نویسنده: سلاطون ملاحی
نکته یازدهم: از حسن معاشرت پیامبر با همسرانش این بود، که گاهی آنها را باخودش به مهمانی می برد.
*-عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ جَارًا لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَارِسِيًّا كَانَ طَيِّبَ الْمَرَقِ، فَصَنَعَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ جَاءَ يَدْعُوهُ، فَقَالَ: «وَهَذِهِ؟» لِعَائِشَةَ، فَقَالَ: لَا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا»، فَعَادَ يَدْعُوهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَهَذِهِ؟»، قَالَ: لَا، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا»، ثُمَّ عَادَ يَدْعُوهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَهَذِهِ؟»، قَالَ: نَعَمْ فِي الثَّالِثَةِ، فَقَامَا يَتَدَافَعَانِ حَتَّى أَتَيَا مَنْزِلَهُ) مسلم/ ۲۰۳۷
از انس روايت است كه گفت: یکی از همسایگان رسول خدا صلی الله علیه وسلم که فارس بود، آبگوشتی خوشمزه درست می کرد. روزی برای ایشان آبگوشتی نیکو آماده کرد و سپس ایشان را به میهمانی دعوت کرد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: ” واین (عایشه) هم دعوت شده است؟” گفت: خیر. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: “خیر، اجابت نمی کنم”. آن همسایه دوباره بازگشت و ایشان را دعوت کرد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: ” و این ( عایشه) هم دعوت شده است؟” گفت: خیر. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود” ” خیر، اجابت نمی کنم”. آن همسایه دیگر بار بازگشت و ایشان را دعوت کرد. رسول خدا فرمود: ” واین( عایشه) هم دعوت شده است؟” در بار سوم گفت” بله. پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم وهمسرش(عایشه) برخاستند وبه منزل وی رفتند.
نكته دوازدهم: اگر یکی از همسران وی به دیدارش می آمد هنگام برگشت به خانه، او را همراهی می کرد، اگر چه در اعتکاف بود.
*-صَفِيَّةَ، زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهَا جَاءَتْ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، تَزُورُهُ فِي اعْتِكَافِهِ، فِي الْمَسْجِدِ، فِي الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ فَتَحَدَّثَتْ عِنْدَهُ سَاعَةً، ثُمَّ قَامَتْ تَنْقَلِبُ فَقَامَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَعَهَا يَقْلِبُهَا، حَتَّى إِذَا بَلَغَتْ بَابَ المَسْجِدِ، عِنْدَ بَابِ أُمِّ سَلَمَةَ، مَرَّ رَجُلاَنِ مِنَ الأَنْصَارِ فَسَلَّمَا عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ لَهُمَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: عَلَى رِسْلِكُمَا، إِنَّمَا هِيَ صَفِيَّةُ بِنْتُ حُيَيٍّ فَقَالاَ: سُبْحَانَ اللهِ، يَا رَسُولَ اللهِ وَكَبُرَ عَلَيْهِمَا فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ الشَّيْطَانَ يَبْلُغُ مِنَ الإِنْسَانِ مَبْلَغَ الدَّمِ، وَإِنِّي خَشِيْتُ أَنْ يَقْذِفَ فِي قُلُوبِكُمَا شَيْئًا) متفق علیه/ ۱۴۰۴
صفیه رضی الله عنها همسر پیغمبر صلی الله علیه وسلم به نزد او آمد وبه هنگام اعتکاف پیغمبر صلی الله علیه وسلم در مسجد در دهه آخر رمضان از او عیادت کرد، مدتی با پیغمبر صلی الله علیه وسلم نشست وصحبت کرد، سپس بلند شد وبه منزل برگشت، پیغمبر صلی الله علیه وسلم تا دم در مسجد، نزدیک در منزل ام سلمه او را بدرقه نمود، در این اثنا دو مرد انصاری از آنجا رد شدند، بر پیغمبر سلام کردند، پیغمبر صلی الله علیه وسلم به ایشان گفت: نگران نباشید این صفیه دختر حیی می باشد، آن دو مرد از گفته پیغمبر صلی الله علیه وسلم ناراحت شدند، با تعجب گفتند: سبحان الله( چطور ما نسبت به رسول خدا سوء ظن خواهیم داشت)، پیغمبر صلی الله علیه وسلم گفت: شیطان مانند خون در بدن جریان دارد، ترسیدم مبادا سوء ظنی در دل شما ایجاد نماید).
(و این از محافظت و حمایت رسول الله نسبت به همسرش بود،که خواست او را، تا خانه اش برساند با وجود اینکه در اعتکاف بودند.
یقینا رسول الله صلی الله علیه وسلم با همسرانش زندگی پاک و خوشبختی داشت و تطبیق عملی دقیقی برای این سخن خداوند بودند که می فرماید: ( وعاشروهن بالمعروف) وبا آنها به نیکی رفتار کنید.
پس جای تعجبی نیست که می بینیم رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: ( خیرکم خیرکم لاهله وانا خیرکم لاهلی).
و همچنین در روایتی دیگر: (عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: أكْمَلُ المؤمِنينَ إيماناً أحْسَنُهم خُلُقاً، وخيارُكُم خيارُكُم لِنسائِهمْ) ترمذی/۱۱۶۲ (حکم البانی حسن صحیح).
و روايتي نقل نشده است تا بيان کننده این باشد که رسول الله صلی الله علیه و سلم روزی زنی را زده باشد یا او را تحقیرکند.( کیف عاملهم؟).
عن عایشه قالت: «مَا ضَرَبَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا قَطُّ بِيَدِهِ، وَلَا امْرَأَةً، وَلَا خَادِمًا، إِلَّا أَنْ يُجَاهِدَ فِي سَبِيلِ اللهِ،۰۰) مسلم/۲۳۲۸
از عایشه روایت است که گفت: هیچ گاه رسول خدا صلی الله علیه وسلم چیزی یا کسی را با دست نزدند؛ نه زنی را نه خادمی را؛ مگر در وقت جهاد در راه خدا…).
نکته سیزدهم: احساسات همسرش را رعایت می کرد(و متوجه این می شد که آیا همسرش از او راضی است یا نه؟)
*-عَائِشَةَ قَالَتْ: قَالَ لِي رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنِّي لأَعْلَمُ إِذَا كُنْتِ عَنِّي رَاضِيَةً، وَإِذَا كُنْتِ عَلَيَّ غَضْبَى قَالَتْ، فَقُلْتُ: مِنْ أَيْنَ تَعْرِفُ ذلِكَ فَقَالَ: أَمَّا إِذَا كُنْتِ عَنِّي رَاضِيَةً فَإِنَّكِ تَقُولِينَ: لاَ، وَرَبِّ مُحَمَّدٍ وَإِذَا كُنْتِ غَضْبَى، قلْتِ: لاَ، وَرَبِّ إِبْرَاهِيمَ قَالَتْ قلْتُ: أَجَلْ وَاللهِ يَا رَسُولَ اللهِ مَا أَهْجُرُ إِلاَّ اسْمَكَ). متفق علیه/۱۵۷۹
عایشه رضی الله عنه گوید: پیغمبر به من گفت: من می دانم که شما چه وقتی از من راضی و چه وقتی از من عصبانی می باشی، گفتم از کجا می دانی؟ پیغمبر صلی الله علیه وسلم گفت: وقتی که از من راضی هستی به هنگام سخن گفتن وقسم خوردن می گویی: قسم به پروردگار محمد، و هنگامی که از من عصبانی می شوی، می گویی: قسم به پروردگار ابراهیم، عایشه گوید: گفتم: بلی، این طور است ای رسول خدا! ولی قسم به خدا در حالت عصبانیت هم تنها از اسم شما دور می شوم نه از محبت شما( و این دوری از اسم شما هم برایم سنگین و سخت است).
پیامبر با تمام این مشغولیت هایی که داشت، از احساسات همسرشان غافل نبود و آن را مراعات می کرد.
*-وهمچنین از احساسات صفیه همسرش زمانی که حفصه از او عیب گرفته بود که دختر یک یهودی است و او گریه می کرد و رسول الله با سخنان گرانقدر خود او را دلداری می داد و از او دفاع کرد.
وَعَنْ أَنَسٍ قَالَ: بَلَغَ صَفِيَّةَ أَنَّ حَفْصَةَ قَالَتْ: بِنْتُ يَهُودِيٍّ فَبَكَتْ فَدَخَلَ عَلَيْهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهِيَ تَبْكِي فَقَالَ: «مَا يُبْكِيكِ؟» فَقَالَتْ: قَالَتْ لِي حَفْصَةُ: إِنِّي ابْنَةُ يَهُودِيٍّ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسلم: «إِنَّك ابْنة نَبِيٍّ وَإِنَّ عَمَّكِ لَنَبِيٌّ وَإِنَّكِ لَتَحْتَ نَبِيٍّ فَفِيمَ تَفْخَرُ عَلَيْكِ؟» ثُمَّ قَالَ: «اتَّقِي اللَّهَ يَا حَفْصَة» . رَوَاهُ التِّرْمِذِيّ/۳۸۹۴ (البانی ان را در کتاب المشکاة رقم ۶۱۹۲ صحیح دانسته است).
انس بن مالک می گوید: به صفیه( همسرپیامبر) خبر رسید که حفصه( در مورد او) گفته است: دختر یهودی، پس صفیه گریه کرد. پیامبر بر او وارد شد در حالی که صفیه گریه می کرد. پیامبر به او گفت: چه شده است؟ صفیه گفت: حفصه به من گفته که دختر یهودی هستم. پیامبر فرمودند: تو دخترپیامبر هستی و عمویت پیامبر بود و همسر پیامبر هستی. حفصه به چه چیزی نسبت به تو افتخار می کند؟ سپس پیامبر خطاب به حفصه فرمودند: تقوا پیشه کن و از خدا بترس ای حفصه.
نکته چهاردهم: اگر همسرش را اندوهگین یا بیمار می یافت با او همدردی می نمود.
عَائِشَةَ تَقُولُ: خَرَجْنَا لاَ نَرَى إِلَّا الحَجَّ، فَلَمَّا كُنَّا بِسَرِفَ حِضْتُ، فَدَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا أَبْكِي، قَالَ: «مَا لَكِ أَنُفِسْتِ؟». قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «إِنَّ هَذَا أَمْرٌ كَتَبَهُ اللَّهُ عَلَى بَنَاتِ آدَمَ، فَاقْضِي مَا يَقْضِي الحَاجُّ، غَيْرَ أَنْ لاَ تَطُوفِي بِالْبَيْتِ» متفق علیه/۷۵۷
عایشه گوید: از مدینه به سوی مکه خارج شدیم، وجز احرام به حج احرام دیگری را در نظر نداشتیم(چون گمان می کردیم احرام به حج در ماههای حج ممنوع است) وقتی که به سرف رسیدیم من به حالت حیض درآمدم، پیغمبر صلی الله علیه وسلم پیش من آمد دید گریه می کنم، گفت: چرا گریه می کنی مگر به حیض در افتاده ای؟” گفتم: بلی، گفت: “این عادتی است که خداوند آنرا در طبیعت دختران آدم قرار داده است، هر عمل ومناسکی که سایر حاجیان انجام می دهند شما هم آنرا انجام ده به جز طواف بیت و تا پاک می شوی طواف بیت مکن”.
نکته پانزدهم: هنگام مریضی بر روی همسرش، رقیه می خواند و دلسوزانه با دستش بر آن مسح می نمود.
*-عَنْ عَائِشَةَ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُعَوِّذُ بَعْضَ أَهْلِهِ، يَمْسَحُ بِيَدِهِ اليُمْنَى وَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ البَاسَ، اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي، لاَ شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ، شِفَاءً لاَ يُغَادِرُ سَقَمًا»بخاري/ ۵۷۴۳
عايشه رضي الله عنها گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم برای سلامتی بعضی زنان خود دعا می کرد، دست راست خود را بر( موضع مرض) می کشید ومی گفت: اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ البَاسَ، اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي، لاَ شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ، شِفَاءً لاَ يُغَادِرُ سَقَمًا).
خود همين دست گذاشتن بر محل درد و همدردي با همسر تاثير بسزایی در وجود زن می گذارد، اگر چه هم درد او تسکین نیابد. همدردي بين زن و شوهر هنگام به وجود آمدن سختی چیز مطلوبی است. (کیف عاملهم؟).
*-همچنین از جمله همدردی های رسول الله صلی الله علیه وسلم پاک کردن اشکهای همسرش صفیه با دست مبارکشان می باشد زمانی که شترش در مسیر سفر مریض شده بود و به خاطر آن گریه می کردند.
*-عَنْ صَفِيَّةَ بِنْتِ حُيَيٍّ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَجَّ بِنِسَائِهِ، فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ، نَزَلَ رَجُلٌ، فَسَاقَ بِهِنَّ، فَأَسْرَعَ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَذَاكَ سَوْقُكَ بِالْقَوَارِيرِ» ، يَعْنِي النِّسَاءَ،. فَبَيْنَا هُمْ يَسِيرُونَ، بَرَكَ بِصَفِيَّةَ بِنْتِ حُيَيٍّ جَمَلُهَا، وَكَانَتْ مِنْ أَحْسَنِهِنَّ ظَهْرًا، فَبَكَتْ. وَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حِينَ أُخْبِرَ بِذَلِكَ، فَجَعَلَ يَمْسَحُ دُمُوعَهَا بِيَدِهِ) …مسند احمد/۲۶۸۶۶، البانی در سلسله احادیث صحیحة ان را اورده است،/۳۲۰۵٫
از صفیه بنت حیی روایت است که: پیامبر صلی الله علیه وسلم همراه همسرانش به حج رفت. هنگامی که در مسیر بودن، شخصی شترهای زنان پیامبر را با سرعت می راند، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (سوق دادن شیشه ها کافی ست)، یعنی زنان،(زنان را به خاطر ظرافتی که دارند به شیشه تشبیه می کند) در بین راه شتر صفیه به زانو درآمد و از راه رفتن ایستاد، با وجود اینکه از بهترین شترها بود،پس صفیه شروع به گریه کردن کرد. پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی این راشنید،آمد و با دست خود اشک های او را پاک کرد..).
(پاک کردن اشک همسر به دست شوهرش یک همدردی بزرگی است ودر آن بزرگداشتی برای عواطف و احساسات زن می باشد.اگر چه برای مسئله کوچکی داشت گریه می کرد اما پیامبر عواطف و احساسات او را تحقیر نکرد.چه بسا زن در زندگی خود نزدیکانش را از دست می دهد و چه خوب است که همسرش در کنار او باشد و او را دلداری و توصیه به صبر کند، نه این که نسبت به این مسئله بی توجه باشد و یا اینکه بدتر از آن بر زن خود، به خاطر ناراحتی اش سخت بگیرد. (کیف عاملهم).
نکته شانزدهم: از جمله حسن معاشرت رسول الله با همسرشان اين بود كه در كارهاي خانه به ایشان کمک می کرد.
*-عَنِ الأَسْوَدِ، قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ مَا كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَصْنَعُ فِي بَيْتِهِ؟ قَالَتْ: «كَانَ يَكُونُ فِي مِهْنَةِ أَهْلِهِ – تَعْنِي خِدْمَةَ أَهْلِهِ – فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاَةُ خَرَجَ إِلَى الصَّلاَةِ» بخاري/ ۶۷۶
از اسود روایت است که گفت: از عایشه رضی الله عنها سوال کردم : پیامبر صلی الله علیه وسلم در خانه خود چکار می کرد؟ وی گفت: آن حضرت کارهای خانه خود را می کرد. یعنی در خدمت خانه خود می بود. و چون وقت نماز فرا می رسید، برای نماز بیرون می شد.
نكته هفدهم: همسرش را هنگام سوار شدن بر سواری، کمک می کرد.
*-عن انس بن مالک قَالَ: فَرَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُحَوِّي لَهَا وَرَاءَهُ بِعَبَاءَةٍ، ثُمَّ يَجْلِسُ عِنْدَ بَعِيرِهِ، فَيَضَعُ رُكْبَتَهُ، فَتَضَعُ صَفِيَّةُ رِجْلَهَا عَلَى رُكْبَتِهِ حَتَّى تَرْكَبَ…) بخاری/۲۸۹۳
از انس روایت است که گفت: رسول الله را دیدم که گلیمی بر گرد کوهان شتر بر پسِ پشت خود( برای صفیه) فراهم می کرد، و سپس در کنار شتر خود می نشست و زانوی خود را می نهاد و صفیه پای خود را بر زانوی وی می گذاشت تا آنکه بر شتر سوار می شد.
نكته هجدهم: رسول الله صلي الله عليه وسلم به نظافت و خوشبویی دهانش اهمیت می داد.
*-عَنْ شریح ، قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ، قُلْتُ: بِأَيِّ شَيْءٍ كَانَ يَبْدَأُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا دَخَلَ بَيْتَهُ؟ قَالَتْ: «بِالسِّوَاكِ» مسلم/ ۲۵۳
از شریح نقل است که گفت: از ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها پرسیدم: وقتی پیامبر داخل منزل می شد، ابتدا به چه کاری مشغول می شد؟ گفت: مسواک.
نکته نوزدهم: رسول الله صلی الله علیه و سلم به خودش می رسید.(خصوصا به موهایش، ان را شانه می کرد ، روغن میزد و گاهی هم همسرش این کار را برای او انجام می داد، آن را می شست و شانه می زد، و به صحابه توصیه می کرد به موهایشان برسند..)
*-عن أبي هريرة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: من كان له شعر فليكرمه.)
از ابی هریره روایت است که رسول الله فرمود: هر کس مویی دارد، پس آن را گرامی بدارد.( یعنی به آن برسد.)ابی داوود/۴۱۶۳ ،(البانی این حدیث را درصحیح الجامع الصغیر۶۴۹۳ صحیح دانسته است).
*-عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُدْنِي إِلَيَّ رَأْسَهُ وَأَنَا فِي حُجْرَتِي، فَأُرَجِّلُ رَأْسَهُ وَأَنَا حَائِضٌ» مسلم/ ۲۹۷
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: وقتی من در منزل خویش بودم، رسول خدا صلی الله علیه وسلم سرشان را به من نزدیک کرده ومن آن را شانه می زدم و حال آنکه من حایض بودم.
*-عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهَا قَالَتْ: «كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُخْرِجُ إِلَيَّ رَأْسَهُ مِنَ الْمَسْجِدِ، وَهُوَ مُجَاوِرٌ، فَأَغْسِلُهُ وَأَنَا حَائِض)مسلم /۲۹۷
ازعایشه رضي الله عنها روايت است كه گفت: رسول خدا صلی الله علیه وسلم در حالی که معتکف بود، سرش را از مسجد بیرون می آورد، من سر ایشان را می شستم وحال آنکه حایض بودم.
*-عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: «كُنْتُ أَغْسِلُ رَأْسَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا حَائِضٌ» مسلم/ ۲۹۷
ازعایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: من سر رسول خدا صلی الله علیه وسلم را می شستم وحال آنکه من حایض بودم.
نکته بیستم: با همسرش مسابقه مي داد
عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ وَأَنَا جَارِيَةٌ لَمْ أَحْمِلِ اللَّحْمَ وَلَمْ أَبْدُنْ، فَقَالَ لِلنَّاسِ: “تَقَدَّمُوا” فَتَقَدَّمُوا، ثُمَّ قَالَ لِي: “تَعَالَيْ حَتَّى أُسَابِقَكِ” فَسَابَقْتُهُ فَسَبَقْتُهُ، فَسَكَتَ عَنِّي، حَتَّى إِذَا حَمَلْتُ اللَّحْمَ وَبَدُنْتُ وَنَسِيتُ، خَرَجْتُ مَعَهُ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، فَقَالَ لِلنَّاسِ: “تَقَدَّمُوا” فَتَقَدَّمُوا، ثُمَّ قَالَ: “تَعَالَيْ حَتَّى أُسَابِقَكِ” فَسَابَقْتُهُ، فَسَبَقَنِي، فَجَعَلَ يَضْحَكُ، وَهُوَ يَقُولُ: “هَذِهِ بِتِلْكَ) مسند احمد/ ۲۶۲۷۷، حدیث صحيح
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: من دخترکی لاغر اندام بودم و در یکی از سفرها همراه پیامبر بودم، پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحاب رضی الله عنهم فرمود: شما بروید. سپس به من گفت: بیا با هم بدویم، ببینیم چه کسی جلوتر می رود، مسابقه را انجام دادیم ومن از او جلو افتادم. پیامبر صلی الله علیه وسلم دیگر راجع به مسابقه چیزی نگفت تا اینکه من چاق شدم ومسابقه را فراموش کردم ودر یکی دیگر از سفرهایش او را همراهی کردم، پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحاب رضی الله عنهم فرمود: شما بروید. سپس به من گفت: بیا با هم بدویم، ببینیم چه کسی جلوتر می رود، مسابقه را انجام دادیم واو از من جلو افتاد وشروع کرد به خندیدن وگفت: این بُرد در مقابل آن باخت.
ونكاتی دیگر که در سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن پرداخته شده است.
خلاصه مبحث تعامل رسول الله با همسرانش در زندگی زناشویی عبارت است از:
۱-رعایت حقوق معاشرت کردن با آنان.
۲- وفادار ماندن نسبت به همسرش ویاد کردن نیکی های او.
۳- بوسیدن همسرش.
۴- سر مبارک خود را بر پای همسرش قرار میداد.
۵- هر روز با همسرانش می نشست وانس والفت می گرفت.
۶- از باقی مانده دهان همسرش می خورد ومی نوشید.
۷- هنگام حیض همسرانش در کنار آنها میخوابید و کناره گیری نمی کرد.
۸- در مواقع غسل، همراه همسرانش با هم غسل می کردند.
۹- از روی محبت و دوستی گاهی اسم همسرش را به صورت کوتاه صدا می زد.
۱۰- همسرش را با خود به مهمانی می برد.
۱۱- از همسرانش حمایت می نمود، و جایی که نیاز بود آنها را تنها نمی گذاشت.
۱۲- به احساسات همسرش اهمیت می داد، و اگر از ایشان ناراحت بودند به این مسئله توجه می کرد، و بی اهمیت نبودند.
۱۳- هنگام ناراحتی یا مریضی با همسرانش همدردی می نمود.
۱۴- در امور خانه به همسرانش کمک می نمود و علاوه بر آن کارهای شخصی خود را خودشان انجام می دادند.
۱۵- هنگام نیاز همسرش به کمک، او را یاری می نمود.
۱۶- نسبت به نظافت دهانشان اهمیت می دادند و اولین کاری که هنگام داخل شدن به خانه می کردند، مسواک زدن بود.
۱۷- به ظاهر خود خصوصا موهایشان اهمیت می دادند.
۱۸- با همسر خود بازی می کردند و مسابقه می دادند.
منابع
۱- اللؤلؤ والمرجان فيما اتفق عليه الشيخان، مؤلف: محمد فؤاد بن عبد الباقي بن صالح بن محمد، ناشر: دار إحياء الكتب العربية، (شامله).
۲- صحيح البخاري، مؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، محقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، ناشر: دار طوق النجاة، شرح وتعليق: د. مصطفى ديب البغا،( شامله).
۳- صحيح مسلم، مؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيشابوري، ناشر: دار إحياء التراث العربي –بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي،(شامله).
۴- مسند الإمام أحمد بن حنبل، مؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني، محقق: شعيب الأرنؤوط – عادل مرشد،و..،إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، ناشر: مؤسسة الرسالة،(شامله).
۵- سنن أبي داود، مؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السِّجِسْتاني، محقق: شعَيب الأرنؤوط – محَمَّد كامِل قره بللي، ناشر: دار الرسالة العالمية،(شامله).
۶– سنن الترمذي، مؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى، تحقيق وتعليق: أحمد محمد شاكر (جـ ۱، ۲)ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ ۳) وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ ۴، ۵)ف ناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر،(شامله).
۷- السنن الكبرى، مؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي الخراساني، النسائي، حققه وخرج أحاديثه: حسن عبد المنعم شلبي، أشرف عليه: شعيب الأرناؤوط، قدم له: عبد الله بن عبد المحسن التركي، ناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، (شامله).
۸- المجتبى من السنن = السنن الصغرى للنسائي، مؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي الخراساني، النسائي، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب،(شامله).