نویسنده: فرزان خاموشی
انسانها معمولاً در مسیر زندگی با انواع بیماریها دستوپنجه نرم میکنند. برخی از بیماریها، جسم انسان را و برخی دیگر روان یا به تعبیر قرآن کریم قلب و روح او را نشانه میگیرند. در این میان، آدمی عموماً به سلامت جسم خود، اهتمام میدهد و در این راستا، در تغذیهی جسم خویش، به نیکی دقّت کرده و پیش از مصرف مواد غذایی، از سالم بودن آن اطمینان حاصل میکند. اما متاسفانه این رویکرد، نسبت به روان یا قلب و روح، جریان ندارد. این در حالی است که آسیب بیماریهای روانی(=قلبی) به مراتب از بیماریهای جسمانی بیشتر است؛ چرا که سلامت قلب و روح و روان بر سلامت جسم، تاثیر مستقیمی دارد.
دکتر مالک بدری در باب میزان تاثیر عوامل روحی بر جوارح میگوید: «تاثیر عوامل روحی بر اعضا و جوارح آدمی امر روشن و واضحی است که فرد در زندگی روزمره، آن را مشاهده میکند. هنگامی که شخصی خبری هراسناک یا دردناک دریافت میکند دچار استرس و اضطراب شده و ضربان قلبش افزایش مییابد؛ یا اگر پوست صورتش سفید باشد در اثر شرم و حیا، چهرهاش سرخ میشود. یکی دیگر از مظاهر تأثير عوامل روحی بر جسم این است که بسیاری از بیماران با مصرف دارو بهبود مییابند؛ این در حالی است که شاید این دارو، مادهی تاثیرگذاری نیز نداشته باشد اما چون بیمار به مفید بودن دارو معتقد است سلامتی حاصل میشود. گاهی اوقات پزشک برای بیمار سرم نمکی تجویز میکند و او را متقاعد میکند که این سرم حاوی داروهای بسیار مفیدی است. آزمایشهای متعدد به اثبات رسانده که این بیماران با تزریق سرم، بهبود یافتهاند. بهبودی که شبیه بهبودِ کسانی بوده که داروهای اصلی و حقیقی را دریافت نمودهاند.
نکتهی دیگر در باب اهمیت توجه به سلامت قلب این است که سعادت و خوشبختیِ هر دو جهان بر اساس بینش الهی منوط به سلامت قلب شخص میباشد و به گواه قرآن کریم آنچه به انسان در روز قیامت نفع میرساند، داشتن قلبی سالم است:
«يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»( الشعراء:۸۸-۸۹).
ترجمه: «روزى كه نه مال سود مىدهد و نه فرزندان؛ مگر آنكس كه با قلبى پاک، نزد خدا بيايد.»
بیماری قلب و انواع آن
پرداختن به آسیبها و بیماریهایی که قلب انسان را هدف قرار میدهد از اهمیت ویژهای برخوردار است. قرآن کریم از بیماری دل، چنان سخن میگوید که اگر در راستای درمان آن اقدام صورت نگیرد، بر شدّت بیماری افزوده خواهد شد:
«فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ»(البقرة:۱۰)
ترجمه: «در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.»
در جای دیگر آمده:
«وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ»(التوبة: ۱۲۵)
ترجمه: «و امّا آنان که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزوده؛ و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند.»
«مَرَض»، آفتی است که بر قلب عارض میشود و عزم و اراده و ادراک آن را به سوی فساد و تباهی سوق میدهد. شُبهاتی که بر قلب وارد میشوند فضای ذهن را چنان مسموم میکنند که شناخت حق برای شخص مریضالقلب مقدور نمیباشد و یا آنکه حق را وارونه میبیند. این آفت همچنین عزم و ارادهی فرد را تباه نموده به نحوی که از حق و حقانیت متنفر گشته و به باطل گرایش مییابد. در چنین شرایطی افراد نیرو و توان خود را از دست داده و بسیار آسیبپذیر میشوند و هر نسیمی ممکن است بید لرزان وجود آنان را به لرزه در آورد.
بیماریهای قلب را به سه نوع کلی میتوان تقسیم کرد:
- بیماری شرک
- بیماری شک و شبهه
- بیماری شهوت