نویسنده: دکتر طارق سویدان
ترجمه : علی رشیدی
علل فساد
۱- نبودن آزادیها و ضعف پارلمانها و مجالس شورا
یکی از مهمترین علل فساد، نبودن آزادی و نقش ضعیف پارلمانها و مجالس شوراست. اگر این مجالس قدرت واقعی میداشتند مردم مشکلات خود را به گوش آنها میرساندند و به آنها فشار میآوردند و آنها هم مجبور به صدور قوانین میشدند. هر قدر کشورهای دارای نظام پارلمانی از پارلمانهای درست و حقیقی و از دموکراسی واقعی برخوردار باشند به همان اندازه از حجم فسادها کاسته خواهد شد.
۲- نبود شفافیت و ضعف نظارت
دومین سبب فساد، نبودن شفافیت، ضعف نظارت و عدم وجود هیأت های قدرتمند و مستقل مبارزه با فساد است. این یکی از مشکلات اساسی در بعضی از کشورهاست. الحمدلله امروزه شبیه نهادهایی که در زمینه حقوق بشر فعالیت دارند، بعضی از نهادهای مبارزه با فساد و نهادهای شفاف سازی نیز با هدف محو فساد تشکیل شده است. امید است که این نهادها در همهٔ کشورهای اسلامی تشکیل و از آن حمایت شود.
۳- نبود مجازاتهای بازدارنده یا عدم اجرای آن
در بعضی از کشورها، بعضی قوانین مبارزه با رشوه داریم اما اجرا نمیشود. چون ما در طول عمرمان نشنیدهایم یک نفر به خاطر گرفتن رشوه مجازات شده باشد. رشوهای که از دید من کمتر از دزدی نیست و خود شکلی از دزدیهای پنهانی است. به کدامین حق، شخص به خود اجازه میدهد رشوه بگیرد؟ به کدامین حق، شخص به خود اجازه میدهد مردم را از رسیدن به حقوقشان منع کند مگر اینکه در ازایش رشوه بگیرد؟ البته در بعضی از کشورها پایین بودن حقوق، سبب شده تا فرد کسری حقوقش را با چیزی شبیه گرفتن مالیات و عوارض، از جیب مردم جبران کند.
۴- میل به اندوختن ثروت شخصی
میل به اندوختن ثروت شخصی با هر قیمت و از هر راهی یکی دیگر از اسباب فساد است.
بدون شک، فقر، بالا بودن هزینهٔ زندگی، پایین بودن حقوق و … همه از عوامل فساد و رشوه خواری است.
۵- ضعف سیستم قضایی
ضعف سیستم قضایی و تحت الشعاع قرار گرفتن استقلال سیستم قضایی خود یکی دیگر از اسباب فساد است. اگر سیستم قضایی مستقل، بیطرف و عادلی داشته باشیم که قاطعانه با فساد مبارزه کند و قوانین را بر دانه درشت قبل از دانه کوچک اجرایی کند، فساد هم ریشه کن خواهد شد.
۶- بروکراسی اداری
یکی از چیزهایی که شاید عجیب باشد اما واقعاً به فساد منجر میشود؛ بروکسی اداری یا همان کاغذبازیهای روتینی و مراحل پیچیدهٔ اداری است. تا آنجا که اگر کسی بخواهد یک خانه بسازد یا برق خانهاش را وصل کند با طی مراحل مرسوم و قانونی به نتیجه نخواهد رسید و نمیتواند موفق شود مگر اینکه رشوه پرداخت کند. البته توانمندسازی اداری میتواند از این مشکلات بکاهد.
۷- ضعف سازمانهای جامعه مدنی
ضعف سازمانهای جامعه مدنی و به ویژه نهادهای نظارتی که شاخصهای فساد را اعلام کنند و فسادها را افشاء کنند، خود یکی از اسباب فساد است.
۸- نبود عدالت
به طور خلاصه میتوان گفت نبودن عدالت، فراگیر شدن رابطه و پارتی بازی نیز از اسباب فساد است. ما در هیچ کشور عربی یا اسلامی برنامهای واضح برای از بین بردن مقولهٔ پارتی بازی نداریم. مطمئن باشید با وجود اینگونه مشکلات، نهضت و تحولی هم رخ نخواهد داد.
عزیزانم باید با صراحت بگویم که با وجود رابطه و پارتی بازی به جای ضابطه و قانون، پروژههای توسعه و بالندگی تعطیل خواهد شد، بر آمار بیکاری افزوده خواهد شد و در نهایت همهٔ اینها به فساد بیشتر منجر خواهد شد. در واقع این موضوع، یکی از مشکلات اساسی است که منجر به پدیده شوم فساد میشود.
۹- نبود وجدان بیدار و عدم پایبندی به بازدارندههای دینی
بالطبع اساس همهٔ این فسادها، گوش ندادن به ندای وجدان و نبود یا عدم پایبندی به بازدارندههای دینی است.
۱۰- عدم وجود رسانهٔ مستقل
بالطبع عدم وجود رسانهٔ مستقل که با قدرت از موضوع فساد صحبت کند و فسادها را افشا کند، خود از اسباب وجود فساد است. معادله این است که هر اندازه رسانهها از آزادی برخوردار باشند به همان میزان از فسادها هم کاسته خواهد شد. جوامع غربی را ببینید که اگر چه میزان فساد اخلاقی بالاست اما فساد مالی پایینی دارند که آن هم به سبب وجود رسانههای آزاد و اصحاب رسانه و روزنامه نگاران پیگیری است که هر روز فسادها و رسواییها را فاش میکنند. چقدر از این رسواییهای مالی بزرگ میشنویم. چقدر از رؤسای شرکتهای بزرگ، وزرا یا حتی نخست وزیران را میبینیم که به سبب افشای رسواییهایشان از سوی رسانههای آزاد مورد محاکمه قرار میگیرند یا از کار برکنار میشوند.
ما در کشورهای اسلامی به رسانههای آزاد و دیگر ابزارهای مقابله با فساد نیاز داریم؛ اما مهمتر از همه به برجسته کردن و تمرکز بر نقش موانع و بازدارندههای دینی نیاز داریم که خود اصل و اساس غلبه بر فساد است.
الحمدلله، همچنان در میان امت انسانهایی پاک وجود دارند که رشوه، فساد اخلاقی و فساد سیاسی را بر نمیتابند و با استبداد مقابله میکنند که اگر اینها نبودند امت اسلامی محو و نابود میشد. باید در همه جا به موضوع فساد پرداخته شود و باید اهل حق ندای خود را به گوش همگان برسانند و بر فضاسازیهای مفسدان غلبه یابند.
استبداد سیاسی اساس همهٔ فسادها
به این موضوع بسیار فکر کردهام و به این نتیجه رسیدم که استبداد سیاسی اصل و اساس همهٔ فسادهاست. در بررسی استبداد سیاسی به نتایج عجیبی رسیدم و آن اینکه استبداد سیاسی جز یک آزادی، بقیه آزادیها را محدود و سرکوب میکند. استبداد سیاسی، آزادی رسانه و اطلاع رسانی، آزادی آموزش، آزادی بیان و حتی آزادیها مالی را محدود و سرکوب میکند تا آنجا که سرمایه دار، آزادانه حق تصرف در اموال خود را ندارد و تنها مستبد و اطرافیانش حق تصرف در همهٔ اموال را دارند. اما عجیب اینجاست که استبداد سیاسی فقط در فساد اخلاقی معتقد به آزادی است. هر جا فساد سیاسی وجود دارد بدون شک فساد اخلاقی هم وجود دارد. چرا؟ چون مفسدان سیاسی میخواهند ملتها را سرگرم و مشغول کنند تا به دنبال اصلاحات سیاسی نباشند. قدرت فکر و آرزو و احساس انسانها را میکشند و آنها را سست و بی ارزش بار میآورند. میشود با کسی که ذرهای فکر میکند سخن گفت اما چگونه میتوان با کسی که شهوات بر او غالب شده سخن گفت. به همین دلیل مفسدان سیاسی به شکل کاملاً خطرناک به دنبال انتشار فساد اخلاقی چه در ظاهر و چه در باطن هستند و هیچگاه به دنبال سرکوب و محدود کردن آن نیستند. آنها با این کار به نوعی، به دنبال بقای ملک و کرسی خود هستند. و به همین دلیل هم رسول الله صلی الله علیه و سلم این دو نوع از فساد (اخلاقی و سیاسی) را در یک حدیث جمع کرده و میفرمایند:
(صِنْفَانِ مِنْ أهلِ النَّارِ لمْ أرَهُما: قَوْمٌ معهم سِیاطٌ کأذْنَابِ الْبقَرِ یضْرِبونَ بِها النَّاس، ونِساء کاسیاتٌ عارِیاتٌ مُمِیلاتٌ مَائِلاتٌ، رُؤُوسُهُنَّ کأسْنِمةِ الْبُخْتِ المائِلَةِ لا یدْخٌلنَ الجنَّة، ولا یجِدْنَ رِیحَهَا، وإنَّ رِیحَهَا لَیوجَدُ مِنْ مسِیرَةِ کذَا وکذَا)[۱](دو نوع از اهل دوزخند که آنها را ندیدهام: گروهی که همراهشان تازیانههایی مانند دمهای گاو است و بوسیله آن مردم را میزنند و زنانی هستند نیمه برهنه که خود منحرف بوده و دیگران را نیز منحرف میسازند. سرهایشان مانند کوهان شتر بختی (نوعی شتر قوی و دراز گردن) تمایل یافته است که نه به بهشت داخل میگردند و نه بوی آن را در میابند، در حالی که بوی آن از مسیر اینقدر و اینقدر درک کرده میشود)
به این حدیث فکر کردم که این دو گروه چه ارتباطی با هم دارند که رسول الله صلی الله علیه و سلم آنها را در یک حدیث جمع کرده است. تا اینکه به این نتیجه رسیدم که فساد سیاسی، به فساد اخلاقی تحریک و تشویق میکند تا بتواند ملک و قدرتش را نگهدارد. در ابتدای حدیث، رسول الله صلی الله علیه و سلم اشاره میکند که این دو گروه را ندیده یعنی در آینده میآیند، زمانی که امت دچار فساد شد. در بخش اول حدیث هم به طاغوتهایی اشاره میکنند که با قدرت و ظلم بر مردم حکمرانی میکنند. در مورد گروه دوم میفرمایند زنانی هستند که بیش از آن که پوشیده باشند لخت هستند. زنانی که خود منحرفند و دیگران را هم به انحراف میکشانند. سرهایشان مانند کوهان شتر است. امروزه انواع و اقسام مدلهای مویی که وجود دارد شاهد بر این فرمایش نبوی است. در پایان میفرماید: این دو گروه نه به بهشت داخل میگردند و نه بوی آن را در مییابند.
این دو گروه در واقع به همدیگر کمک میکنند. فساد سیاسی به انتشار فساد اخلاقی کمک میکند و فساد اخلاقی هم به بقای فساد سیاسی کمک میکند. کمک این دو گروه به همدیگر به فساد کل امت منجر میشود. آن وقت دیگر فسادها از کنار این دو فساد بروز و ظهور میکند.
یکی دیگر از مفاهیمی که اسلام به آن اشاره دارد همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که میفرماید: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ…)(تباهی و خرابی در دریا و خشکی به خاطر کارهائی پدیدار گشته است که مردمان انجام میدادهاند) روم/۴۱
بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ: یعنی این فساد خودبخود به وجود نمیآید بلکه به خاطر کارهائی است که مردمان انجام میدهند. هر چه مردمان بیشتر فساد کنند، با بلا و مصیبتهای بیشتری هم مواجه خواهند شد.
حدیث هم اشاره میکند که مردم با انواع مختلف از آفات و عیوب و بیماریهای زیادی در ارتباط با غذاها، میوهها، هوا وآب مواجه خواهند شد و حتی تغییراتی در بدن، شکل ظاهری و اخلاق آنها پدید خواهد آمد که بالطبع نتیجه اعمال و فساد آنها خواهد بود.
رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید:
(یا معشر الْمُهَاجِرین خمس إِذا ابتلیتم بِهن وَأَعُوذ بِاللَّه أَن تدرکوهن لم تظهر الْفَاحِشَة فِی قوم قطّ حَتَّی یعلنوا بهَا إِلَّا فَشَا فیهم الطَّاعُون والأوجاع الَّتِی لم تکن مَضَت فِی أسلافهم الَّذین مضوا وَلم ینقصوا الْمِکیال وَالْمِیزَان إِلَّا أخذُوا بِالسِّنِینَ وَشدَّة المئونة وجور السُّلْطَان عَلَیهِم وَلم یمنعوا زَکاة أَمْوَالهم إِلَّا منعُوا الْقطر من السَّمَاء وَلَوْلَا الْبَهَائِم لم یمطروا وَلم ینقضوا عهد الله وعهد رَسُوله إِلَّا سلط الله عَلَیهِم عدوا من غَیرهم فَأخذُوا بعض مَا فِی أَیدیهم وَمَا لم تحکم أئمتهم بِکتَاب الله ویتخیروا مِمَّا أنزل الله إِلَّا جعل الله بأسهم بَینهم)[۲]
(ای گروه مهاجرین پنج چیز هست که اگر به آنها مبتلا شدید و به خدا پناه میبرم که آنرا دریابید:
اول: هرگاه فحشا در ملتی شایع شد و آنرا آشکار سازند طاعون و قحطی و گرسنگی در میان آن ملت پیش میآید که در گذشتگانشان نبوده است.
دوم: و چون در پیمانه وزن و ترازو کم کنند دچار قحطی، تنگدستی و ستم سلطان بر خود میشوند.
سوم: اگر زکات مال و داراییهایشان را پرداخت نکنند، از نعمت و رحمت باران محروم میگردند و اگر به خاطر حیوانات و چهارپایان نباشد هیچ بارانی در سرزمینشان نخواهد بارید.
چهارم: اگر پیمان خدا و پیامبرش را بشکنند، خداوند دشمنی بیگانه را برآنها چیره میسازد تا هرچه داشته باشند از آنها بگیرد
و پنجم: چون پیشوایانشان براساس کتاب خدا عمل نکنند وآن چه را که خدا فرو فرستاده برتر ندانند، خداوند آسیب و زیانشان را در میان خودشان میاندازد)
شرح حدیث:
وَأَعُوذ بِاللَّه أَن تدرکوهن: یعنی در زمان شما نخواهد بود بلکه در نسلهای آینده پدیدار خواهد شد. گویی پیامبر صلی الله علیه و سلم از زمان ما سخن میگوید.
لم تظهر الْفَاحِشَة فِی قوم: وقتی زنا و فاحشه همه جا فراگیر شد.
حَتَّی یعلنوا بهَا: یعنی به آن مباهات کردند.
إِلَّا فَشَا فیهم الطَّاعُون: طاعون هر بیماری و دردی را گویند که به شکل مصیبت و بلا همه جا فراگیر شود. مثل بیماری ایدز که امروزه به سبب همین بی بند وباری های اخلاقی فراگیر شده است. یا بیماریهایی که امروزه به سبب همجنس بازی و یا از طریق مقاربت با روسپیها فراگیر شده و گاهی دانسته یا ندانسته مرد به همسرش و او هم به فرزندانش منتقل میکند و به این صورت همه جا شیوع پیدا میکند.
وَلم ینقصوا الْمِکیال وَالْمِیزَان: در ترازوها دستکاری میکنند. اینجا صحبت از ترازوهای یک بقالی کوچک نیست بلکه صحبت از معاملات و مناقصههایی است که فرد شرایط بردن آن مناقصه را دارد اما با پارتی بازی به نزدیکان و افراد خانواده و وابستگان به قدرت واگذار میشود. این همان کم کردن از مکیال و میزان در حد اعلای خود است.
أخذُوا بِالسِّنِینَ: سنین در اینجا به معنای قحطی و خشکسالی و کمبود غذایی است. در اینجا سه بلا همزمان دامنگیر کسانی خواهد شد که در ترازو و میزان دستکاری میکنند که عبارت است از قحطی و خشکسالی، تنگدستی و ستم سلطان.
به خدا قسم با چشم خودم در بعضی از کشورهای عربی نفت خیز دیدهام که خیلی از مردم موز برای خوردن ندارند و هر سه ماه یک بار موز میخورند.
وَلم یمنعوا زَکاة أَمْوَالهم إِلَّا منعُوا الْقطر من السَّمَاء….: امروز چقدر ما نماز طلب باران میخوانیم؟! زکات اموالتان را بپردازید و حقوق مردم را بدهید به خدا قسم بر شما باران خواهد بارید. فقط به دعا و نماز نیست و قبل از همهٔ اینها، بین مردم عدالت به پا کنید.
وَلم ینقضوا عهد الله وعهد رَسُوله …: یعنی وقتی عهد و پیمانی میبندید به آن پایبند باشید و تحت عناوین مختلف مثل قانون مدنی یا حقوق بشر و غیره آن را زیرپا نگذارید، حال این عهد و پیمان ممکن است یک توافق سیاسی باشد یا ممکن است ازدواج باشد که خود عهدی است که بر اساس سنت خدا و رسول بسته میشود.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در ادامه میفرماید:
إِلَّا سلط الله عَلَیهِم عدوا من غَیرهم: وقتی که این معضل در بین مردم منتشر شد خداوند دشمنی را از غیر خودشان بر آنان مسلط میکند که امروزه نمونهٔ بارزش، اسرائیل است.
سپس میفرماید:
فَأخذُوا بعض مَا فِی أَیدیهم: که امروزه اسرائیل به سبب ظلمی که به خود کردهایم سرزمینها و مقدسات ما را غصب کرده است.
وَمَا لم تحکم أئمتهم بِکتَاب الله و…: چرا به قوانین فرانسوی و انگلیسی و غیره عمل میکنیم (خداوند آسیب و زیانشان را در میان خودشان میاندازد)، در حالی که ما امت اسلام بهترین قانون را در اختیار داریم. وقتی که اینگونه شد نتیجهاش آن چیزی میشود که در ادامه حدیث میآید که میفرماید:
(إِلَّا جعل الله بأسهم بَینهم): خداوند بواسطهٔ خودمان، بلا و مصیبت را بر ما مسلط میکند. امروزه چقدر شاهد درگیری بین کشورهای اسلامی بر سر تعیین مرزها یا قضایای دیگر هستیم. شاید به ظاهر علت این درگیریهای اختلاف بر سر مرزها باشد اما در حقیقت، علت اصلی این نیست. آیا شما فکر میکنید وقتی انگلیس این منطقه را ترک میکرد نمیدانست که باید تعیین مرز کند، به خدا قسم میدانست؛ اما عمداً این کار را انجام نداد تا مشکل و درگیری بین کشورها به حال خود باقی بماند.
موضوع دیگری که در زیر این موضوع وارد میشود موضوع عدم حکم بما انزل الله است که خود یکی از خطرناکترین قضایاست. خداوند میفرماید: و من لم یحکم بما انزل الله، فاولئک هم الظالمون …. فاولئک هم الفاسقون …. فاولئک هم الکافرون. وقتی که حکام اسلامی بر اساس دستورات خداوند حکم نمیکنند، خداوند هم مشکلات و مصیبتها را بر آنها مسلط میکند. بنابراین، این مشکلات از خلأ و از هوا نیامده، بلکه نتیجه اعمال ماست وابتلا و آزمایشی از جانب خداوند است.
فساد سیاسی اساس همهٔ فسادها
پیشتر گفتیم که سر منشأ همهٔ فسادها، فساد سیاسی و استبداد سیاسی است. نکتهٔ قابل توجه این است که اگر انسان به وظایف و مسئولیتی که به او محول شده خوب عمل کند و بداند که اگر خیانت در وظیفه و مسئولیت خود کند خداوند او را مؤاخذه خواهد کرد، هیچکدام از فسادهای سابق الذکر شکل نخواهد گرفت.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی به این موضوع اشاره میکنند؛ میفرماید: (ما مِنْ عَبْدٍ یسترعیه الله رعیةً یموتُ یومَ یمُوتُ وهُوَ غاشٌّ لِرَعیتهِ إلا حرَّمَ الله علیه الجنَّةَ)[۳](هر بندهای که خداوند سرپرستی ملتی را به او بسپارد؛ و او در حالی میمیرد که نسبت به رعیتش خیانت روا داشته (و عدالت نکرده) است؛ خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند).
باید بدانیم که حرام شدن بهشت موضوع سادهای نیست. هر کس در هر مقام و مسئولیتی که باشد اگر در مسئولیت خود خیانت کند و در حالی که میتوانسته کار را به درستی انجام دهد ولی غل و غش کند، بهشت بر او حرام خواهد شد؛ این مسئول خواه مسئول اداری یا مسئول فنی یا مسئول برق باشد یا رئیس دولت باشد.
ممکن است کسی بگوید این سخنان چه ارتباطی با دین دارد. می گویم اتفاقاً این سخنان، عین دین است. دین فقط خواندن دو رکعت نماز و گرفتن روزه و قرائت قرآن نیست. اگر این مسائل، در اخلاق و ساختن تمدن تبلور نیابد و ظهور نکند این دین دیگر به کار نمیآید.
بنابراین رسول الله صلی الله علیه و سلم به این موضوع اشاره کرد و با قاطعیت فرمود که: هیچ کس (از پایینترین تا بالاترین مقام) از جایگاه و پست و مقام خود سوءاستفاده نکند.
در صحیحین آمده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم مردی را به عنوان مسئول جمع آوری زکات تعیین کرد. وقتی آن شخص زکاتها را جمع کرد و برگشت، گفت: ای رسول خدا! این اموال برای شماست (به عنوان زکات وصول شده است) و این اموال هم مردم به عنوان هدیه برای من آوردهاند (و متعلق به من است). رسول الله صلی الله علیه و سلم بر منبر قرار گرفت و پس از حمد و ثنای خداوند فرمودند: …
(مَا بَالُ الْعَامِلِ نَسْتَعْمِلُهُ فَیأْتِینَا فَیقُولُ هذَا مِنْ عَمَلِکمْ، وَهذَا أُهْدِی لِی، أَفَلاَ قَعَدَ فِی بَیتِ أَبِیهِ وَأُمِّهِ فَنَظَرَ هَلْ یهْدَی لَهُ أَمْ لاَ فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ لاَ یغُلُّ أَحَدُکمْ مِنْهَا شَیئًا إِلاَّ جَاءَ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ یحْمِلُهُ عَلَی عُنُقِهِ)[۴](چرا مأمورهایی که ما برای جمع آوری زکات میفرستیم وقتی که بر میگردند می گویند، این قسمت مال شماست و این قسمت را هم برای ما به هدیه آوردهاند، چرا در خانه پدر و مادرشان نمینشینند و منتظر نمیمانند تا ببینند آیا هدیهای برایشان میآورند یا نمیآورند؟ قسم به کسی که جان محمّد در دست اوست، هر کس در جمع آوری بیت المال خیانتی بکند و چیزی را بدزدد در روز قیامت آن مال را بر دوشش حمل میکنند)
شرح حدیث:
وَهذَا أُهْدِی لِی …: بعضیها می گویند چیزهایی که آن فرد مذکور در حدیث و امثال او، در حین انجام مأموریت دریافت میکنند رشوه نیست، هدیه است. عزیز من این رشوه است نه هدیه. رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرمایند: اگر آن چیزهایی که فرد آن را هدیه مینامد واقعاً هدیه است، میتواند در خانه بنشیند و ببیند آیا همان هدیهها را برای او میآورند یا نه. متوجه خواهد شد که آن هدیهها به دلیل مسئولیت و منصب توست که برای تو میآورند.
فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ لاَ یغُلُّ أَحَدُکمْ مِنْهَا شَیئًا …: یعنی هر چیزی که به خاطر پست و مقامت دریافت کردی، روز قیامت همان را بر دوش تو حمل خواهند کرد.
به همین دلیل در قوانین آمریکا و دیگر کشورها آمده که هر هدیهای که شخص رئیس جمهور در زمان ریاست جمهوریش دریافت میکند به عنوان اموال عمومی محسوب میشود چون این هدیه به عنوان اینکه رئیس جمهور بوده داده شده نه به این عنوان که چون مثلاً فلان آقا بوده است.
رسول الله صلی الله علیه و سلم، غل و غش را از سوی بالاترین تا پایینترین فرد جامعه اسلامی مردود میداند. در حدیثی از ابوهریره (رضی الله عنه) داریم که رسول الله صلی الله علیه و سلم از کنار انباشتهای از یک مواد غذایی میگذشت، دستش را در در آن انباشته فرو برد، انگشتانش خیس شد، خطاب به فروشنده فرمود: «این (خیسی) چیست؟» (او) گفت: ای رسول خدا! باران باریده و خیس شده است، فرمود: «پس چرا آن (گندمهای خیس) را ظاهر نکردی تا مردم ببینند؟ کسی که تقلب (و فریبکاری) کند از (امت) من نیست.[۵]
باور کنید من به یاد ندارم صندوق میوهای خریده باشم که همهٔ میوههایش سالم باشد؛ همیشه میوههای بالا سالم و تمیز و پایینیها خراب است.
بعضی می گویند: این حدیث (من غشنا فلیس منا) ضعیف است. حدیث صحیح، با لفظ (من غش فلیس منا) است. یعنی هر کسی به هر انسانی غل و غش کرد چه مسلمان باشد و چه کافر…. نه اینکه هر کس فقط به مسلمانان غل و غش کرد… این برعهده همه است که از غل و غش به دور باشند. خداوند میفرماید: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ)(هنگامی که بدیشان گفته شود: در زمین فساد و تباهی نکنید. گویند: ما اصلاحگرانی بیش نیستیم)
این آیه در مورد منافقان صحبت میکند. آنها همیشه به این صورت با مردم تعامل میکردند. به همین خاطر اسلام با شدت با مقولهٔ غل و غش و خیانت، برخورد کرده است.
[۱] صحیح مسلم/ باب : النساءالکاسیات العاریات …
[۲] ابن ماجه / باب : العقوبات
[۳] صحيح مسلم/ باب : استحقاق الوالی الغاش لرعیته النار
[۴] صحیح بخاری/ باب : هدایا العمال
[۵] سنن ابي داود / باب : النهی عن الغش