با مردم ارتباط برقرار کن … خوشبخت شو
نوشتهی: دکتر ربی الشعرانی
مترجم: فاطمه شمسی
ما میدانیم که کینه و دشمنی میان مردم، سبب ضعف و ناتوانی روانی میشود و این به نوبهی خود انحراف و بیماریهای روانی را برای ایشان ایجاد میکند و آنها را از مهمترین منابع حمایت اجتماعی محروم میسازد؛ منابعی که سبب سلامتی روانی میشوند. در این صورت، قطعاً عکس این قضیه، یعنی تعامل سازنده و مثبت با مردم، خیر و خوبی و سلامتی را به ارمغان میآورد؛ چون شادی، خوشحالی، دوستی، محبت، رضایت و مقبولیت را به انسان هدیه میدهد.
در واقع تعامل سازنده با زندگی دومین کلید خوشبختی پس از رضایت است. انسان هر چه قدر هم بزرگ شود، احتیاج دارد دوست بدارد و دوست داشته شود. او به قدردانی نیاز دارد؛ به دوستی و پیوستگی نیاز دارد. او از این که با افراد خوشبخت رفاقت کند، از این که نوازش شود و در آغوش گرفته شود و از این که در فعالیتهای مثبت و سازنده مشارکت نماید، احساس شادمانی میکند.
هر کجا تعامل مثبت وجود داشته باشد، آرامش هم آنجا وجود دارد. این استقرار و آرامش در وجود انسان سبب میشود تعامل سازنده، سرزندگی و خلاقیت در زندگی به وجود آید.
در واقع هنگامی که انسان در عالم خارجی با مردم دوستی برقرار میکند با عالم درون و عقل و فکر خود نیز دوستی برقرار میکند و این باعث میشود همیشه متفکر و با وجدان باشد.
در دانشکدهی سلامت دانشگاه هاروارد، دکتر لیزا بیرکمان، پژوهشی انجام داد و ثابت کرد افرادی که روابط اجتماعی بسیار ناچیزی دارند، سه بار بیشتر از افرادی که روابط اجتماعی گستردهای دارند، ممکن است دچار بیماریهای مختلف و مرگ شوند.
پژوهشها همچنین ثابت کرده حمایت مؤثر اجتماعی، برای دست و پنجه نرم کردن با فشارها مفید است، چون افرادی که به خانواده و دوستانشان تکیه میکنند معمولاً خوشبختتر هستند و وقتی میزان سلامتی آنها سنجیده میشود، نسبت به دیگران سالمتر هستند. “فرد اولد” روان پزشکی است که در این باره میگوید: “فردی که به دوستان خود اهمیت نمیدهد با بیشترین سختیها در زندگی رو به رو میشود و بیشترین زیانها را به دیگران وارد مینماید”. … این فرد شکستش در زندگی بسیار زیاد است.
دوستی عامل بسیار مهمی برای کاهش سختی و رنجهای انسان است. چون انسان با دوستی میتواند با فرد دیگری درباره خود و مشکلاتش صحبت کند و میتواند احساس کند مورد توجه و قدردانی قرار گرفته و با دیگری پیوستگی و ارتباط زیادی برقرار کرده است.
نیاز انسان به “من هستم” بسیار زیاد است. این نیاز با گوش دادن به او برطرف میشود. همان طور که میدانیم ۸۰% نقش روان پزشک منحصراً گوش دادن به بیمارش هست. پس هر کس میخواهد بر اطرافیانش تأثیر گذارد، باید به آنها اهمیت دهد، به صحبتهایشان گوش فرا دهد و آنها را تشویق کند که درباره خود صحبت کنند و به یاد داشته باشد که هر فرد نامش برای او دلنشین ترین و مهمترین صدایی است که میشنود.
و در رابطه با همین موضوع “شرکت مخابرات نیویورک” پژوهشی مفصل دربارهی گفتوگوهای تلفنی انجام داد تا بداند بیشترین کلمهای که استفاده میشود چیست و نتیجه ضمیر متکلم “من” بود.
ویلیام جیمس، روانشناس آمریکایی میگوید: “ژرفترین و پررنگترین ویژگیای که در طبیعت بشر نهاده شده است، اشتیاق برای جلب ستایش و تحسین دیگران است”.
در پژوهشی دیگر -که این بار دربارهی افسردگی انجام شده است- در دوستیهای صمیمی که رازهای درون بسیار فاش میشوند، تأثیر سختیهایی که یک فرد بدان دچار میشوند بسیار کاهش مییابد. این سختیها میتوانند مراقبت روزانه از فرزندان، خانهداری و مشکلات اقتصادی باشند.