تربیت چه چیز نیست؟
مولف: دکتر عبدالکریم کریمی
تلخیص: داوود رحمانی
فصل چهارم
تربیت «نقش بازی کردن» نیست.
فرزندان ما همانگونه می شوند که ما «هستیم» نه آنگونه که «می خواهیم» اگر این عبارت را در جریان تربیت کودکان حاکم کنیم شاهد نوعی دگرگونی در روش ها و نگرش های تربیتی خواهیم بود. یعنی پیش از آنکه ما به عنوان بزرگسال بخواهیم آن چه را که در آرزوی خود برای پرورش فرزندان مان داریم تحقق بخشیم، باید به آن نوع تربیت دست یافته باشیم تا فرزندانمان نیز همانگونه شوند که می توانند بشوند.
بر این اساس تربیت یک جریان درونی، پنهان ،وجودی، طبیعی و اغلب غیر عمدی است و با نقش بازی کردن و تظاهر نمودن متفاوت است
اگر خود، افراد تربیت نایافته باشیم و بخواهیم در ظاهر نقش افراد تربیت شده را بازی کنیم نه تنها کمکی به تربیت کودکان نخواهیم کرد بلکه آنها را افرادی متظاهر، ریا کار، دروغگو و از نظر شخصیتی چند سویه و چندگانه بار خواهیم آورد.
فرزندان ما در جریان الگویابی از شخصیت ما، آن بخشی از وجود ما را همانند سازی می کنند که جزو طبیعت و منش ذاتی ماست و نه آن بخشی که در قالب نقاب و نقش و مدل های صوری و تصنعی از خود در می آوریم. و اگر خواهان تربیت صحیح فرزندان هستیم باید تربیت کنندگان قبلا تربیت شده باشند تا تربیت شوندگان به خوبی تربیت شوند.
نقش بازی کردن پیش از آنکه تأثیری بر وجود متربی داشته باشد، لایه فریبنده ای بر واقعیت ها و دشواری های فرایند تعلیم و تربیت است. در نقش بازی رابطه مربی و متربی عایق است و صرفاً رفتارهای ظاهری به شکل مکانیکی و تصنعی در برابر دیدگان متربی نمایان می شود. اما هر چند که این رفتارها نیک و پسندیده است اما به خاطر فقدان ارتباط با وجود فرد بی ریشه و ابتر است و هیچ گونه کنشی در فرایند تربیت ندارد.
اما آنچه فضای مدارس و تعلیم و تربیت اخلاقی را آلوده و زننده کرده است اقدامات صوری و نقش بازی های ریاکارانه و فریبکارانه ی پاره ای از مربیان و معلمانی است که بدون باور و اعتقاد عمیق به آنچه که می گویند در ظاهر انجام می دهند، در فعالیتهای تربیتی به ایفای نقش می پردازند.
تعلیم و تربیت بیش از آن که تلاش برای اثبات و انتقال باشد، فرآیندی در حد عرضه کردن نشان دادن و ارائه نموده است تا شاگردان خود با میل و اراده و اشتیاق درونی به آن نشانه ها و پیام ها روی آورند. اگر چنین فضایی از اعتماد و اطمینان که با زبان وجودی همراه است در مدارس حاکم بشود دیگر نیازی به این همه نقش بازی و سیاست بازی برای انجام فعالیت های تربیتی به قصد انتقال ارزشهای اخلاقی نیست.