نویسنده: فرزان خاموشی
باور به قیامت نقش زیادی در پرورش روح انسان دارد طوری که حس مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی را در شخص زنده میکند. و در نتیجه آن آثار با برکتی در زندگی فردی و اجتماعی شخص بجای میگذارد.
چرا که انسان مومن به حیات جاویدان، همواره در اندیشهها و خلقوخویها و اعمال و رفتار خویش کمال دقت را به کار میبرد، زیرا میداند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذر نباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستادههای انسان به دنیای دیگر است و در دنیای دیگر با این سرمایه باید زندگی کند. (اصول تربیتی در داستانهای قرآن، حمید قاسمی، ص ۱۵۳)
با نگاه به آیات قرآن میبینیم که بخش عمدهایی از سخنان پیامبران با مردم به موضوع معاد اختصاص یافته است. و علت آن را میتوان در دو عامل خلاصه کرد.
۱- انکار انسان در هر امر غیبی و نامحسوس
۲- میل به بیبندوباری و فرار از مسئولیتپذیری
در حقیقت اعتقاد به قیامت پشتوانه قوی برای ایجاد احساس مسئولیت در افراد میباشد و شخص را از افتادن در دام هوسرانی و شهوتپرستیها دور میکند.
و برای همین منظور پیامبران به عنوان الگوهای بشری در راس خیرخواهی دلسوزانه قرار دارند. خداوند آنها رو با صفت اینکه توجهی عمیق و خالص و مستمر به قیامت داشتن معرفی میکند و میفرماید:
«إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ» [سوره ص/۴۶] (ما آنان را با موهبت ويژهاى كه يادآورى آن سراى بود خالص گردانيديم)
و همین سبب شده که در رساندن پیام خیر و خوبی به انسانها از هیچ تلاشی دریغ نکنن. و خالصانه در این راه قدم بردارند. آنگونه که خداوند داستان آنها رو در قرآن بیان میکند.
از زبان پیامبر هود «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ» [سوره اﻷعراف ۶۸] (پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خير خواهى امينم)
و از زبان نوح «وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» [سوره هود۳۴] (و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد اندرز من شما را سودى نمىبخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مىشويد)
از زبان صالح «فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَٰكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ» [سوره اﻷعراف ۷۹] (پس صالح از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما خيرخواهان و نصيحتگران را دوست نمىداريد)
نصیحت به معنی خلوص وبیغلوغش بودن است، که معنی خیرخواهی خالصانه میدهد (شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، جلد ۴، ص ۴۵۶) و در حقیقت پیام کل دین همین نصح و دلسوزی و خیرخواه بودن است که پیامبر صلی الله علیه وسلم بدان اشاره فرمود (الدین النصیحة) و همچنین قرآن در ضمن داستان مومن آل یاسین بیان میدارد، انگیزهای که سبب شده بود مومن آلیاسین را از دورترین نقطه شهر برای رساندن پیام خیر و خوبی به مردم آن زمان او را به حرکت وا دارد باور به جهان دیگر که همه به آن میپیوندند و به سوی خدا و دادگاه عدلش باز میکردند، بیان میدارد: «وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» [سوره یس آیه ۲۲] (آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و همه شما به سوى او بازگشت مىيابيد)
مولوی علیه الرحمه در بیتی به این موضوع اشاره کرده، کسی که از نگاه و بینش عاقبتاندیشی برخوردار است از شخصیتی مبارکی برخوردار خواهد شد و میگوید:
در پس هر گریه آخر خندهای است،
مرد آخر بین مبارک بندهیی است،
قرآن حکایت میکند که حضرت عیسی، در گهواره که زبان گشود، خود را اینگونه معرفی کرد: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ» [مریم/٣١] (یعنی خداوند مرا هر کجا که باشم مبارک گردانیده است) مبارک یعنی چه؟ مبارک وجود لبریز و سرشار از برکت است. برکت یعنی نافع بودن برای دیگران، یعنی مفید برای جامعه بودن، خیر فراوان و همیشگی.
انسان عاقبتاندیش از آنجا که میداند تنها سرمایه و اندوخته او در آخرت سعی و تلاش او خواهد بود چرا که خداوند در آیات متعددی به این موضوع اشاره کرده است از جمله «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى» [سوره طه آیه ۱۵] (در حقيقت قيامت فرارسنده است مىخواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به موجب آنچه مىكوشد جزا يابد)
«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَ*وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» [سوره نجم آیه ۳۹- ۴۰] (و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست. و نتيجه كوشش او به زودى ديده خواهد شد)
«يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَی» [نازعات آیه ۳۵] (آن روز است كه انسان آنچه را كه در پى آن كوشيده است به ياد آورد)
و همچنین بر این باور است که هر انسانی مسئول رفتار خودش است «لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ» [سوره شوری آیه ۱۵] (اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست و تنها خود اوست که باید پاسخگوی اعمال و رفتار خودش باشد و هیچ کس بار دیگری بر دوش نمیگیرد)
«وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى». «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» [سوره انعام آیه ۱۶۴] (گو آيا جز خدا پروردگارى بجويم با اينكه او پروردگار هر چيزى است و هيچ كس جز بر زيان خود گناهى انجام نمىدهد و هيچ باربردارى بار گناه ديگرى را برنمىدارد آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان خواهد بود پس ما را به آنچه در آن اختلاف میکرديد آگاه خواهد كرد)
و باید تنها در پیشگاه خداوند محشور شود «وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا» [مریم آیه ۹۵] (و روز قيامت همه آنها تنها به سوى او خواهند آمد)
لذا به ناگزیر پرسش من چه باید بکنم؟ به مهمترین پرسشی که شخص باید در جستوجوی یافتن پاسخ آن برآید تبدیل خواهد شد.
نتیجه این نوع نگرش شخص را از افتادن در وادی امور بیهود دور خواهد کرد آنجا که خداوند در توصیف اهل ایمان باورمندان که در صمیم این باورمندی باور به آخرت و حساب و کتاب قرار دارد از امور بیفایده و بیارزش خود را دور نگه میدارند آنجا که میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ*وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» [المؤمنون/۳۱] (و به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. و آنان كه از بيهوده رويگردانند)
توصیف انسان آخر بین مبارک را در کلام سید قطب میتوان دید که از لحظه لحظه زندگی خود برای نفع رسانی بهره میبرد. و میگوید: خواهرم، اگر زندگی ما، تنها برای خودمان باشد، این زندگی، چیزی بسیار کوتاه و بیاثر خواهد بود و از لحظهای که خود را مییابیم و میتوانیم بفهمیم، شروع میشود و با پایان عمر نی، پایان میپذیرد، اگر برای دیگران و به خاطر مردم، و یا به خاطر فکر و عقیدهای زندگی کنیم، زندگی در نظر ما، آن چنان عمیق و طولانی میشود که از آغاز خلقت انسان، شروع و پس از مرگ هم، ادامه خواهد یافت، در این صورت، ما بارها از زندگی شخصی خود بهره میبریم و نه با خیال، چون درک و دریافت ما از لحظه لحظه روزهای زندگی چندین برابر شود. زندگی هم به تعداد سالهای سپری شده نیست، بلکه به میزان درک و فهم ما از آن است. (نامه سید قطب به خواهرش آمنه، نویسنده سید قطب، مترجم، جلال معروفیان، ص ۱۰)
همو در جایی دیگر میگوید: هر روزی که بدون جهاد بگذرد و هر ساعتی که بدون مبارزه پایان یابد و هر لحظه و دقیقهای که بدون کار مثبت تلف شود در وجدان شخص مسلمان گناهی به حساب میآید که جز با نبرد پیگیر وبیامان جبران آن را نتوان کرد. (ما چه میگوییم، سید قطب، سید هادی خسروشاهی، ص ۴۰)
و مبارک بودن را در کلام شیخ عبدالقادر گیلانی میتوان یافت که میگوید: (سبحان من ألقى في قلبي نصح الخلق وجعله أكبر همي)
پاک و منزه است آن خدایی که نصیحت کردن مردم به قلب من انداخت و آن را بزرگترین هدف و مقصود من قرار داد. (المنطلق، محمد احمد راشد، ترجمه، ادبی، عبدالله زاده. ص ۸۹)
ودر گفتاری از مصطفی صادق الرافعی آمده که اساس زندگی را بر خیر رساندن و اضافه کردن چیزی به دنیا تعریف کرده و اگر غیر از این باشد، بودن و زندگی کردن برای شخص را بیمعنا میداند و میگوید: (إن لم تزد على الحياة شيئا، تكن أنت زائدا عليها)
اگر بر زندگی دنیا چیزی نبخشی و زیاد نکنی، پس تو بر این دنیا اضافه هستی.
و به صورت کلی انسانی که نگاه به دار عقبی دارد هرگاه از انجام کار مفیدی فارغ شد و به اتمام رساند بلافاصله به دنبال کار مفید دیگر خواهد رفت فاذا فرغت فانصب رو برنامه زندگی خود قرار میدهد.
در وصف انسانهای مبارک پیامبر رحمت اینچنین میفرماید: (إنَّ من الناس ناساً مفاتيح للخير مغاليق للش، وإنَّ من الناس ناساً مفاتيح للشر مغاليق للخي، فطوبى لمن جعل الله مفاتيح الخير على يديه، وويل لمن جعل الله مفاتيح الشر على يديه) [رواه ابن ماجة(۱۹۵)، السلسلة الصحيحة(۱۳۳۲)]
ترجمه: برخي مردم، كليدهای نيكي و قفلهای بدیاند. برخي هم كليدهای بدی و قفل های نيكیاند. خوشا آنكه خداوند، كليدهای نيكی را به دست او سپرده است، و وای بر آنكه خداوند، كليدهای بدی را به دستانش سپرده است.
ودر فرازی از سخنان گهربار ایشان به ما میآموزند که از خدا بخواهیم که کل زندگی ما پر خیر و برکت بگرداند.
(اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَهُ أَمْرِی، وَأَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی، وَأَصْلِحْ لِی آخِرَتِی الَّتِی فِیْهَا مَعَادِیْ، وَاجْعَلْ الْحَیَاهَ زِیَادَهً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلْ الْمَوْتَ رَاحَهً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّأخرجه) [مسلم، برقم۲۷۲۰]
ترجمه:
خداوندا! دینم را اصلاح کن که نگهدار کار من است، دنیای مرا اصلاح کن که خانهی تلاش و معاش من است، آخرتم را اصلاح کن که بازگشتم به سوی آن است، زندگی مرا سبب زیادی هر خیر، و مرگ مرا مایهی راحتی از هر شّر قرار بده.
و در پایان از خداوند میخواهیم که ما رو مبارک بگرداند اللهم اجعلنا مبارکا اینما کنا. خداوندگارا ما رو مبارک بگردان هر کجا که باشیم. آمین