نویسنده: ابراهیم کامران پور
اسباب عبثگرایی ونفیآندرافعال الهی:
قرآن سهویژگی خداوند را بیان میکند که هریکازآن سببی ازاسباب وزمینهساز بیهودهگراییاست و آنرا ازساحت خداوند نفیمیکند.
منشاء عمده بیهوده گرایی عبارت است از:
الف) ناتوانی؛ گاه کسی کاریرا آغاز میکند؛ ولی به علت ناتوانی و نارسایی قدرت نمیتواند آن را به فرجام برساند، از این رو میگویــد کـار بیهودهای کردم. دراین باره قرآن واژهی “ملک”، یعنیسلطه و قدرت مطلق بهرهمیبرد و نشان میدهدکهاز اینکه، کار خدا به بیهودگی و بدفرجامی نمیگراید:
« وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.» (آل عمران ۱۸۹)
«و ملک آسمانها و زمین از آن خدا است و خدا بر هرچیزی توانا است.»
ب) بطلان و نقصان ذاتی: کسی که گرفتار نقصذاتی و بطلان و بیقراری درذات خود است، چه بسا درفعل خود نیز گرفتار بطلان و بیهودگیشود؛ اما ازحق، یعنیذات پایداریکههیچ نقص و کاستی دراو نیست، جز حق صادر نمیشود. قرآن مجید با کلمه “الحق” به این ویژگی اساسی خداوند توجه داده و روشن ساختهاست که از این که نیز بطلان و بیهودگیدرنظام آفرینشکهفعل خداست، راه ندارد:
« فَتَعَالَى اللّٰهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ.» ( طه / ١١٤)
«والامقام خدا است که شاهحقیقی او است و جملگی فرماندهان و فرمانبران بدو نیازمندندودایرهی امرونهیاش سراسرگسترهی هستی است.»
ج) وجودمانع: گاه وجودمانع و مزاحمتهای دیگران، موجب به ثمر نرسیدنکار و بیهودگی آن میشود، در اینجا با اشاره به یکتایی خدا:
لا إِلَهَ إِلا هُوَ.» (البقره (٢٥٥)
«و ربوبیت و سلطنت بلا منازع اوست.»
رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ» (المومنون١١٦)
«صاحب عرش عظیم است «برتر از آن است که جهان هستی را بیهوده و بی هدف آفریده باشد.»
وجود هرمانع و مزاحمی، هم چون خدایان پنداری دوگانه پرستان نفی میشود، پس از این که نیز فعل خدا برتر و بالاتر از آن است که عبث و بی سرانجام بماند.
تلازم حکمت الهی و معاد در قرآن
برای کشف رابطهمیان معادوحکمت الهی باید توجه داشت که هدفمندی و حکیمانه بودن نظام آفرینش، مساوی با تکامل آنها و رسیدن به غایتنهایی، یعنی معادوبازگشت به خداست. ازجمله:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (مومنون ١١٥)
«آیا گمان بردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و (حکمت و فلسفهای در آفرینش شما نیست، این است که به فساد پرداخته اید؟ و چنین انگاشتهاید که) به سویما (برای حساب و کتاب) برگردانده نمیشوید.)
الف) جهان آفرینش که عنوان “مخلوق بودن خدا” همراه آناست و ازمبدأیحکیم پدیدآمده، قطعاً هدفیدارد که بدون رسیدن به آن، ناقص خواهدبود؛ اما هدفچیست؟ بر اساس آیه فوق، آن هدف همانا صحنه قیامتاست؟ زیرا ویژگیهای لازم برای هدفبودن، مانندکمال و ثبات را دارد؛ ولی دنیا چنین نیست وهمگان مشاهده میکنند که سرتا سردنیا را پدیدههای همگون و ناهمگون، از قبیل مرگ و زندگی، کمبود و کاستی، درگیری و جدال، محرومیت و ستمگری و ناکامی و تباهی تشکیل دادهاست و نمیتواند مطلوب حقیقی و هدف مخلوق باشد.
ب) از طرف دیگر، چون مجموع جهان، یک واحد حقیقیاستکه بایدبههدف برسد، پسچیزی از درونآن، مانع رسیدن به مقصد نخواهد بود.
ج) چون درعالم بیش از یک مبدأ حکیم، فاعلذاتیدیگری نیست، پس احتمال مانع بیرونیهممنتفیاست؛ یعنی بیرون از جهانموجودی نیست که بخواهد مزاحم آنشود و جلوی تکامل آن را بگیرد، بلکه تنها موجود و رای جهان که برآناحاطهدارد، مبدأ حکیمیاستکه این فعل هدف دار از او صادرشدهاست.
حاصل آنکه جهان مخلوق، هم هدف دارد، هم بیگمان به آن هدفخواهد رسید و به تعبیر قرآن “لاريب فيه” (آل عمران/۹) یعنی؛ هیچ تردیدی در وقوع قیامت نیست.
استدلال از طریق آیات:
«إِنَّ هَؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ * فَأْتُوا بِابَابِنَا إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ ﴿ أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبعِ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَعِبِينَ مَا خَلَقْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَتُهُمْ أَجْمَعِينَ .» (الدخان ٣٤-٤٠)
«اینان میگویند: مرگ ما جزمرگ اول نیست(و بعدازآن) ما هرگز زندهنخواهیمشد.(ایمحمد وای مؤمنان!) اگر راست میگویید (که بعد از مرگ حیاتی درکار است، از خدا بخواهید) پدران و نیاکان مارا (زندهگرداند و آنانرا) نزدما بیاورید (تا بر صدق گفتار شما گواهیدهند).
آیا آنان بهترند (و از ثروت و قدرت و دبدبه و کبکبه بیشتری برخوردارند) یا قوم تُبع (که ملوک و شاهان یمن بودند و در همسایگی ایشانمیزیستند). وکسانی که پیش از آنان بودند؟ (هم چون قبائل نوح و عادوثمود). ما آنان را درگذشته هلاک ساختهایم چون مجرم و گناهکار بودهاند. ما آسمان ها و زمین و آن چه درمیان آن دو است بیهوده و بیهدف نیافریدهایم.(جهان دالانیاست به سوی جهان عظیم و ابدی آخرت که پشت سر این جهان قراردارد.) ما آن دو را جز به حق نیافریدهایم (وجهان را بدین نظم ونظام شگفتبیهوده و بی حکمتدرست نکردهایم) ولیکن غالب ایشان (گوش شنوا و چشم بینا ندارند و حقائق را نمیشنوند و این همهنقش عجب را بر در و دیوار وجـود نمیبینند و درحقیقت) نمیفهمند. روز داوری(وقضاوت بین افراد برحق و افراد ناحق که قیامتاست) وعدهگاه همه آنان است.)
آیاتبیانگرایناست؛
الف) نبودقیامت، مساوی با لغو بازیگرانه بودن خلقتاست.
ب) ساحت ربوبیاز بازیگری و کاری که برآن ثمر و حقیقتی بارنباشد، منزهاست.
ج) نظام خلقت که فعل خدای حکیم است، بهسرای جاودان میانجامد و راهی جز این فراروی آن نیست.
نتیجه: هدف نهایی و حکیمانه خدای سبحاندرمقام فعل، همان معادو بازگشت بهسویاوست.
خلاصه تقریر اینکه؛
۱. جهان، آفریدهو فعل خدای حکیماست. ۲. فعل حکیم، هدفدار وغایتمنداست.
۳. تنها عالم آخرتومعاد، شرایط لازم برایغایت بودن جهان خلقت را داراست.
٤. غایتنهاییهستی، معادورجوع الی اللّٰهاست.
۵. چیزی از درون و برون جهان، مانع رسیدن جهانبهمقصدوغایتش نخواهد بود.
٦. جهان حتماً بهغایتش (معادوبازگشت به سوی خدا) خواهدرسید.
لذا مقتضای حکمت الهیاست که دنیا را بیهوده خلق نکردهاست و جهان آخرت به عنوان مقصد نهایی این جهانمانع از عبثوبیهوده بودن خلقت میشود. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به قیامت ایناست که فردرا از پوچ گرایی و پوچ پنداری نجات میدهد و به تفکرات و اندیشههای انسان معنی میبخشد. لذا اگر چیزی به اسم قیامت نباشدخلقت همكاملاً بیهودهوعبثاست. خداونددرقرآن کریم، مکرراً فرمودهاست که آفرینش الهی بیهودهوبیهدف نیست بلکه محبت، خیروكمالعینذات الهیاست. ازاین رومقتضای حکمتالهی، این است که جهانرا بهگونهای خلق کند تا بیشترین خیروکمال ممکن، بر آن مترتبشود. اکنون با توجه به اینکه انسان، دارای روح قابل بقاء است و میتواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد، آنهم کمالاتی که از نظر مرتبهو ارزش وجودی، قابل مقایسهباکمالات مادی نیست، لازماست کهروح، پس ازمرگ مادی، باقی باشد. لذا برهانحکمت:
الف) كار خدا عبث نیستوهدف حکیمانهدارد.
ب) همه پدیدههای هستی به حکم قوانین حاکم برآنها نابودشدنیاست.
نتیجهآنکه؛ اگرفراتر ازاین پدیدهها، چیزدیگرینباشد، آفرینش جهان عبث خواهدبودوخداوند کار عبث نمیکند.
منبع: کتاب اثبات معاد و پاسخ به شبهات