نویسنده : نوره بنت مسفر سعد القرنی
اسبابی که به خودمراقبتی کمک میکنند:
۷ – یاد آور شدن و توصیه به اهمیت خودمراقبتی
گفته شده است: «بهترین راه یاد گرفتن، یاد دادن است.»[۱]هرگاه کودک چیزی را به دیگری یاد میدهد، آن امر منجر به تثبیت دانش و ریشه دواندن آن در وجود کودک میگردد. بعد از آنکه کودک با مفهوم خودمراقبتی و اهمیت آن آشنا شد و حضور و نظارت خداوند را درک کرد و معانی نامهای نیک خداوند را فهمید و با قلبش با آن زندگی کرد، بعد از آنکه چگونگی محاسبه نفس و اصلاح اشتباهاتش را دانست و به تمرین آن پرداخت، بعد از آنکه موضعگیریها و رویکردهای مثبتی که خودمراقبتی در آن نمایان میگردد تقویت گردید، در اینجا مربی باید کودک را به جهت تذکر و نصیحت همسن و سالان خود و دعوت آنان به خودمراقبتی آماده کند.
این امر موجب افتخار و سرافرازی کودک نسبت به این ارزش اخلاقی میگردد و منجر به این میشود که قدر خود را بداند و رفتارهای درونی خود را تقویت کند، چرا که این کار تأثیر بسیای در دستیابی وی به خودمراقبتی و استمرار بخشیدن به آموزههای خود دارد. میتوان کودک را به ترتیبی که در ادامه آمده است در امر تذکر و دعوت به خودمراقبتی یاری رساند:
مکلف نمودن کودک به دعوت یکی از دوستانش و هدایت و راهنمایی وی. این کار یا با یک کارت دعوت، یا پیام تلفن همراه، یا پست الکترونیک انجام میشود. همچنین میتواند این کار را در سطح خانواده یا در مدرسه انجام داد و کودکان را به اجرا کردن آن مکلف نمود و بر اجرای آنان نظارت کرد. در خلال آن میتوان از برخی قصهها که از گذشتگان نیکمان به ما رسیده و خودمراقبتی در آن نمایان گشته، بهره جست و فوائدی از آن استنباط کرد، یا میتوان یک موضوع کوتاه درباره خودمراقبتی و اهمیت آن نوشت، یا اینکه میتوان نقشهای برای چگونگی غلبه بر موانع خودمراقبتی در جامعة پیرامون کودک، تحت نظارت مربی طرحریزی کرد، یا دیگر ایدههای مشابه.
موانع خودمراقبتی و راههای غلبه بر آن:
۱- جهل به امور حرام یا سستی در آن
اگر مربی در تعلیم امور حلال و حرام به کودک سهلانگاری کند و در توضیح و تبیین حق و باطل مطابق با آنچه در قرآن کریم و سنت نبوی آمده عمل نکند و کمکاری و سستی کند، باعث میشود کودک در عالمی که نه حرامی و نه حلال میشناسد، تباه گردد که در نتیجه این تباهی، از عمل برای رسیدن به هدفی والا و ارزشهای برتر بازمینشیند، و چه بسا که تمام هم و غم او فقط رفع گرسنگی و ارضای غرائز و رفتن در پی لذتهای دنیوی باشد.
۲ – به کارگیری شیوه قدرت و فشار از جانب مربیان
از مهمترین بازدارندههای خودمراقبتی، به کارگیری قدرت بدون هیچ ضابطهای و به شکل ظالمانه و تحمیل یک نظام سختگیرانه بر کودک توسط مربی میباشد. مربی در این نظام با سنگدلی با کودک برخورد میکند و این سختگیری شامل کلام، تهدید، توبیخ، فریاد زدن و یا تنبیه بدنی میباشد؛ در این روش، مربی توجهای به خصوصیات رشد کودک نمیکند و به او اجازه ابراز رأی و دیدگاهش را نمیدهد و اصرار بر فرمانبرداری بیچون و چرای کودک دارد، بدین صورت که مربی در پی دستیابی هر چه سریعتر به نتایج میباشد، اما حقیقت امر این است که این نتایج فقط ظاهری میباشد؛ چرا که کودک مجبور به اطاعت شده و رفتار مورد نظر مربی را از ترس مجازات شدن انجام میدهد، مثلاً نماز خواندن، اهمیت دادن به نظافت عمومی، یا مهربانی با کوچکترها و دیگر رفتارهایی که فقط در مقابل چشمان مربی از او سر میزند اما در نبود وی، کاملاً بر عکس عمل خواهد کرد.
۳- دوستان بد
دوست بد آن است که دوستش را از اطاعت پروردگار دور کند، چنین رفیقی در دنیا و آخرت برای او شوم و نامبارک است، گناهان را برای دوستش زیبا جلوه میدهد مانند ترک نماز و نافرمانی والدین. اگر اراده انجام کار بدی داشته باشد او را تشویق میکند و اگر به انجام کار خوبی همت گمارد وی را سست میسازد، اگر از انجام کار زشتی شرم میدارد، آن را برای وی آسان میکند، در تحصیل علم او را به کمکاری وا میدارد که سبب جهل و بیسوادی او میگردد؛ در نتیجه، به راحتی به دام دزدان عقل و دین، مثلاً فروشندگان مواد مخدر میافتد که این خود موجب هدر رفتن زندگی و عمری میگردد که خداوند به حفظ آن دستور داده است. ممکن است کودک از دوست بد چیزی جز بدنامی نصیبش نشود که البته این خود نهایت زشتی و بدفرجامی است و ممکن است کودک اعمال خود را با اعمال دوست بدش مقایسه کرده و آن را کم بداند و در نتیجه بر گناه و انحراف خود بیافزاید. عاقبت چنین کسی این است که در روز قیامت به سبب دوست بدی که اختیار کرده است انگشت ندامت بر دهان میگیرد، خداوند متعال فرموده است:
«وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا*يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا*لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا» «یاد آور روزی را که ظالم دست خود را از ندامت میگزد و میگوید: ای کاش همراه و همنشین پیامبر بودم. وای بر من! ای کاش فلانی را دوست خود انتخاب نمیکردم. او مرا بعد از اینکه قرآن برای هدایتم آمد از ذکر خدا گمراه کرد، همانا – شیطان مایه خذلان و گمراهی انسان است.» [فرقان ۲۷ – ۲۹] رسول اکرم ص نیز میفرماید: «الرَّجُلُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ: انسان بر دین دوست خود میباشد، پس هر یک از شما باید بنگرد که با چه کسی دوست میشود.» [۲]
۴ – ضعف اعتماد به نفس
ضعف اعتماد به نفس در کودک، یعنی عدم اعتماد او به تواناییها و استعدادهایی است که خداوند به وی عطا کرده است، و همچنین عدم اعتماد به اخلاق خود و ارزشهایی که برخاسته از درون خود او میباشد نه از نظارت والدین و جامعه پیرامونش. این امر علتهای بسیاری دارد از آن جمله:
– انتقاد از کودک به هنگام انجام دادن کارهایش یا فشار آوردن بر او به شکلی پیوسته، برای انجام دادن کاری که در توان او نیست.
– افراط در تنبیه به هنگام اشتباه کردن کودک، این امر باعث میشود کودک خود را پست و بیارزش ببیند.
– استفاده از شیوه توهینآمیز، ترساندن کودک، و تهدید مدام برای جلوگیری از رفتارهای او.
– مقایسه او با دوستان و همتایانش که در همان مرحله سنی او میباشند.
اینها موجب سرکوب شخصیت کودک و در نتیجه احساس نقص و ناتوانی در نزد او میگردد و این کودک به یک طعمه آسان برای دوستان بد تبدیل میشود که نه میتواند با دیگران مواجه شود و نه آنان را در جهت آنچه متناسب با سطح علم و ادراک خودش میباشد هدایت کند.
منبع : کتاب: تقویت خودمراقبتی درکودکان درعصر دستگاههای هوشمند/ سایت بینش
[۱]. المرشد العملی للتربیة علی القیم، ص ۲۰۰٫
[۲] . روایت احمد، ابو داوود و ترمذی.