نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
موضوعی باقی مانده است و آن اینکه وقتی علم به آخرین اهداف خود رسید، و این موضوع «کاشت جنین» عملا انجام پذیرفت و مردان عالم باکی از مخالفت با شریعت و اخلاق نداشتند، حکم شرعی مسأله چه خواهد بود؟ اینجاست که ما میتوانیم بعضی ضوابط و احکام را در ارتباط با این موضوع وضع نماییم[۱] تا از ضررهای آن کاسته شود، و در شرور آن تخفیفی به عمل آید.
۱ـ «حاضِنه» (خانم مهماندار و میزبان) که پرورش جنین را در رحم خود برعهده گرفته است، حتماً باید شوهردار باشد، و جایز نیست که کاشت جنین را در رحم دختران و بیوههای بدون شوهر، انجام دهند؛ زیرا شبهه فساد در آن موارد قوی خواهد بود.
۲ـ باید تعهـد زن در مقابل چنین موضوعی با رضایت شوهر باشـد؛ زیرا اوست که بسیاری از منافع و برخورداریها را به خاطر بارداری و زایمان همسرش از دست خواهد داد.[۲] وقتی که حدیث نبوی زن را از گرفتن روزه بدون اجازه شوهر، نهی نمـوده است؛ وضعیت دوران بارداری که ۹ ماه است و زایمان که گاه چهل روز زن را به خود مشغول خواهد ساخت، باید چگونه باشد؟!
۳ـ قبل از اینکه جنین در رحم چنان زنی کشت گردد، باید آن زن، مدت عده را از شوهرش سپری کند و نسبت به استبراء رحم يقين حاصل نماید؛ تا به اختلاط انساب منجر نگردد.
۴ـ نفقه زن «حاضِنه» و مخارج دارو و معالجه آن در دوران بارداری و زایمان و پیامدهای آن به عهده پدر تلقیح کننده تخمك و يا ولی اوست؛ زیرا، جنین از خون این زن تغذیه میکند، و باید جبران مافات گردد. خداوند متعال راجع به زنان طلاق داده شده میفرماید:
﴿وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ﴾[۳]
«و اگر باردار باشند خرجشان را بدهید تا وضع حمل کنند.»
﴿عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾[۴]
«و خوراك و پوشاك آن مادران برعهده پدر است.»
و سپس میفرماید:
﴿وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾
«و همین حکم برعهده وارث نیز هست.»
۵ ــ تـمام احکام شیرخوارگی (رضـاع) و آثار آن از طـريـق قياس اولـى ثـابـت میباشد؛ زیرا که این شیردادن واقعی همراه با اضافاتی است؛ جز آنچه متعلق به شوهر زن حاضِنه باشـد که ایشان در صورتی پدر كودك به شمار میآید که این مادر حاضنه، به او شیر دهد، و شیر هم متعلق به فرزند شـوهرش بوده باشد، زیرا تغییراتی که در اثنای بارداری و بعد از زایمـان بر جسم زن وارد میشـود، از جمله جوشش شیر و امثال آن، همه به سبب آن نوزاد یا جنین بوده است که منی مرد ارتباط اساسی در تکوین و ایجاد آن داشته است، شـوهر زن حاضنه (میزبان، مهماندار) هیچگونه ارتباطی با جنیـن یا نوزاد ندارد.
۶ـ هم حق و هم وظیفه این مادر حاضِنه است که به نوزاد خـود شیر دهد، زیرا که اگر شیر مکیده نشود و در پستان مادر بماند، چه بسا از لحاظ جسمی و روانی به مادر زیان برساند. به مصلحت كـودك نيست، وقتی که خداوند در سینه مادرش بـرای او شیر ایجاد نموده است، بیایند عملاً او را از آن شیر بازدارند، و با شير خشك تغذيه نمایند. خداوند شیر را با زایمان مرتبط ساخته است و میفرماید:
﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ﴾
«مادرانی که فرزندان را به دنیا آوردهاند، به آنان شیر میدهند.»
۷ـ به نظر من چنین مادری (حاضِنه) اگر عملاً این قضایا به وقوع بپیوندد، باید مزایایی مافوق مزایای مادر شیری داشته باشد؛ از جمله وجوب نفقه چنین مادری به خاطر بچه، اگر صاحب كودك، توانایی داشته باشد، و مادر هم نیازمند نفقه باشد.
[۱] بعضی افراد، از جمله جناب شیخ عبدالله پسر زید رئیس دادگاه شرعی قطر ـ که این نوشته مرا خوانده بودند ـ چنین فهمیده بودند که گویا من با اصل موضوع موافق هستم، و آنچه را در ابتدای بحث در رابطه با ممنوعیت این امر به محقق گردانیده بودم، فراموش کرده بودند. من این ضوابط را تنها به این دلیل بیان نمودهام که به فرض اینکه بدون اجازه شرع، روزگاری علم به این مسائل جامه عمل پوشانید چه باید کرد؟ و آنچه در آغاز بحث بیان داشتم، فتوای اصلی من میباشد.
[۲] از جمله اینکه شوهر باید از نزدیکی با آن زن خودداری نماید که مبادا سقط شود، یا تخمك تباه گردد، و ناخودآگاه زن از شوهر خود حامله گردد، و علت دیگر اینکه نباید با آب خـود کشت دیگری را آبیاری کند!
[۳] طلاق / ۶.
[۴] بقره / ۲۳۳.
منبع : کتاب دیدگاههای فقهی معاصر ۱/ترجمه: دکتر احمد نعمتی