نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
در عصر نبوت ، مسجد به عنوان جایگاه دعوت ومركز حکومت به شمار می آمده است. مسجد در عهد رسول خدا ﷺ محور تمام فعالیتهای جامعه اسلامی بوده و تنها به عنوان یک مرکز تعلیم و تربیت، کانون ادبی، پارلمان شور و مشورت، دیدار و ملاقات و … به شمار می رفت. مسجد مرکز ورود سفرا و نمایندگان نواحی مختلف جزیره عربی بودو پیامبر گرامی ﷺﷺ در این مکـان بـا سـفـرا و کاروانهای اعـراب ملاقات می نمودو در آنجا به موعظه و سخنرانیهایی پیرامون مسائل دینی، اجتماعی، سیاسی و … می پرداخت .
در عصر پیامبر گرامی ﷺﷺ جدایی و تمایزی میان آنچه که امروزه مردم آن را دین و یا سیاست می نامند ، وجود نداشته است . یعنی در عصر نبوت، مکانی غیر از مسجد برای طرح مسائل سیاسی و حکومتی وجود نداشته است. به این معنی مکانی برای طرح مسائل دینی و مکانی برای طرح مسائل دنیایی باشد!
تفاوت مسجد در زمانهای شکوفایی اسلام و زمانهای رکود وعقب ماندگی اسلام :
خلفای راشدین ، تابعین و تابع تابعین، مسجد را مرکز تمام فعالیتهای خود و از جمله فعالیتهای سیاسی و غیرسیاسی به شمار می آورند. ابوبکرصدیق نخستین بیانیه ی مشهور خود را که در آن به بیان برنامه های سیاسی و استراتژیکی حکومت پرداخت، در مسجد ایراد نمود که اینک فرازی از آن بیانات مشهور ایشـان کـه در مسجد ایراد گردید به استحضار می رساند : « ای مردم ، من به سرپرستی شما گماشته شدم در صورتی که از بهترین شما نیستم ، اگر مرا در مسیر اقامه حق یافتید ، یاریم دهید و اگر مرا بر باطل و ناحقی یافتید ، مرا راست گردانید . »
و باز در مسجد بود که عمر ابن خطاب هنگام بدست گرفتن زمام امور مسلمانان گفتند: «ای مردم اگر هر کدام از شما از من کژی و انحرافی بیند مرا به سوی راستی هدایت نماید »
یکی از نمازگزاران به نشانه اعتراض برمی خیزد و می گوید: «به خدا قسم اگر در تو کژی و انحرافی را مشاهده نماییم ، به وسیله لبه شمشیرهایمان آن کژی و انحراف را راست خواهیم کرد.»
و عمر ابن خطاب ﷺ در پاسخ آنان چنین گفتند :« سپاس خدایی که در میان رعیت عمر کسانی را قرار داده است که کژی و انحرافش را با لبه شمشیر راست خواهند نمود.»
مسجد در بهترین قرون این امت و در اعصار شکوفایی اسلام اینگونه بوده است، ولی هنگامی که ستاره تمدن اسلامی به افول گرایید و مسلمانان در زمینه های گوناگون زندگی، عقب ماندند، به تبع آن، مسجد هم تغییر یافت و منحصراً بـه مـكـانـی بـرای فعالیتهای فردی از جمله : ادای نماز [وختم و تهلیله] و … محدود شد و خطبه ها و مواعظی که در آن ایراد می شد حالت رکود و بی روحی را داشت ؛ زیـرا کـه غـالب آن خطبه ها از روی دیوانهای گذشته و تکراری و از پیش تعیین شده با عبارات تزئینی و كلمات مسجع و مرضع که همه آنها تنها حول یک موضوع یعنی تشویق بـه زهـد، رهبانیت، یاد مرگ، فتنه قبر و عذاب آخرت، میچرخید؛ ایراد می گردید. لذا از آن زمان که تن بی روح این امت، جان تازه ای به خود گرفت و بعضی از مساجد به کیان و وظیفه خود راه یافت و بعضی از خطیبان و امامان جمعه بـه بـحث درباره قضایا و مسائل عمومی مسلمانان پرداختند و بعضی از اوضاع کژ و منحرف را در زندگی این امت به ویژه در رابطه با انحراف حكام عصر، و ظـلـم نیرومندان بر ضعیفان، ظلم توانگران بر فقیران، سکوت عالمان و حاکمان در مقابل نافرمانیهای خداوند انتقاد نمودند و به روشنگری امت پرداختند ، گروهی از مردمان گفتند:
«خطيب ما وارد مسائل سیاسی شده است ! »
مسجد و سیاست!
عالم اسلامی را با سیاست چه کار!
سیاستی که مربوط به تدبیر و اداره امور عمومی مردم است و در راستای تحقق مصالح و دفع مفاسد و اقامه موازین قسط و عدالت در میان امت باشد، همگام با دین در خط واحدی قراردارد و برای ما مسمانان چنین سیاستی جزئی از دین ماست؛ زیرا اسلام عبارت است از عقیده، عبادت، اخلاق، حکومت، و نظامی که شامل تمام زندگی مسمانان باشد.
رسالت مسجد همانگونه که اسلام صحیح و واقعی خواهان آن است، نمیتواند از سیاست به آن مفهومی که بیان شد، دور باشد. مسجد برای امور مسلمانان و برای تمام آنچه که به خیر و صلاح دین و دنیای آنان می انجامد، وضع شده است و در این مرکز است که مردم با حقایق اسلامی و واقعیات شریعت در تمام امور زندگی خود اعم از معنوی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … آشنا می شوند.