نوشته : دکتر طارق سویدان
ترجمه : منصور عباسی
فرعون روشهای دقیقی را برای اعمال استبداد و طغیان به کار میگرفت که قرآن آنها را آشکارا بیان کرده است تا متوجه باشیم که شاگردان مکتب طواغیت آنها را علیه ما به کار نگیرند!
در ذیل، مجموعهای از این روشها را که به قدر استطاعت گردآوری کردهام، تقدیم شما میدارم:
۱ ـ یادآوری هر خوبیای برای منت نهادن، هر چند آن خوبی در برابر آزارش بسیار ناچیز مینمود:
در یادآوری خوبیاش در حق موسی به او گفت: ﴿ قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَ لَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ﴾( [فرعون ] گفت: ” آیا تو را در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت پیش ما نماندی؟ ” ) [ الشعراء؛ ۱۸ ]. هر چند آنچه او در اینجا به عنوان منتی بر موسی آن را به ایشان یادآوری کرده است، به سبب انداختن موسی به نیل از ترس به بندگی کشاندن بنی اسرائیل و کشتن پسرانشان توسط وی بود. که موسی این مسأله را با صراحت به او یادآوری کرد: ﴿ وَ تِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ﴾ ( و [ آیا ] اینکه بنی اسرائیل را به بندگی کشانده ای نعمتی است که منتش را بر من مینهي؟! ) [الشعراء؛ ۲۲ ].
۲ ـ استفاده از زور و خشونت برای تسلیم کردن مخالفین در هنگام ناتوانی در میدان گفتگو و استدلال:
خطاب به موسی گفت: ﴿ قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ ﴾ ( [ فرعون ] گفت: ” اگر فرمانروا و فریاد رسی غیر از من اختیار کنی قطعاً تو را از زندانیان قرار خواهم داد ” ).
﴿ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلَ أَهۡلَهَا شِيَعٗا يَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ يُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَيَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ﴾ ( فرعون در سرزمین [ مصر ] سر برافراشت و مردمانش را گروه گروه ساخت و گروهی را به ناتوانی می کشاند؛ پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده میگذاشت، همانا او از تبهکاران بود ) [ القصص؛ ۴ ].
﴿ وَ جَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ يَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِيَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّي لَكَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ﴾ ( و مردی از دورترین جای آن شهر دوان دوان آمد [ و ] گفت: ” ای موسی ! سران دربارهی تو رایزنی میکنند تا تو را بکشند، پس از [شهر] بیرون رو، که همانا من از خیرخواهان تو هستم” ). [ القصص؛ ۲۰ ].
﴿ قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ
وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ ﴾ ( فرعون گفت: ” [ آیا ] پیش از آنکه به شما فرمان دهم به او ایمان آوردید؟ یقیناً او همان بزرگ شماست که به شما سحر یاد دادهاست. قطعاً خواهید دانست؛ حتماً دستها و پاهایتان را به خلاف هم خواهم برید و حتماً همگی شما را بر دار میزنم” ) [ الشعراء؛ ۴۹ ].
﴿ قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمۡ فِي جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَلَتَعۡلَمُنَّ أَيُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَ أبقي ﴾ ( [ فرعون ] گفت: ” [ آیا ] پیش از آنکه به شما فرمان دهم به او ایمان آوردید؟ یقیناً او همان بزرگ شماست که به شما سحر یاد دادهاست. حتماً دستها و پاهایتان را به خلاف هم خواهم برید و حتماً همگی شما را بر تنههای درخت خرما به دار میآویزم و به تحقیق خواهید دانست که عذاب کدام یک از ما سختتر و ماندگارتر است ” ) [ طه؛ ۷۱ ].
﴿ وَ إِنِّي عُذۡتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمۡ أَن تَرۡجُمُونِ ﴾ ( و همانا من به پروردگارم و پروردگارتان پناه میبرم از اینکه مرا سنگباران کنید ) [ الدخان؛ ۲۰ ].
۳ ـ توصیف مخالفین به اوصاف بسیار زشت به منظور دور کردن مردم از آنان:
﴿… فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا ﴾ ( فرعون به او گفت: ای موسی، من جداً تو را افسون شده میبینم ) [ الإسرا؛ ۱۰۱ ].
﴿ثُمَّ تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَقَالُواْ مُعَلَّمٞ مَّجۡنُونٌ ﴾ ( پس از او روی برتافتند و گفتند: تعلیم یافتهای دیوانه است ) [ الدُّخَان؛ ۱۴].
﴿قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ ﴾ ( [فرعون] گفت: یقیناً این پیامبری که به سوی شما فرستاده شده، دیوانه است ) [ الشعراء؛ ۲۷ ].
﴿ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ قَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ كَذَّابٞ ﴾ ( به سوی فرعون و هامان و قارون؛ اما [ آنان ] گفتند: [ او ] افسونگری بسیار دروغگو است ) [غافر؛ ۲۴ ].
۴ ـ قرار دادن پاداش و مناصب حکومتی برای طرفداران خود به منظور تحریک آنان:
﴿ فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُواْ لِفِرۡعَوۡنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ؛ قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّكُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ ﴾ ( هنگامی که افسونگران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما چیره شویم، آیا به یقین برای ما پاداشی خواهد بود؟ ؛ او گفت: آری؛ و در آن صورت، یقیناً از نزدیکان خواهید شد ) [ ااشعراء؛ ۴۱ و ۴۲ ].
۵ ـ متهم کردن مخالفین به داشتن تشکیلات و توطئه برای تغییر یا از بین بردن حکومت:
﴿ قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَكۡرٞ مَّكَرۡتُمُوهُ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ﴾ ( فرعون گفت: ” آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعاً این نیرنگى است كه در شهر به راه انداختهاید تا ساکنانش را از آن بیرون كنید. پس به زودى خواهید دانست ) [ الأعراف؛ ۱۲۳ ].
﴿قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ ﴾ ( [فرعون] گفت: ” آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ بیتردید، او همان بزرگِ شماست که به شما افسون آموخته است. به زودی خواهید دانست؛ یقیناً دستها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همهی شما را به دار خواهم آویخت ” ) [ الشعرا؛ ۴۹].
۶ ـ کاستن از منزلت مخالفین و به رغم درک تهدیدی که باید در حذر از آن مبالغه کرد:
﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرۡذِمَةٞ قَلِيلُونَ﴾ ( [ و گفت:] اینها عدهای ناچیزند ] [ الشعراء؛ ۵۴ ].
﴿ وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ ﴾ ( و بیتردید ما همگی بر جانب احتیاط [آماده ] هستیم ) [ الشعراء؛ ۵۶ ].
۷ ـ تقسیم مردم به گروههایی علیه همدیگر تا به سبب آن قدرتش را حفظ کند( مردم دو گروهند خودی وغیر خودی ):
﴿ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ جَعَلَ أَهۡلَهَا شِيَعٗا يَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ يُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَ يَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ﴾ ( بیتردید، فرعون در سرزمین [مصر] برتریخواهی کرد و مردمش را به گروههایی تقسیم نمود؛ گروهی از آنان را به ناتوانی [ و خواری ] میکشاند [چنان که] پسرانشان را میکشت و زنانشان را [برای کنیزی] زنده نگه میداشت. به راستی که او از تبهکاران بود ) [القصص؛ ۴].
۸ ـ دادن وعدهها به مردم یا مخالفین و بی وفایی و عدم التزام به آنها:
﴿ فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ ﴾ ( پس آنگاه که عذاب را برگرفتیم تا سر رسیدی که آنان رسنندگان به آنند، به ناگاه پیمان میشکستند ) [الأعراف؛ ۱۳۵]
﴿فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ ﴾ ( پس آنگاه که عذاب را برگرفتیم تا سر رسیدی که آنان رسنندگان به آنند به ناگاه پیمان میشکستند [الزخرف؛ ۵۰ ].
۹ ـ ترساندن مردم از این که تغییر، زندگیشان را بر باد میدهد و برایشان مشکلات ایجاد میکند:
﴿ قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ يُرِيدَانِ أَن يُخۡرِجَاكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِمَا وَيَذۡهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ ﴾ ( گفتند: این دو البته افسونگرند، میخواهند که با افسونشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و آیین والای شما را براندازند )[طه؛ ۶۳ ]
﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَلۡفِتَنَا عَمَّا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا نَحۡنُ لَكُمَا بِمُؤۡمِنِينَ٧٨﴾ (گفتند:آیا نزد ما آمدهاى تا ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم بازگردانى و بزرگى در زمین براى شما دو تن باشد؟ ماایمان آورندگان به شما نیستیم )[ یونس؛ ۷۸ ]
۱۰ ـ تصریح پیوسته به این که فقط رأی او درست است و او به نسبت مصالح مردم و فهمشان از دین هراسان است.
﴿… قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِيكُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِيكُمۡ إِلَّا سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ ﴾ ( … فرعون گفت: جز آنچه که خود تشخیص می دهم به شما نمینمایانم و شما را جز به راه بینش درست ره نمینمایم ) [ غافر؛ ۲۹ ]
﴿ وَ قَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِيٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡيَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمۡ أَوۡ أَن يُظۡهِرَ فِي ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ ﴾ ( فرعون گفت: مرا بگذارید تا موسى را بکشم و پروردگارش را بخواند. همانا بیم آن دارم که دین شما را دگرگون کند یا یا در زمین فساد را علنی و فراگیر کند )[ غافر؛ ۲۶ ]
﴿… وَ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِيلِۚ وَمَا كَيۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِي تَبَابٖ ﴾ ( اینگونه، برای فرعون بدی کردارشِ، آراسته گشت و از راه حق بازماند؛ و نیرنگ فرعون، جز به تباهی نینجامید ) [ غافر؛ ۳۷ ].
۱۱ ـ کمک گرفتن از سپاهیان برای تثبیت قدرت خود و اجرای فرمانهایش:
﴿… إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ جُنُودَهُمَا كَانُواْ خَٰطِـِٔينَ ﴾ ( … به راستی که فرعون و هامان و سپاهیانشان گناهکار بودند) [ القصص؛ ۸ ].
﴿ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ … ﴾ ( آنگاه فرعون با سپاهیانش آنان را دنبال کرد [ طه؛ ۷۸ ]
﴿ وَ نُمَكِّنَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ نُرِيَ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ جُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا كَانُواْ يَحۡذَرُونَ ﴾ ( و در زمین قدرتشان دهیم و به فرعون و هامان و سپاهیانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم )[ القصص؛ ۶ ].
﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِينَ ؛ وَ جَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ ﴾ ( پس او و سپاهیانش را گرفتیم و آنان را به دریا افکندیم؛ پس بنگر که فرجام ستمکاران چگونه بود و آنان را پیشوایانی گرداندیم که به آتش فرا میخوانند؛ و روز رستاخیز یاری نمیشوند )[ القصص؛ ۴۰ و ۴۱ ].
۱۲ ـ ریخت و پاش اموال عمومی و استفاده از آن برای خودآرایی و تزیین کاخها:
﴿ وَ قَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَآ إِنَّكَ ءَاتَيۡتَ فِرۡعَوۡنَ وَ مَلَأَهُۥ زِينَةٗ وَ أَمۡوَٰلٗا فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَۖ رَبَّنَا ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ وَ ٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَلَا يُؤۡمِنُواْ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ ﴾ ( موسی گفت: پروردگارا، بیگمان، تو در زندگی دنیا به فرعون و اطرافیانش زیور و داراییای دادهای ؛ پروردگارا، که مردم را از راه تو گمراه کنند. پروردگارا، داراییاشان را نابود کن و دلهایشان را سخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند )[ یونس؛ ۸۸ ].
۱۳ ـ بهرهگرفتن از گمراهی و سادگی مردم برای مسلط شدن بر آنان:
﴿ فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ ﴾ ( پس قوم خود را به خواری و ناآگاهی كشاند پس او را فرمان بردند همگی مُطیع او شدند، همانا قومی فاسق بودند )[ الزخرف؛ ۵۴ ].
۱۴ ـ تکبّر و طغیان در زمین و ناخوش داشتن حقّ:
﴿ وَ مَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِـَٔايَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَيۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِينَ ﴾ ( تو از ما انتقام نمیکشی جز برای این که به آیات پروردگارمان ایمان آوردیم، آنگاه که سوی ما آمدند. پروردگارا، بر ما شکیبایی فروریز و ما را مسلمان بمیران )[الأعراف؛ ۱۲۶ ].
﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ بِـَٔايَٰتِنَا فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ ﴾ ( سپس؛ بعد از آنان، موسی و هارون را با آیات خویش به سوی فرعون و سران قومش فرستادیم؛ پس استکبار ورزیدند و قومی بزهکار بودند ) [ یونس؛ ۷۵ ]
﴿ قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَكۡرٞ مَّكَرۡتُمُوهُ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ﴾ ( فرعون گفت: آیا به او ایمان آوردید؟ پیش از آنکه به شما فرمان دهم؛ بیتردید این نیرنگى است که برای این شهر اندیشهاید تا ساکنانش را از آن بیرون رانید. پس حتماً خواهیددانست )[ الأعراف؛ ۱۲۳ ].
﴿ ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ﴾ ( به نزد فرعون برو؛ زیرا او طغیان کردهاست )[ النازعات؛ ۱۷ ]
﴿ … وَ إنَّ فِرۡعَوۡنَ لَعَالٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ ﴾ ( … و به حقیقت فرعون در زمین متکبر بود و به راستی که از اسرافکاران بود )[ یونس؛ ۸۳ ].
﴿ وَ نَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ وَ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ﴾ ( فرعون در میان قوم خود بانگ بر آورد و گفت: ( اى قوم من، آیا فرمانروایىِ مصر و این نهرهایی که در زیر [کاخهای ] من روان است از آن من نیست؟ پس آیا نمیبینید؟ )[ الزخرف؛ ۵۱ ].
﴿ وَ قَٰرُونَ وَ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَۖ وَ لَقَدۡ جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا كَانُواْ سَٰبِقِينَ ﴾ ( و قارون و فرعون و هامان را [ نیز نابود کردیم ]؛ و به راستی، موسی دلایل روشنی برایشان آورد؛ اما آنان در آن سرزمین دچار خود بزرگبینی شدند و نبودند پیشیگیرندگان [ بر ما ] ) [ العنکبوت؛ ۳۹ ]
﴿ قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ ﴾( [ موسی و هارون] گفتند: پروردگارا، ما بیمناکیم از این که بر ما پیشدستی نماید یا طغیان کند )[ طه؛ ۴۵ ].
﴿مِن فِرۡعَوۡنَۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَالِيٗا مِّنَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ ﴾ ( از فرعون که متکبری بود از اسرافکاران )[ الدخان؛ ۳۱ ].
خلاصه این که با اندکی تفکر میتوانید به این پرسش ساده پاسخ دهید:
از میان حکام عصر ما کدام یک از آنان روش فرعون را بیشتر اجرایی میکنند؟