بازاندیشیِ اخروی در سورهی ق
ترجمه: فرزان خاموشی
قرآن کریم حاوی گزارههایی ایمانی و معنوی است که آدمی را در تحلیل پارهای پرسشها، از نگرههای فلسفی و کلامی، مستغنی و بینیاز میسازد. برخی از این گزارهها که در این نوشتار با محور سورهی «ق» به بررسی اجمالیِ آنها پرداخته میشود شامل «رستاخیز» و «دستهبندی مردم به گروههای سعادتمند و شقاوتمند» میباشد.
رستاخیز
خداوند متعال در قرآن کریم، وجود رستاخیز را با کمالِ علم، قدرت و حکمتِ خویش اثبات میکند و به نظر میرسد مبنای انکار معاد توسط مُنکرانِ آن نیز حول این سه اصل میچرخد.
شبههی اول آن است که وقتی جسم انسان در زمین تجزیه شد، آیا بازیابی او و شناسایی و تفکیکش از سایر اجساد، امری ممکن است؟ شبههی دوم آن است که آیا قدرت خداوند به احیای اموات تعلق گرفته و قادر به انجام چنین فرایندی است؟ و شبههی سوم آن است که چه حکمت و فایدهای در احیای مردگان وجود دارد؟
قرآن کریم این پرسشها و شُبهات را یکییکی پیشبینی فرموده و پاسخهایی شفاف به آنها ارائه داده است که در ادامه، آنها را مورد اشاره قرار میدهیم. برای نمونه، قرآن کریم این پرسش را از زبان غیرمؤمنان طرح میکنند که میپرسند: چه کسی استخوانهای پوسیده را دوباره زنده میکند[۱]؟ سپس در جایی دیگر با رویکردِ اثبات کمالِ علم پروردگار در جواب این پرسش تصریح میکند:
«قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ»[۲]
ترجمه: «به راستى [ما] مىدانيم كه زمين از ايشان چه مىكاهد!»
قرآن کریم همچنین در خصوص تاکید بر کمالِ قدرت خداوند بر این امر صحّه مینهد که آنکس كه آسمانها و زمين را آفريده، نه تنها دانایی و تواناییِ بازآفرینیِ مجدّد آنها را خواهد داشت[۳] بلکه این کار را با تمام ظرافتهای پیشین، برای نمونه بازخلقِ خطوط سر انگشتان[۴]، انجام خواهد داد.
در قرآن کریم، تبیینِ کمالِ حکمت خداوند پیرامونِ رستاخیز انسان و جهان نیز مورد اشاره قرار گرفته و تاکید فرموده که این جهان و آنچه در آن جای دارد، بیهوده و بیهدف خلق نشده[۵] و بیتردید آدمی به حال خود رها نخواهد شد[۶] و روزی برای حساب و کتاب، به سوی خداوند بازگردانده میشود[۷].
اهل شقاوت
در سورهی ق، برخی از صفات اهلدوزخ نیز ذکر شده که به شرح ذیل میباشد:
«أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ * مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ * الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ»[۸]
ترجمه: «هر کفرپیشهی لجوجی را به دوزخ افکنید! * [آن که] سخت مانع خیر است و متجاوز و شبههافکن. * آن که با خداوند یکتا، معبود دیگرى قرار داد. پس او را در عذاب سخت بیافکنید!»
ویژگی این افراد:
- کافر: کافر ارکان ایمان و نعمتها و حقوق الهی؛
- عنید: انسان خودخواه و مغرور در برابر حقایق؛
- منّاع للخیر: کسی که خویشتن را از انجام نیکیها به دور داشته و یا مانعِ دیگران از انجام نیکیها میگردد؛
- مُعتد: تجاوزپیشه و کسی که از قوانین الهی سرپیچی کند و به حقوق دیگران تعرّض نماید؛
- مُریب: شخصی که در شک و تردید است یا دیگران را با گفتار و عمل، به شک و تردید میاندازد؛
- الذی جعل مع الله الها آخر: آن کسی که برای خدواند شریکی برگزیند.
اهل سعادت
در این سوره از ویژگیهای اهل بهشت هم یاد شده که میفرمایند:
«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ * هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ * مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»[۹]
ترجمه: «و بهشت را براى تقواپیشگان نزدیک میآورند و فاصلهاى از آنان ندارد. * [به آنان میگویند:] این است آنچه به شما وعده داده مىشد. [این پاداش] براى هر کسى است که [در دنیا به سوى خدا] بازگشته [و] حافظ و نگهبان [حدود الهى] بوده است. * آنکه در نهان از [خداى] رحمان ترسید و با دلى بازگشتکننده [به سوى خدا] آمد.»
- اَوّاب: به کسی گویند که از گناه به طاعت و از نسیان به ذکر روی آورد. عبید بن عمیر میگوید: اَوّاب کسی است که گناهان خود را به یاد میآورد و سپس استغفار میکند. سعید بن مسیب میگوید: اَوّاب کسی است که بلافاصله بعد از ارتکابِ گناه، توبه میکند و باز به سوی گناه میرود و سپس توبه میکند. صفت مبالغه برای این واژه، حاکی از آن است که بهشتیان، کسانی هستند که در برابر عواملِ غفلتساز و طاعتگریز، مقاوم بوده و همچنان در مسیر عبادت گام مینهند و چنانچه بنابه هر علتی، در اثر غفلت و نسیان، مرتکب خطا و لغزشی شوند، بلافاصله به سوی خدا بازگشته و از تقصیر خویش به درگاه او تضرّع و طلب مغفرت میجویند.
- حفیظ: به کسی گویند که نفس خویش را از ابتلا به عمل حرام، دور و مصون نگه میدارد. حفیظ به معنای حفظ قوانین و حدود خداوند و نیز محافظت از عهد و پیمانی است که خداوند مبنی بر اطاعتِ انسان از خویش گرفته و اینکه آدمی به عبادت شیطان بپردازد.
- من خشی الرحمن بالغیب: این ویژگی، توصیف کسی است که به ذات و صفات الله متعال، ملائکه، وحی و هر آنچه که به امور غیب مربوط میشود، اقرار و باور عمیق قلبی و عملی دارد و نیز از نهان و آشکار از خداوند متعال و روز حساب و کتاب میهراسد.
- بقلب منیب: ابن عباس میگوید «قلب مُنیب» قلب کسی است که از گناهان بازگشته و به طاعت و عبادتِ خداوند روی میآورد و معنای «انابه» نیز تثبیت و ماندگاری قلب بر طاعت و محبّت خداوند متعال است.
خداوند بعد از توصیف کسانی که از این ویژگیها برخوردار باشند میفرماید:
«ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ»[۱۰]
ترجمه: «به سلامت وارد بهشت شوید! این روزِ جاودانگى است.»
خداوند متعال بعد از توصیفِ اهل بهشت، مردم را از هلاکت و نابودی، که برخی از ملّتهای پیشینِ گنهکار بدان مبتلا شدند، بیم میدهد و میفرمایند هلاکت اقوام گذشته، هشدار و اندرزی است برای کسانی که دلى بیدار دارند، یا با حضور قلب، به حقایق گوش فرادهد[۱۱].
در پایان سورهی «ق»، بر معاد و روز رستاخیز[۱۲] تاکید مجدّد گشته و ندای یک منادی که ارواح را به سوی اجسادشان به منظور انجام فرایند حشر فرا میخواند[۱۳]، یادآوری مینماید.
مراجع:
- قرآن کریم
- فوائد ابن قیم
[۱] – یس:۷۸
[۲] – ق:۴
[۳] – یس:۸۱
[۴] – قیامة:۴
[۵] – ص:۱۷
[۶] – قیامة:۳۶
[۷] – مؤمنون:۱۱۵
[۸] – ق:۲۴-۲۶
[۹] – ق:۳۱-۳۳
[۱۰]– ق:۳۴
[۱۱] – ق:۳۷
[۱۲] – ق:۴۲-۴۴
[۱۳] – ق:۴۱