د. سیداحمد هاشمی
بسیاری از انسانها وقتی صحنههای دلخراش جنگ غزه را مشاهده میکنند، قطعاً دلشان به درد میآید و از سر ترحم، دلسوزی و انساندوستی، دوست دارند مسبب این فجایع را محکوم و با قربانیان همدردی کنند.
اما وقتی دنبال مسبب این فجایع میگردند، بسیاری اسرائیل را مقصر اصلی اینفجایع میدانند، اما عدهای هم حماس را مسبب و مقصر میدانند، و استدلال آنهااین است که چرا حماس در یک جنگ نابرابر ازلحاظ عِدّه و عُدّه، مردم خود را بهکشتن میدهد؟ چرا حماس یک هیولای خفته را تحریک میکند که مردمش رابمباران کند و اینهمه تلفات بدهد؟ مگر آنها پیشبینی نکرده بودند که انگشت درسوراخ زنبور کردن هزینهی سنگین دارد؟
اما واقعیت چیست؟ واقعیت آن است که ما در شرایط حماس و مردم غزه نیستیمچراکه اگر در شرایط آنها بودیم شاید راهی جز همان راه که حماس انتخاب کرده،برنمیگزیدیم.
متأسفانه حماس و مردم غزه سه گزینه بیشتر در پیش رو ندارند، ابتدااین سه گزینه را باهم مرور میکنیم و آنگاه حماس و مردم غزه را قضاوت میکنیم:
گزینهی اول:
رضایت دادن به وضعيت موجود: یعنی زندگی در بزرگترین زندانروباز جهان که توسط یک دیوار هوشمند آهنین ۶۵ کیلومتری، از اسرائیل و جهان خارجی جداشده است و کنترل آب، برق، سوخت، غذا، دارو، تلفن، اینترنت، مرزهوایی، مرز دریایی، مرز زمینی و…. تقریباً همهچیز در کنترل اسرائیل است.
اسرائیل هر وقت اراده کند میتواند آن را قطع کند، کما اینکه هر وقت اراده کندمیتواند بهانهی مبارزه با تروریسم هر نقطه را بمباران کند یا هرکسی را ترور کندکما اینکه در طول این سالیان دهها نفر از رهبران حماس ازجمله احمد یاسین وعبدالعزیز الرنتیسی را ترور کرد و به هیچ نهاد بینالمللی هم پاسخگو نیست.
گزینهی دوم:
صلح و سازش با اسرائیل: رژیم اسرائیل از آغاز تأسیس تاکنون بارهابا فلسطینیان قرارداد صلح را امضاء کرده کما اینکه دهها قطعنامه برای پایان دادنبه وضعیت موجود در سرزمینهای اشغالی از طرف سازمان ملل به نفع فلسطینیانصادر شده است. مهمترین قرارداد صلح بین فلسطینیان و اسرائیل قراردادی است کهمرحوم یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) پس از یکعمرمبارزه با رژیم اشغالگر، در اسلو۱ در سال ۱۹۹۳م و در اسلو۲ در سال ۱۹۹۵ بهآن تن داد و منجر به تشکیل دولت خودگردان فلسطین به رهبری او شد. توافقات سری این پیمان ابتدا در اسلو پایتخت نروژ انجام شد و سپس در ۱۳سبتامبر ۱۹۹۳ باحضور بیل کلینتون در واشنگتن دی سی به امضا رسید.
مهمترین مفاد پیمان اسلو عبارت بودند از:
۱) سازمان آزادیبخش فلسطین ترور، خشونت و مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل راکنار میگذارد و در منشور خود بندهای مرتبط باترور و خشونت مانند اقدام مسلحانهو نابودی اسرائیل را حذف مینماید.
۲) اسرائیل سازمان آزادیبخش فلسطین را بهعنوان نماینده قانونی مردم فلسطین بهرسمیت میشناسد. (نماینده قانونی و نه دولت قانونی)
۳) سازمان آزادیبخش فلسطین کشور اسرائیل (۷۸ درصد از خاک فلسطین؛ یعنیتمام فلسطین بهجز کرانه باختری و غزه) را به رسمیت میشناسد.
۴) اسرائیل طی پنج سال از اراضی کرانه باختری و نوار غزه بهصورت مرحلهایخارج میشود که اولین مورد آن اریحا و غزه است.
۵) اسرائیل حق فلسطینیها را برای ایجاد یک حکومت خودگردان بر سرزمینهاییکه از آنها در کرانه باختری و غزه عقبنشینی میکند، به رسمیت میشناسد (یکحکومت خودگردان برای فلسطینیان و نه یک کشور مستقلِ برخوردار از حقحاکمیت).
در این پیمان، قضایایی همچون تصمیم در باره تعیین تکلیف قدس (قدس شرقی وقدس غربی)، آوارگان (حق بازگشت و حق تعویض)، شهرکهای یهودینشین درکرانه باختری و نوار غزه و تدابیر امنیتی (تعداد نیروها و تسلیحات مجاز در قلمرودولت خودگردان وهماهنگی بین پلیس تشکیلات خودگردان فلسطین و ارتش اسرائیل)به سه سال بعد موکول شد.
واکنش فلسطینیان اما به این پیمان متفاوت بود درحالیکه سازمان آزادیبخشفلسطین با این پیمان موافق بود اما شخصیتها و گروههای فلسطینی زیادی مانند:
حماس، جهاد اسلامی، جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، جبهه دموکراتیک برایآزادی فلسطین و جبهه آزادی فلسطین با این پیمان مخالف بودند و آن را خیانت بهآرمان فلسطینیان دانستند.
ادوارد سعید اندیشمند مسیحی فلسطینی-آمریکایی دربارهی پیمان اسلو گفتهاست:«ساف خود را از یک جنبش آزادیبخش ملی به چیزی شبیه یک شهرداریکوچک تبدیل کرد، با همان تعداد انگشتشماری از مردم که در فرماندهی باقیماندهبودند.»
کسانی که شب و روز گوش دنیا را کر کردهاند که آیا حماس از طرف مردم غزهوکالت دارد که آنها را وارد یک جنگ نابرابر با اسرائیل کند آیا تابهحال اینپرسش را از سازمان آزادیبخش فلسطین پرسیدهاند که:
آیا شما از طرف مردمفلسطین وکالت داشتهاید که چنین پیمان صلح ننگین و رقت باری را با اسرائیلامضا کنید و به موجب آن ۷۸ درصد سرزمین آنها را به غاصب واگذار کنید؟
ورژن اسرائیلی صلح و سازشبد نیست مروری داشته باشیم به پیامدهای صلح سازمان آزادیبخش فلسطین بهرهبری یاسر عرفات با رژيم صهیونیستی.
مهمترین پیامد این صلح، ترور خود یاسر عرفات در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ توسطاسرائیل بود.
بنا به یافتههای تحقیقات آزمایشگاهی در سوئیس، عرفات با مادهیرادیواکتیو پلونیوم، توسط اسرائیل مسموم شد و پس از چند هفته دوره درمانی دربیمارستانی در پاریس درگذشت.
صلحی که ساف به رهبری عرفات به آن تن داد، با هیچیک از معیارهای عدالت وانصاف سازگاری نداشت.
بیگانگانی با پشتوانهی انگلیس و امریکا سرزمینی راغصب کردهاند، ساکنان آن را آواره کردهاند، حال پس از ۴۵ سال از مبارزات
آزادیبخش صاحبانِ خانه، غاصبان رضایت دادهاند که بر سر صاحبان خانه منتبگذارند و تنها ۲۲درصد خاکشان (حدوداً ۶۰۰۰ کممربع از ۲۷۰۰۰ کممربع) رابه آنها بازگردانند، این در حالی است که جمعیت فلسطینیان در فلسطین یعنی نوارغزه، کرانه باختری و داخلاسرائیل(عرب ۴۸) حدوداً ۵۰٪ جمعیت کل سرزمینفلسطین است.(۷میلیون فلسطینی در مقابل ۷ میلیون یهودی).
اما نحوه ی بازگرداندن آن ۲۲ درصد هم حکایت جالبی دارد:
آن ۲۲ درصد بازگردانده شده از خاک فلسطین هم دوقسمتی شد: بخش بزرگترشامل کرانه غربی رود اردن با ۵,۶۵۵کم مربع(۹۴٪) و سه ميليون نفر جمعيت کهدر شرق فلسطین اشغالی قرار دارد و بخش کوچکتر شامل نوار غزه با ۳۶۳کممربع (۶٪) و دو ميليون نفر جمعيت که در جنوب فلسطین اشغالی قرار دارد.
یعنیاگر یک شهروند فلسطینی بخواهد از بخش کرانه باختری به نوار غزه سفر کندمجبور است از خاک اسرائیل عبور کند.
گرچه اسرائیل در سال ۲۰۰۵م مطابق پیمان اسلو و تحت تأثیر فشارهای داخلی وخارجی، نوار غزه را از شهرکهای یهودینشین تخلیه کرد و آن را به حکومتخودگردان تحویل داد اما همان شهرکنشینان را در اطراف غزه (یا همان غلافغزه) اسکان داد و با مسلح نمودن آنها، از آنها بهعنوان یک سپر امنیتی برایخود و حائل جمعیتی علیه فلسطینیان استفاده کرد.
ولی تخلیه شهرکهاییهودینشین هیچگاه در کرانهی باختری که (۹۴٪) از خاک مورد مصالحه فلسطینرا تشکیل میداد، اتفاق نیفتاد و از این حیث، وضعیت نوار غزه از کرانه باختریبهتر است.
طبق آمارها، تا ژانویه ۲۰۲۳، حدود ۱۴۴ شهرک اسرائیلی با جمعیت بین ۵۰۰ تا ۵۰,۰۰۰ نفر در کرانه باختری وجود داشته که ۱۲ شهرک در قدس شرقی است.
علاوه بر این، بیش از ۱۰۰ كانون غیرقانونی شهرکسازی اسرائیلی در کرانهباختری وجود دارد.
مجموع جمعیت شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری بهاستثنای بیتالمقدس شرقیبیش از ۴۵۰,۰۰۰ نفر و جمعیت شهرکنشین یهودی در بیتالمقدس شرقی ۲۲۰,۰۰۰ نفر است.
اسرائیل به این هم بسنده نکرده بلکه در مرز مشترک خود با کرانه باختری ودورتادور شهرکهای یهودینشین خود در خاک فلسطین، دیوار حائل(دیوارآپارتاید) کشیده و آن را از فلسطینیان جدا کرده است که این امر مشکلات عدیدهایرا برای تردد و رفتوآمد شهروندان فلسطینی ایجاد کرده است.
اگر اسرائیل دورتادور غزه را دیوار آهنین به طول ۶۵کم کشیده است، در کرانهباختری دورتادور شهرکهای خود را دیوار بتنی به طول ۷۷۰ کیلومتر!! و ارتفاعبین ۴.۵ تا ۹ متر!! کشیده است و زندانی بسیار بزرگتر از غزه را برای ساکناناین منطقه ایجاد کرده است.
(این دیوار را مقایسه کنید با دیوار برلین که ۱۵۵کیلومتر طول و ۳/۶ متر ارتفاع داشت).
تصور بفرمایید فردی زمین شما را بهزور غصب کرده و بهناحق ایلوتبار خودرا در زمین شما اسکان داده است.
بعد از کلی جنگودعوا و شکایت، غاصبراضی میشود که ۲۲ درصد زمین شما را پس بدهد، شما هم باکمال میل موافقتمیکنید، اما وقتی میخواهید همان مقدار زمین خود را تحویل بگیرید، متوجهمیشوید که ایلوتبار غاصب، حاضر به ترک زمین شما نیستند، و غاصب برایتخلیه زمین شما نهتنها هیچ کاری نمیکند بلکه دَور ایلوتبار خود، دیوار بلندیمیکشد تا امنیت آنها را تأمین کند!
این ورژن اسرائیلی صلح است، دولت و ملتي كه به تعبیر قرآن، پررنگترینویژگی اخلاقی آنان خیانت و پیمانشکنی است:
(أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌمِنْهُمْ)(بقره:۱۰۰)
یعنی:آیا چنین نیست که هرگاه (یهود) پیمانی بستند، گروهی ازآنان، آن را شکستند؟
این ورژن اسرائیلی صلح است، صلح رقت باری که دولت خودگردان به رهبرییاسر عرفات و سپس محمود عباس به آن تن دادند اما بسیاری از احزاب وگروههای فلسطینی با آن مخالفت کردند.
فراموش نکنیم که این دولت صلحدوست!!! تنها کشور در خاورمیانه است که حدود۴۰۰ کلاهک هستهای در رآکتور دیمونا در صحرای نقب در اختیار دارد و تنهاکشوری است که پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را به رسمیتنشناخته است.
ولابد میدانید که این رژیم اینهمه سلاح هستهای، نوترونی وبیولوژیک را برای ترقهبازی و فشفشه بازی شب سال نو یهودی انبار نکرده است.
گزینهی سوم: جنگ
با توجه به گزینههای یک و دو، اکنون برای خواننده عزیز باید روشنشده باشد کهچرا گزینهی جنگ تنها گزینهی پیش روی فلسطینیان برای حل این بحران است.
این گزینه همان گزینهای است که تمام مردم، احزاب و گروههای فلسطینی وسازمان آزادیبخش فلسطین تا قبل سال ۱۹۹۳م آن را تنها راهحل نهایی قضیهفلسطین میدانستند ولی در سال ۱۹۹۳م ساف با تن دادن به صلح اسلو، مخفیانه بهتمام پیشینهی مبارزاتی خود و آرمانهای مردم فلسطین پشت پا زد، و نهتنهامشکل مردم خود را حل نکرد بلکه به ریش آنها خندید و آنها را از چاله به چاهانداخت.
قطعاً جنگ تلفات و هزینههایی دارد، و راه جنگ با قالی قرمز فرش نشده است امابا منطق سود و زیان باید دید که آیا دادن این هزینهها مقرونبهصرفه است؟
شکی نیست که رهبران حماس وقتي عمليات طوفان الأقصي را شروع كردند به تواننظامی خود بيشتر از هر کس دیگری واقف بودهاند، کما اینکه به توان نظامی دشمنهم اشراف داشتهاند، و با علم به این دو و با علم به دو گزینهی سابق وارد اینجنگ شدند. گرچه تلفات زیادی در مال و جان دادهاند ولی به تعبیر قرآن کریم:
(إِنتَكونوا تَألَمونَ فَإِنَّهُم يَألَمونَ كَما تَألَمونَ)﴿نساء:۱۰۴﴾
یعنی اگر شما درد و رنجمیبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند.
اما باید ديد با منطق سود و زيان دستاوردهای این عملیات چه بود؟
دستاوردهای عملیات طوفان الأقصی
۱) عملیات «طوفان الاقصی» معادلههای حاکم بر منطقه را مانند سیل با خودبرد و در حکم کودتایی بود که ابعاد آن هنوز چه در داخل فلسطین چه دراسرائیل و سرنوشت آن، یا در معادلات منطقه کشورهای عربی و در منطقهخاورمیانهوحتیدرمعادلاتجهانی،نامشخص است.
با وقوع این«طوفان»، پیشبینی میشود نقشههایی که بخشی از گامهای آن از هند وچین تا حیفا برداشتهشده بود، به لرزه درآید. پیامدهای این «طوفان» فراتراز عملیاتی منحصربهفرد است که تلخی جنگ در خاک خود را به اسرائیلچشاند.
۲) این عملیات به هیبت رژیم اشغالگر و اسطوره شکستناپذیری ارتش اسرائیلو نفوذناپذیری گنبد آهنین پایان داد و هزینههایی در جان و مال را بهاسرائیل تحمیل کرد که از زمان اشغال فلسطین تاکنون بیسابقه بوده است.
۳) این عملیات مسئلهی فلسطین را که میرفت کمکم به فراموشی سپرده شودیکبار دیگر در صدر اخبار رسانههای جهانی قرار داد، و نشان داد کهاکنون جنگ ضعیفترها آسانتر و کمهزینهتر از سابق شده است.
۴) این عملیات به محوریت سازمان آزادیبخش فلسطین و جنبش فتح در فلسطینپایان داد و این محوریت را به حماس منتقل کرد.
۵) این عملیات تمام کاسه کوزههای روند عادیسازی روابط اسرائیل باکشورهای عربی مانند عربستان سعودی را به همریخت یا حداقل آن را بهحالت تعلیق درآورد.
۶) این عملیات شرایطی را به وجود آورده که اگر این جنگ به نفع هر طرفیتمام شود نه اسرائیل و نه دولت نتانیاهو بعد از طوفان اقصی به وضعیتاسرائیل قبل از طوفان اقصی بر نخواهد گشت.
۷) این عملیات برای شهرکنشینان غلاف غزه، ثابت کرد که دستگاههای امنیتیاسرائیل در حفاظت از آنها چقدر ضعیف و ناتوان بودهاند، و این امر باعثمیشود که حتی اگر جنگ به پایان برسد آنها از بازگشت به آنجا خودداریکنند، و لذا پس از پایان نبرد فعلی، این شهرکها هرگز به وضعیت قبلیبازنخواهند گشت.
۸) دستاورد دیگر در مورد پرونده اُسَرا و زندانیان است. مقاومت فلسطین بارها پیشنهاد مبادله اسیران با اشغالگران را داده بود اما پاسخی دریافت نکرده بود. اکنونکه دهها اسیر اسرائیلی در دستان مقاومت است، هر دولت «اسرائیلی»که بعداً بر سر کار بيايد مجبور است مقاومت را راضی و «امتیازات» خوبیبرای آزادی آنها بدهد.
۱۴۰۲/۰۸/۰۴