اعجاز قرآن (۳)
نويسنده: استاد ناصر سبحانی
قرآن كتاب تربیت و تزکیه :
قرآن كتاب پرورش است. هدايتي است براي تربيت و تزكيه انسان. هر مطلبي كه درآن ذكر شده اگر براي تحقق بخشيدن به امر تربيت و تزكيه مطلوب باشد در قرآن وجود دارد و اگر موثر نباشد در قرآن وجود ندارد. نبايد انتظار داشته باشيم كه قرآن مثل كتابهاي علوم بصري و تجربي مسايل علمي را مطرحكند و مورد بررسي قرار دهد. هر جوابی را باید از جاي مخصوص خود گرفت. قرآن به انسان جهانبيني ميدهد بعد جهتگيري انسان را تعيين ميكند و در اين جهانبيني شناختي از جهان آفرينش به انسان ميدهد و در ميان اين شناخت به حقايقي از سنن حاكم بر جهان آفرينش اشاره دارد و مسايلي را مطرح ميكند كه در زمينهي علوم بصري است نه به اين خاطركه علوم تجربي را مورد بررسي قرار دهد؛ بلكه در زمينهي دادن جهانبيني كامل به انسان است. وقتي ميخواهيم ببينيم قرآن در زمينهي فلان مسأله به اثبات رسيده و قطعي، مطلبی دارديا نه، نبايد انتظار داشته باشيم كه اشارهي قرآن به اين امور به صورت طبیعي باشد قرآن در زمينهي پرورش كار ميكند حالا چون پرورش نياز به يك جهانبيني كامل و شامل دارد و در جهانبيني هم بايد شناختي دربارهي جهان آفرينش داده شود از اين لحاظ به مسايلي اشاره ميشودكه انسان بعضي از آنها را در طول عمر دراز خود درك کرده و شناخته است . چیزهای زیادی هم باقی مانده که هنوز شناختی در مورد آنها کسب نکرده است. بايد ادب در سخن گفتن در اين زمينه رعايت شود. نباید گفت: فلان علم درتاييد قرآن به عنوان يكی از وسايل پرورش، بدان اشاره كرده است.
قرآن كتاب علوم تجربي نيست:
قرآن كتاب علوم بصري و تجربي نيست اما به مسايلي از اين علوم اشاره دارد كه بشر با تحمل اين همه رنج و زحمت در اين تاريخ طولانيش به درك بعضي از آنها رسيده است،مسائل زیادی هم باقیمانده است تا درک کند. بشر با به كار گرفتن اين وسايل و صرف اين همه توانايي و با طي اين همه مراحل توانسته يك مساله را به اثبات برساند؛ در حالي كه اين مساله در قرآن به عنوان يك وسيلهي پرورشی ،بيان شده است. اعجاز قرآن در مورد كروي بودن زمين؛ قرآن ميفرمايد: «يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ» (زمر، آيهي ۵) تكوير كه از باب تفعيل است از مصدر تكوير است. یعنی خداوند شب را ميآورد گرداگرد روز ميپيچاند. تكوير براي اين است كه چيزي به دور يك چيز كروي پيچيده و اجزايش در حالت پيچيدن به هم چسپاند شوند؛ مثل عمامه که به دور سر پيچانده و بعد به هم چسپانيده ميشود، يعني فاصله در بين پيچهاي عمامه نيست. اينجا ميفرمايد كه شب را بر روي روز اين گونه ميپيچاند. اين خود نشان ميدهد كه روز به صورت يك پوشش مطرح شده که حالت كروي دارد و معلوم است كه خود روز آن روشنايي نيست كه حالت كروي دارد بلكه از اين لحاظ كه كه روز مثل پوششي گرد و كروي براي زمین شده است. اين تعبير براي روز آمده است و شب هم وقتي بر روي روز ميآيد مثل اين است كه عمامهاي به دور سر پيچيده شود و همين طور روز بدور شب. هرچند اين اشاره براي ارائهی يك مساله علم تجربي نیست؛ بلکه هدف بیان گوشهای ازجهانبيني است. اما ميبينيم اين مساله بین انسانها جنجال برانگیز بود؛ خيلي ساده بيان شده است. چنین مسایلی فراوانند مثل جريان خورشيد عقيده بر اين بود كه خورشيد به دور زمين ميگردد و زمين ثابت است، برعکس این نظریه هم ارائه شد و تازگيها به اين نتیجه رسيدهاند كه خورشيد هم گردش دارد كه قرآن به صورت ساده آن را بيان ميكند.