحشتناکترین سلاحهای تاریخ
استفاده کرد و با بمب هستهای خود ۵۰۰ هزار نفر را در ژاپن به کشتن داد، ما مسیحیت را جنایتکار ندانستیم و
تروریسم به شمار نیاوردیم.
۴- ما مسیحیت را جنایتکار ندانستیم و تروریسمش نخواندیم، علی رغم اینکه طاعون ناشی از بمب اتم بر جمعیت۱۰۰
مایل دورتر از محل حادثه تأثیر گذاشته بود و حتی علائم ابتلا در مردمی که هزاران مایل از ژاپن دور بودند نیز ظاهر
شده بود.
۵- آمریکا، پیام آور صلحی که تمدن غربِ عاشق کشتار، ویرانگری و شکنجه را رهبری میکند، چند سال بعد بمبی
میسازد به اسم بمب هیدروژنی که قدرتش یک میلیون برابر بمب اتمی است. همان بمبی که در مارس ۱۹۵۴ در
اقیانوس آرام آزمایش شد.
۶ – مسیحیت را مجرم ندانستیم و تروریسم به شمار نیاوردیم. با وجود این که آمریکا، پیام آور صلح و رهبر جهان آزاد،
۳ میلیون و ۴۰۰ هزار ویتنامی را در دهه ۶۰ قرن گذشته به خاطر به قدرت نشاندن رئیس جمهور وفادار به خود در
ویتنام، به قتل رساند. این آمار به اعتراف (رابرت مکنامارا)وزیر دفاع وقت آمریکاست.
۷- ما مسیحیت و یهودیت را مجرم قلمداد نکردیم و آنها را تروریسم به شمار نیاوردیم، با وجود اینکه استعمار غربی،
۷ میلیون فلسطینی را از دیارشان آواره کرد تا سرزمینشان را در راستای عمل به توهم و وعدهی تلمودی توراتی و
تحقق رؤیای اسفبار آرماگدون، به یهود ببخشد.
۸ – مسیحیت را مجرم ندانستیم و آن را تروریسم به شمار نیاوردیم، علی رغم این که، همین نیروهای کینه توز آمریکایی
بودند که جزایر مسلمان نشین سامار متعلق به اندونزی را با جنگ و کشتار مسیحی کردند و بر آن نام فیلیپین(منسوب به
فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا) گذاشتند.
۹ – ما مسیحیت را مجرم ندانستیم و آن را تروریسم به شمار نیاوردیم، وقتی یک روزنامه نگار آمریکایی که هجوم
خونین به جزایر سامار را همراهی میکرد، خود چنین میگوید: (سربازان آمریکایی هر مرد، زن، کودک، زندانی و
اسیری را میکشتند و حتی هر مظنون از ده سال به بالا را میکشتند. آنها اعتقاد داشتند که یک فیلیپینی از سگشان بهتر
نیست. مخصوصا که دستورات فرماندهشان، ژنرال (فرانکلین) به آنها این بود که : (من نه زندانی می خواهم، نه سوابق
مکتوب).
همگی آنها مسیحی بودند، اما ما مسیحیت را مجرم ندانستیم و آنچه را که آنها به دروغ علیه ما ادعا میکنند، به حق و
حقیقت به آنها نمیگوییم.
۱۰ – ما مسیحیت را مجرم ندانستیم و تروریسم به شمار نیاوردیم، با وجود این که همین استعمار صلیبی بود که ۸۰
هزار زن و مرد مسلمان را در جزیره مسلمان ماداگاسکار در یک روز و با یک ضربه و با فزون خواهی تمام کشتند به
گونهای که بشریت در طول تاریخ متجاوزانه خود و حتی ادبیات جنگها در گذر تاریخ شاهد چنین چیزی نبوده است.
۱۱ – ما مسیحیت را مجرم ندانستیم و به آن توهینی نکردیم با وجود این که استعمار فاشیست ایتالیا ۷۰۰ هزار لیبیایی را
کشت و نیمی از مردم غیرنظامی بی دفاع را قتل عام کرد، ولی ما خواستار انتقام از آنها نشدیم چون دینمان ما را به
چشم پوشی و بخشش فراخوانده است.
۱۲ – ما مسیحیت را جنایتکار ندانستیم و به آن برچسب تروریسم نزدیم با وجود این که استعمار فرانسه میلیونها نفر را
در الجزایر مسلمان شهید کرد و در کشتاری دسته جمعی در شهر خراطه الجزایر ۴۰ هزار موحد را در یک روز به
شهادت رساند.
۱۳ – ما مسیحیت را در جنگ بوسنی و هرزگوین جنایتکار و تروریسم ندانستیم. علی رغم این که، یکی از افسران
سازمان ملل بازگو میکند که: (او چندین ماه فقط صدای شلیک گلوله میشنیده و فقط گلولههای توپ صربها را میدیده که پشت سرهم بر اشباح مردگان فرود میآمده، گلوله هایی که تشنهی اجساد بیشتری از مردان و زنان و کودکان
مسلمان در کشتار وحشتناک سربرنیتسا بوده است).
۱۴- ما مسیحیت را متهم به تروریسم نکردیم با وجود این که وشتک(Vuchtec) فرمانده نیروهای صربستان در
مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل اعتراف می کند و می گوید که: (خودم به تنهایی صدها مسلمان را کشتهام و برای
خلاص شدن از اسیران، شخصا آنها را تیرباران می کردم). وقتی روزنامهنگار، او را از معاهدات بین المللی مبنی بر
منع کشتن اسرا آگاه می کند، در جواب می گوید: (من ماشینی برای انتقال آنها پیدا نکردم و ارزانترین راه، کشتن آنها
به صورت دسته جمعی بود، همانطور که رفقای من ۶۴۰ مسلمان را قتل عام کردند. من گاهی چشمان اسیران را بیرون
می آوردم و آنها را شکنجه می دادم یا به آرامی دستانشان را له می کردم تا به آنچه می خواستم اعتراف کنند).
۱۵- همچنین این سخن، تأیید و تأکیدی بر حقیقت دشمنی غرب با اسلام است، وقتی که از قصابِ ارتدوکسِ بنیادگرا و
جنایتکار جنگی صرب (اسلوبودان میلوشویچ) در مورد کارهایی که با مسلمانان بوسنی انجام داده پرسیده می شود، در
پاسخ می گوید: (من اروپا را از وجود پیروان محمد پاک می کردم).
۱۶ – ما مسیحیت را جنایتکار و تروریسم به شمار نیاوردیم. علی رغم این که، (سربرنیتسا) و (بیهاچ) که بنا بر گزارشهای تأیید شده تنها دو شهر از دهها شهر بوسنی هستند که در آنها – طبق آمار – بیش از ۳۰۰ هزار مسلمان کشته،
شکنجه و سوزانده شدند که بیشتر آنها زنان و کودکان بودند. ۷۰ هزار نفر از آنها در یک نسل کشی فورا قتل عام
شدهاند. ۵۰ هزار معلول،بیش از ۱۲۰ هزار مفقود، تخریب بیش از ۸۰۰ مسجد و اخراج دسته جمعی و اجباری بیش
از دو و نیم میلیون مسلمان بدون سرپناه و غذا و چادر.
۱۷- ما مسیحیت را متهم نکردیم و مجرم ندانستیم با وجود این که، گزارش های تأیید شده از تجاوز جنسی بیش از ۷۵
هزار سرباز صرب به بیش از ۷۰۰ هزار کودک و زن در داخل نزدیک به ۲۰ اردوگاه خبر می دهد. در شکم و رحم
آنان هزاران تولهی گرگ و سگِ منتسب به تمدنی پوشالی،سرکش و وحشی جای گرفته بود، تمدنی که نه از رحمت و
شفقت بویی برده و نه کمترین پیوندی با انسانیت، ارزش ها و شرافت دارد.
۱۸ – ما هیچگاه مسیحیت را متهم نکردیم، در حالی که تجاوزها غالباً علنی و در جلوی چشم پدران، پسران و شوهران
اتفاق میافتاد و جزای هر کسی که برای نجات آنها اقدامی می کرد، بارانی از گلوله بود که سرش را می شکافت و او
را خون آلوده نقش بر زمین می کرد. و در وسط این جهنم، برخی از گزارشهای رسمی اروپایی حکایت از آن دارد که
هزاران خانواده مورد تعرض غیرقابل تصوری قرار گرفتهاند، از قبیل همان جنایاتی که به آن اشاره کردیم.
۱۹ – گزارش (شوارتز) عضو حزب دموکرات مسیحی و نماینده پارلمان آلمان که در تاریخ ۱۶/۷/۱۹۹۲ در یکی از
نشریات سازمان بین المللی صلح تحت عنوان (با چشم خودم دیدم ) منتشر شده، این جنایات را تأیید می کند. او در این
گزارش می گوید: کودک زیر سه ماهی را دیدم که هر دو گوش و بینیاش را بریده بودند … تصویر زنان بارداری را
دیدم که شکمشان پاره شده و جنینشان مثله شده بود. کودکان و پیرمردانی را دیدم که سرشان گوش تا گوش بریده شده
بود. زنان بسیاری را دیدم که هتک حرمت شده بودند، برخی از آنها این ننگ را تحمل می کردند و تنها چند هفته به
زایمانشان مانده بود. تصاویری را دیدم که در عمرم در هیچ یک از تلویزیون های غربی یا شرقی روی کره زمین ندیده
بودم… و به چالش می کشم کسی را که، جرأت و شهامت پخش آنها را داشته باشد.
۲۰- ما مسیحیت را مجرم ندانستیم و متهم به تروریسم نکردیم، وقتی که در زندان ابوغریب، سگ های آموزش دیده را
به جان زندانیان انداختند تا آلت تناسلی ۳۰۰ زندانی را [پس از بازکردن اجباری پاهایشان با کمک غل و زنجیرهای
آهنی که به دست و پایشان بسته و به دیوار متصل بود]ببلعند و بعد در جا بمیرند.
۲۱- ما مسیحیت را جنایتکار ندانستیم و مسیحیان را مسئول کشته شدن ۶۰ کودک عراقی در زندان «ابوغریب»
ندانستیم، وقتی که دست و پای این کودکان را در مقابل چشمان مادرانشان قطع می کردند یا آلت تناسلی و زبان بسیاری
از آنها را به سیم برق وصل می کردند.
۲۲ – با وجود توحش دولت بوش علیه عراقی ها در زندان های موصل، ام قصر، بوکا و غیره و علیه جنگجویان طالبان
در زندان های افغانستان و (خلیج گوانتانامو) در کوبا، ما مسیحیت و مسیحیان را مجرم ندانستیم.
ما مسیحیت یا یهودیان را مجرم ندانستیم، با وجود اینکه در روزنامه (دیلی استار) مطلبی منتشر شد مبنی بر اینکه
اسرائیل، ادوات و متدهای شکنجه برای اعتراف گرفتن از زندانیان و بازداشتشدگان در زندانهای عراق را در
اختیار آمریکاییها گذاشته، تا آنجا که نظامیان آمریکایی با دقت به صحبتهای کارشناسان اسرائیلی گوش می دادند تا
از تجربیات قبلی آنها در برخورد با گروههای مقاومت فلسطین استفاده کنند.
۲۳ – هنگامی که پروتستانها در سرزمین بومیان سرخپوست که به دروغ (آمریکا) نامیده شده سکنی گزیدند، شعار
ویرانگری سر دادند که: (نابودسازی آسان تر از مسیحی کردن است).
کتاب (العملاق/غولآسا) که توسط (یوردجاک) در سال ۱۶۶۴ نوشته شده، شامل توصیه هایی برای رهبران پروتستان
است که در آن آمده است:
(نابودی سرخپوستان و خلاص شدن از شر آنها بسیار ارزانتر از هر تلاشی برای مسیحی کردن یا متمدن کردن آنهاست؛
آنها وحشی، بربر، برهنه و عقب مانده هستند و همین، متمدن ساختن آنها را دشوار می کند).
۲۴ – این سیاست نسل کشی آمریکا منجر به بزرگترین جنایت تاریخ شد. در طول دو قرن، ۱۲۲ میلیون سرخپوست در
راه تحقق (رؤیای آمریکایی) کشته شدند. در همین راستا باید پرده غم انگیزی را بر تمدنهایی مانند (مایا، آزتک و
بوهانها) انداخت.
و اینگونه عمارت بزرگ آمریکا، رهبر (جهان آزاد، کبوتر صلح، و مجسمه آزادی) بر جمجمه و بقایای بدن میلیونها
انسان برپا شد.
۲۵ – بعد از اینکه آمریکا از بردگان (سرخپوست) خالی شد، تصمیم گرفتند بردگان (سبزه رنگ و گندمگون) وارد کنند،
از این رو پروتستان ها، تبدیل به ملوانانی شدند که برای شکار (برده ها) در سواحل آفریقا پرسه می زدند تا آنها را به
کشتی های مرگ فرو کنند. آمریکایی ها دست کم ۱۲ میلیون برده آفریقایی آوردند. آنها را دستبند زده از طریق دریاهای
آزاد آوردند، … ای کسانی که از اسارت و آوارگی و بردگی در اسلام می گویید.
۲۶ – گزارش ها تأیید می کند: دست کم ۲۵ میلیون آفریقایی که از (جزیرهٔ گوره) واقع در نزدیکی پایتخت سنگال
(داکار) بارگیری شده بودند، قبل از رسیدن به دنیای جدید، در سفرهای سراسر مرگ و عذاب جان خود را از دست دادند
و اگر یکی از آنها به سنی می رسید که نمی توانست به مدعیان (رحمت و صلح) – منظورم آمریکاییهای نخستین است
– خدمت کند، آنها را با (گلولهی رأفت و مهربانی) می کشتند و احتمالا به خاطر هزینه این گلوله مرگبار غمگین میشدند و تأسف می خوردند.
۲۷ – در سال ۱۹۷۸ گزارشی از سوی یونسکو منتشر شد که در آن از یک فاجعهی وحشتناک انسانی در آفریقا پرده
برمی داشت. فاجعهای که در راه (ساختن و بنای) آمریکا، کشور (عشق و صلح) رخ داده بود. در این گزارش آمده بود:
(آفریقا حدود ۲۱۰ میلیون نفر از جمعیت خود را در تجارت برده از دست داده است) اما با وجود این، هنوز هم برخی
از متوهمان و روانپریشان عرب با صدای بلند می گویند: آمریکا حامی صلح، رهایی بخش بردگان و سمبل سیداو(رفع
تبعیض علیه زنان) است.
۲۸ – در بحبوحه جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، ژنرال (جرج مارشال) رئیس ستاد ارتش آمریکا، دستور اجرای
بزرگترین بمباران تخریبی و جهنم سوزان تاریخ را بر سر شهرهای پرجمعیت ژاپن صادر کرد. طی آن، ۳۳۴ هواپیمای
آمریکایی برای پرتاب بمبهای آتش زا به پرواز درآمدند تا منطقهای به وسعت ۱۶ مایل مربع را با خاک یکسان کنند
و در عرض چند ساعت حدود ۱۰۰ هزار نفر را بکشند. این غیر از حدود یک میلیون نفر آواره ای بود که به جا
گذاشتند.
۲۹ – در آخر هم، آن صحنه خونین با راه افتادن آبشار وحشتناکی از خون پایان یافت، زمانی که آمریکایی ها از سلاح
هستهای استفاده کردند. آنها اولین انسان هایی بودند که از آن استفاده کردند، وقتی دو بمب بر روی هیروشیما و
ناکازاکی انداختند که در پی آن، صدها هزار نفر را بدون تفاوت قائل شدن بین غیرنظامیان و سربازان، مرد و زن و
کودک، و جمادات و گیاهان و حیوانات و حتی کتاب یا دفترچه خاطرات، کشتند. ای کسانی که بسان زنان نوحهخوان
اجیر، بر احساسات ایزدیها و مسیحیان به خاطر کوچ دادن ساختگیشان از موصل و دیگر شهرهای عراق، گریه
میکنید. و ای کسانی که تمرکز می کنید بر داستان آلبوم عکس و لباس شب عروسی آن مادربزرگِ کوردی که پس از
مرگ شوهرش ازدواج نکرده و اتفاقا شلوار شوهرش که از قضا بوی عطرش هم می دهد را در کمدش نگه داشته و
داعشیها هم به دلبستگی آن زن به این شلوار احترامی نمی گذارند.
۳۰ – در دههی پنجاه قرن گذشته، جنگ کره رخ داد وقتی که آمریکایی ها دولت مردمی آنجا را برکنار کردند و کشور
را در جنگ ویرانگری فرو بردند که آتش و ویرانی آن همه جا را فراگرفت. (نوام چامسکی) نویسنده و زبان شناس
آمریکایی در تشریح نتایج آن جنگ می گوید: (ما آتش جنگ خانمان براندازی را برافروختیم که طی آن ۱۰۰ هزار نفر
کشته شدند… در جریان انقلابی که کشاورزان در یک منطقه کوچک راه انداختند، ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر کشته شدند).
- این سخنان چامسکی است نه من، ای کسانی که (برای دفاع از ناموس آن زنِ پاکدامنِ بی خبر(آمریکا)آماده انکار
هستید.)
۳۱ – آمریکا، پیشگام در دموکراسی، اتفاقا کشوری است که بیش از همه در جهان با دموکراسی می جنگد. (چامسکی)
همچنین می گوید:
(دولت ما در سال ۱۹۵۳ در ایران، در سال ۱۹۴۵ در گواتمالا، و در سال ۱۹۷۲ در شیلی مانع از تشکیل دولتهای
پارلمانی شد و برخی از آنها را سرنگون کرد. روشهای سرنگونی طبیعی نبود و کشتار سربازان، کشتاری معمولی
نبود، بلکه ظلم و شکنجههایی سادیسمی و سنگدلانه بود: آویزان کردن زنان از پاها بعد از بریدن سینههایشان، از بین
بردن باکرگیشان، بریدن سرها و آویزان کردن آنها بر نیزهها و کوبیدن کودکان به دیوارها تا وقتی که بمیرند. - کجاست یونیسفی که بر احساسات کودکانی اشک تمساح می ریزد که از ترس داعشِ(غول خیالی) خونریز از خانه و
کاشانه خود آواره شدهاند. و کجاست دوربینهای ایستگاههای ماهوارهای ما، که همیشه روی نقاشیها و خط خطی
های کودکان روی دیوارها متمرکز شدهاند؟
۳۲ – تعداد کشته شدگان ویتنامی در پایان جنگ سال ۱۹۷۳، بر اساس گزارشی که مجله نیویورک تایمز در تاریخ
(۸/۱۰/۱۹۹۷) منتشر کرده، نشان می دهد جنگ آمریکا در ویتنام منجر به: (۶/۳میلیون کشته، ۶ میلیون مجروح، و
۱۳ میلیون پناهنده) شده است.
۳۳ – آنچه بین سالهای ۱۹۵۲ و ۱۹۷۳ اتفاق افتاده است اصلا ارزش بحث و بررسی ندارد چون در رگهای کشته
شدگان این سالها، خون آمریکایی یا صهیونیستی انجیلی جریان نداشته است.آمریکایی ها در بین همین دوسال مذکور،
حدود ۱۰ میلیون چینی، کرهای، ویتنامی، روسی و کامبوجیایی را کشتهاند.
۳۴ – در (گواتمالا) ارتش شجاع و کارکشته آمریکا، بیش از ۱۵۰ هزار (کشاورز) را بین سال های ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۶
به قتل رساند. علاوه بر این، صدها هزار نفر را در نسل کشیهای متعدد در اندونزی، نیکاراگوئه، السالوادور،
هندوراس، آنگولا،موزامبیک، نامیبیا و دیگر کشورهای آفریقایی به قتل رسانده است!
۳۵- همین آمریکای مدعی آزادی و دموکراسی بوده که از ظالمترین طاغوتهای جهان حمایت کرده، طاغوتهایی
مثل: سوموزا در نیکاراگوئه، پینوشه در شیلی، مارکوس در فیلیپین، بوتو در پاکستان، باتیستا در کوبا، دیم در ویتنام،
دووالیه در هائیتی، سوهارتو در اندونزی، فرانکو در اسپانیا، آل اسد در سوریه، محمد رضا پهلوی در ایران و سیسی
در مصر.
۳۶- سپس نوبت به عراق رسید که پیشگوییهای تورات و اسطورههای تحریف شده، آن را منشأ (خطر) برای یهودیان
توصیف می کرد، از این رو آمریکا با حمایتهای مادی و نیروی انسانی کشورهای برده و بیچاره عرب، عراق را
ویران کرد تا چشم یهودیان روشن شود و بردگان و علمای آن ها تاوان کارهایی را که کردهاند بپردازند؛ اما تو، سخت
سرگرم شمردن سرهایی هستی که چاقوهای داعش بریده است.
۳۷- در دسامبر ۱۹۹۱، روزنامه انگلیسی گاردین گزارشی به نقل از سرهنگ آمریکایی (پانتونی مارینوم)منتشر کرد
که در آن عملیات زنده به گور کردن عراقیها در سنگرها را تشریح می کرد. سرهنگ مارینوم میگوید: (احتمالا ما
هزاران سرباز را به همین روش کشته باشیم… من دست و بازوی عراقی های بسیاری را دیدم که هنوز زیر خاک تکان
می خورد و هنوز سلاح خود را محکم نگه داشته بودند).
۳۸ – از (کالین پاول) رئیس سابق ستاد ارتش و بعداً وزیر امور خارجه آمریکا در مورد تعداد کشته شدگان عراقی
پرسیده شد که او گفت: (اصلاً برای من مهم نیست).
- بله، ای قوم و جماعت من.. برای (پاول) مهم نبود که ۲۰۰ هزار عراقی در جریان عقب نشینی از کویت کشته
شدهاند، تا آنجا که راهی که رفته بودند (جاده مرگ) نام گرفت.
یکی از خلبانان شرکت کننده در عملیات توضیح می دهد:
(انگار به یک ماهی در یک بشکه شلیک می کردم، کجا می توانست فرار کند؟ چگونه می توانستیم شکارمان را بشماریم
وقتی یک ضربه به دهها هدف برخورد میکرد؟).
۳۹ – موضوع فقط به نظامی ها محدود نمی شد، بلکه ۸ هزار غیرنظامی کشته شدند که از این تعداد ۴۳۰ نفر در
پناهگاه العامریه در جریان بمباران وحشیانه آمریکایی ها که بر آن اسم (جنگ تمیز) گذاشته بودند، جان باختند. زیرا این
جنگ مبتنی بر استراتژی هدفگیری دقیق با استفاده از جنگ الکترونیک (هوشمند) بود که البته گاهی گیج بلکه خیلی
گیج می زد، زیرا هرگاه می خواستند به هدف نمی زدند.
اما این، یک استراتژی برای اجتناب از درگیری مستقیم آمریکاییها بود که (ممکن بود) منجر به کشته شدن سربازان
(بی گناه) آمریکایی شود، همانهایی که در بین مردم خودشان قهرمان هستند!
۴۰ – یک هواپیمای آمریکایی از نوع (شبح) با موشک هدایت لیزری (بسیار هوشمند) به پناهگاه العامریه حمله کرد و
سوراخی در سقف ایجاد کرد تا این موشک در بیمارستان پناهگاه منفجر شود و بعد از ۴ دقیقه یک موشک (بسیار گیج و
خنگ) از همان سوراخی که موشک اول ساخته شده بود، هدایت شد تا با انفجارش درب های فولادی به وزن ۶ تن و
ضخامت نیم متر را ببندد. صدها بیمار در جا سوختند، بسیاری از آنها در اثر گرمای شدید تولید شده از گدازههای ماده
انفجاری وحشتناک تبخیر شدند، و سرنوشت صدها نفر از آنها، جوشیدن تا سرحد مرگ در دیگهای عظیم نابودکننده
بود.
۴۱ – پس از این کشتار خونین، ۱۱ نفر پیدا شدند، که بر اثر انفجار شدید، صدها متر بیرون از پناهگاه پرتاب شده بودند
و پس از لحظاتی پرالتهاب، بقایای سیاه و مثله شده (۴۳۰ کشته) از پناهگاه بیرون کشیده شد و تخمین زده شد که صدها
نفر از آنها سوخته و تبخیر شده باشند که دیگر راهی برای شناسایی آنها وجود نداشت. شاهدان عینی از جمله (تام دالی)،
یکی از اعضای حزب کارگری پارلمان بریتانیا، آثار زنان و کودکان جزغاله شده بر دیوارهای پناهگاه را توصیف می
کند و می گوید: (رد پاها و دستهای کوچکی روی دیوارها و سقفها سوخته شده بود و روی دیوارهای طبقه پایین،
کنار علامت آب در مخازن مواد منفجره، آثاری از گوشت بدن انسان در ارتفاع ۵ قدمی وجود داشت).
۴۲ – کارنامه هولناک و دردناکی که کتاب(التنكيل بالعراق/مجازات عراق) اثر نویسنده انگلیسی (جف سیمونز) برای ما
روایت می کند: کتاب را بخوانید تا متوجه شوید که آمریکا با چه جنایات و توحشی عجین شده است.. در بخش تقدیم
کتاب آمده است:
(تقدیم به یک میلیون کودک عراقی که در جنگ بیولوژیکی آمریکا در دهه ۹۰ کشته شدند و به صدها هزار کودک
دیگری که در ماهها و سالهای آینده به آنها خواهند پیوست).
۴۳- نوام چامسکی در پشت جلد کتاب می گوید: (مجازات عراق، کارنامهای مملو از جنایات وحشتناکِ مداومی است
که خواننده را شوکه می کند و جا دارد که همهی ما احساس ننگ و شرمندگی کنیم).
(تونی بن) نماینده پارلمان بریتانیا در توصیف این کتاب میگوید: «این یک کارنامه برافروخته از خشم و همزمان یک
دانشگاه مستند و موثق است».
- تو چی.. واقعا خجالت میکشی؟!
به بچه های عراق چه هدیه دادهای؟
آنها در آرامش خواهند خوبید اگر تو – تنها – با چشمانت به جنایتکاران اشاره کنی، نیازی نیست با انگشتانت یا با اسامی
اشاره و یا با دعوت به انتقام به آنها اشاره کنی.
۴۴- آنطور که در این کتاب آمده است: دو میلیون عراقی در دهه ۹۰ بر اثر جنگ بیولوژیک آمریکا کشته شدهاند.
خبرنگار مجله آمریکایی نیوزویک می گوید: (از کنار سربازان مردهی رها شده روی زمین گذشتیم، آنها بدون هیچ
علامت و نشانهای بودند. دیگرانی هم پیدا کردیم که کاملا قطعه قطعه شده بودند، پاهایی مانده در شلوار دیدیم که ۵۰
یارد دورتر از بالاتنه افتاده بود.)!
۴۵ – یکی دیگر از روزنامه نگاران انگلیسی در تعلیقی بر این جنگ اظهار داشت: (این جنگ به تمام معنا یک جنگ
هستهای بود، تفنگداران دریایی مجهز به سلاح های هستهای تاکتیکی شده بودند و سلاحهای ارتقا یافته، ویرانیهایی
شبیه به تخریبهای هستهای به جا گذاشته بودند. آمریکا از مواد منفجره هوا-سوخت به نام Blu-82 (بمب خلاء)
استفاده کرده، سلاحی به وزن ۱۵۰۰۰ پوند که قادر به ایجاد انفجارهای هستهای مخربی است که همه چیز را تا شعاع
صدها یاردی می سوزاند)!).
۴۶ – گزارش محرمانهی کمیسیون انرژی اتمی انگلیس برآورد می کند که آمریکا و نیروهای ائتلاف حداقل ۴۰ تن
اورانیوم ضعیف شده را در میدانهای جنگ عراق از خود به جای گذاشتهاند، تا بدین ترتیب فجایع مسمومترین جنگ
تاریخ -از جهت تداوم وزش گرد و غبار و ذرات اورانیوم معلق در هوا- تا مدتهای طولانی بر شبه جزیره عرب ادامه
یابد.
۴۷ – فضا، هوا، خاک، رودخانهها، درختان و سنگ ها با مقادیر وحشتناکی از تشعشعات سرطان زا آلوده شدهاند و
این فاجعه هزاران سال آینده ادامه خواهد داشت. کودکان عراقی با عروسکهای ساخته شده از بمبهای اورانیومی
بازی می کنند و نتیجه، یک مرگ سرطانیِ آهسته و حتمی است.
سوال آخر خطاب به نازکدلانِ مدافع غرب است، آنهایی که چشم بر جنایات غرب می بندند و راهپیمایی (شارلی ابدو)
را توجیه می کنند و تنها به جنایات داعش اشاره می کنند که ما از آن حمایت نمی کنیم و نخواهیم کرد…
سوال من پس از ذکر حقایق فوق این است که:
ای متوهمان و روانپریشان عرب(البته بعضی نه همه)، حالا وحشی، تروریست، جنایتکار و قاتل کیست؟
حالا مرتجع و عقب مانده کیست؟ای کسانی که مدعی هستید، من و امثال من، مرتجع و عقب مانده هستیم، تنها به این
خاطر که نمیپذیریم به اسم مدارا خودمان را شلاق بزنیم و از فجایع شما چشم پوشی کنیم.
——-
نوشتهی تروریست، مرتجع و عقب مانده: احسان الفقیه
برخی از منابع:
۱- (التنكيل بالعراق: العقوبات والقانون والعدالة)، الكاتب البريطاني جيف سيمونز.
۲- (النبوءة والسياسة)، الكاتبة الأمريكية جريس هالسل.
۳- (يد الله)، الكاتبة الأمريكية جريس هالسل.
۴- (البعد الديني في السياسة الأمريكية)، د. يوسف الحسن.
۵- تقرير مجلة نيويورك تايمز في (۸/۱۰/۱۹۹۷)، تحت عنوان: (خسائر أمريكا: حرب فيتنام).
۶- تقرير صحيفة الجارديان البريطانية ۲۰ديسمبر ۱۹۹۰، تحت عنوان: (نقرة لعرض الصورة في صفحة مستقلة دفن
الجنود العراقيين أحياء).
۷- (ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمين)، أبو الحسن الندوي.
۸- (المسيح الدجال قراءة سياسية في أصول الديانات الكبرى)، سعيد أيوب.
۹- (صيحة تحذير من دعاة التنصير)، الشيخ محمد الغزالي.
۱۰- (سفر المزامير العهد القديم)، الكتاب المقدس.
۱۱- (نهاية التاريخ والإنسان الأخير)، فرانسيس فوكوياما.