نویسنده: سعدالدین صدیقی
اخذ اسباب و توكل بر خدا
خداوند در قران پيوسته مومنان را مامور میگرداند كه براى رسيدن به اهداف، از اسباب استفاده كنند. به عنوان مثال خداوند میفرمايد:
﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾ انفال: ٦٠
ترجمه: و خود را با نيروى (مادى و معنوى) از جمله اسبهای ورزيده، براى آنها آماده سازيد، تا بدينوسيله دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانيد، همچنين در دل كسانى كه شما آنها را نمیشناسيد و خداوند آنان را میشناسد، ترس ايجاد كنيد. هر آنچه را در راه خدا انفاق كنيد، پاداش آن به تمام و كمال دريافت میكنيد و هيچ ستمى نمیبينيد.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِيعًا﴾نساء: ٧١
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، جانب احتياط را رعايت كنيد و دسته دسته يا همگى با هم براى جنگ بيرون رويد.
﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ جمعه: ١٠
ترجمه: پس وقتى نماز به پايان رسيد، در زمين پراكنده گرديد و به دنبال رزق و روزى خداوند برويد و خدا را بسيار ياد كنيد، اميد است كه رستگار شويد.
نظر به اهميت موضوع، خداوند بهكارگيرى اسباب را در قالب داستانهاى قرآنى گوشزد نموده است. مثلا در داستان ذوالقرنين در سورهی كهف ـ از آيهی ٨٣ تا آيهی ٩٨ ـ خداوند در آيهی ٨٤ میفرمايد كه ما اسباب را دراختيار او قرار داديم، سپس با تأكيد در سه مرحله بيان میدارد كه ذوالقرنين اخذ اسباب نمود و آن رابه كار گرفت.
همچنين خداوند در سورهی آل عمران با اختصاص مقطعى طولانى ـ از آيه ١٢١ تا آيه ١٧٩ ـ در ارتباط با غزوهى احد روشن میسازد كه اگر امت اسلامى حتی با حضور رسول خدا بخواهد اسباب را ناديده بگيرد، حتما با سختیهاى فراوانى روبرو خواهد شد. (تفصيل اين دو داستان و چگونگى بهكارگيرى اسباب در اين مختصر نمیگنجد.)
اخذ اسباب امر و سنت خداوند است و عمل به آن در اوج بندگى خدا قرار دارد. در اين زمينه دو اشتباه خطرناك را نبايد مرتكب شويم.
– ترك اسباب
– اعتماد بر اسباب.
اولى لغزشگاهى است كه میتواند از نافرمانى و تمرد تا كفر ادامه يابد و دومى پرتگاهى است كه سر از شرك در میآورد.
همچنين خداوند پيامبر(ص) و مومنين را به توكل امر مى كند. چرا كه براى مومن وكيلى جز خدا وجود ندارد، بايد او را وكيل خود قرار داد و امور خود را به او تفويض نمود.
خداوند مىفرمايد:
﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَى بِاللَّـهِ وَكِيلًا﴾ احزاب: ۳
ترجمه: ـ اى رسول ما ـ بر خدا توكل كن ـ و امور خود را به او بسپار ـ همين كافى است كه خدا حافظ و مدافع انسان است.
پس چون خداوند وكيل است، فقط بايد بر او توكل نمود.
﴿قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّـهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ توبه: ٥١
ترجمه: بگو: هرگز به ما ـ از خير و شر ـ چيزى نمیرسد، مگر چيزى كه خداوند براى ما مقدر نموده است. او مولا و سرپرست ماست و مومنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
توكل و اخذ اسباب بايد با هم باشند، نظر به ضرورت اين امر و براى تبیین بیشتر به قرآن و سنت مراجعه میكنيم تا بببينيم اين مهم در متن دينى چگونه بيان شده است؟
خداوند در قرآن از زبان پيامبر يعقوب میفرمايد:
﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍوَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾ يوسف: ٦٧
ترجمه: و گفت: اى فرزندانم، از يك در داخل نشويد، بلكه از درهاى گوناگون داخل شويد. من نمیتوانم چيزى را كه خداوند مقرر كرده است از شما دور بگردانم. تنها حكم از آن يزدان است فقط بر او توكل میكنم و بايد توکلكنندگان بر او توكل كنند.
توصيهی پدر به فرزندانش مبنى بر اينكه از دروازههاى مختلف وارد شوند، اخذ اسباب است. اعتراف به ضعف بشرى و اينكه حكم فقط از آن خداست، همان خودشناسى و خداشناسى است كه مقدمهی توكل است و بخش پايانى آيه نیز، توكل و خود را به خدا سپردن است.
در سورهى آل عمران در مورد غزوهی احد و در ضمن توصيههاى ضرورى به پيامبر(ص) خداوند میفرمايد:
﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾ آل عمران: ١٥٩
ترجمه: به خاطر برخوردارى از رحمتى از جانب خدا بر آنهانرمخوى شدى و اگر سنگدل بودى از اطرافت پراكنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها از خداوند طلب آمرزش كن و با آنها مشورت كن. هنگامى ـ كه پس از تصميم ـ عزم بر انجام كار گرفتى، بر خدا توكل كن؛ چرا كه خداوند توكل كنندگان را دوست میدارد.
در اين آيه شناخت خدا و شناخت خود با اشاره به اينكه نرمخويى رسول خدا(ص) ناشى از رحمت خداست و سنگدلى اوباعث پراكندگى خواهد شد، بيان گشته است. امر به عفو، استغفار و مشورت، امر به اسباب هستند و بعد از آن توكل بر خدا مطرح شده است.
در فرمايش نبوى نيز به اين موضوع تصريح شده است. در روايت امام مسلم/، ابوهريره روايت میكند كه رسول خدا(ص) فرمود:
(المؤمن القوي خيرٌ وأحبُّ إلى الله من المؤمن الضعيف، وفي كلٍّ خير، احرص على ما ينفعك، واستعن بالله ولا تعجز، وإن أصابك شيء فلا تقل لو أنِّي فعلت كان كذا وكذا، ولكن قل قدَّر الله وما شاء فعل، فإنَّ لو تفتح عمل الشيطان).
ترجمه: مومن قوى در نزد خدا بهتر و دوست داشتنی تر از مومن ضعيف است و در هر دو خير است. حريص باش بر آنچه به تو نفع می رساند و از خدا كمك بخواه و ناتوان مباش. اگر مصيبتى به تو رسيد، نگو اگر اين كار انجام داده بودم اين و آن اتفاق می افتاد. آنچه می شود تقدير خداوندى است و خدا آنچه بخواهد انجام مى دهد، اصطلاح “اگر” راه را براى وسوسه ى شيطان باز می كند.
در اين حديث عبارت؛ حريص باش بر آنچه به تو نفع می رساند، به اخذ اسباب امر می كند و عبارت؛ از خدا كمك بخواه امر به توكل است. و جملهی ناتوان مباش بر اين دلالت می كند كه مومنِ قوى بايد در اخذ اسباب و در توكل قوى باشد و عجز و ناتوانى به خود راه ندهد.
در حديث ديگر كه امام ترمذى/ آن را نقل كرده، آمده است كه عمر میفرمايد كه از رسول خدا شنيدهام كه می فرمود:
(لو أنكم تتوكلون على الله حق توكله لرزقكم كما يرزق الطير، تغدو خماصاً وتروح بطاناً).
ترجمه: اگر حقيقت توكل بر خدا را به اجرا میگذاشتيد، خداوند به شما روزى میداد، چنانكه پرنده روزى داده میشود؛ پرنده صبح از خانه بيرون میرود و شب سير به خانه بر میگردد.
در اين حديث تصريح بر اين امر است كه توكل در كسب رزق به معنى ترك اسباب نيست. جملهی پرنده صبح گرسنه از خانه بيرون میرود و شب سير به خانه برمیگردد به تلاش و كوشش براى كسب رزق اشاره دارد.