دعای اجابتنشدنی
نویسنده: فرزان خاموشی
❖ مقدمه
ما انسانها عموماً قدر داشتههایمان را نمیدانیم و در خصوص آنها، جدّی عمل نمیکنیم. شاید فکر میکنیم هنوز زمان استفاده و بهرهبرداری از آنها فرا نرسیده است؛ به همین خاطر برای آن،برنامهریزی نمیکنیم که نتیجهی این بیتدبیری، زوالِ سریع داشتههایمان خواهد بود. عوامل متعدّدی سبب میشوند که ازداشتههایمان استفادهی بهینه ننماییم و آنها را در زندگی به فرصتهایی طلائی تبدیل نکنیم. یکی از آن داشتهها که خداوند به ما ارزانی فرموده و ما قدردانِ آن نیستیم، «عُمر» است! در این نوشتار سعی میشود به چندی از عوامل که مانع از استفادهی بهینه از «عُمر» میشود، اشاره نماییم که این عوامل عبارتند از«غفلت»، «نسیان» و «پیروی از هوسها».❖ غفلت
غفلت از نگاه قرآن کریم، زیربنای همهی کژیها و انحرافات استکه موجب میشود آدمی، تنها ظاهرِ زندگی را درک کند و به باطن،حقیقت و مقصد آن، که همان آخرت است، توجه نداشته باشد.غفلت، به خطا و لغزشی گفته میشود که انسان به خاطرکممراقبتی و کمهُشیاری بدان دچار میگردد. غفلت در مقابل ذکربه هر گونه بیخبری و بیتوجهی به چیزی از واقعیتهای فعلی،آینده و گذشته گفته میشود. و به صورت کلّی،
غفلت در حقیقت بیتوجهی و یا کمتوجهی به سرنوشت خود در سعادت دنیا وآخرت میباشد. در آیات قرآن سه نشانه برای غافلان ذکر شده است به این شرح میباشد:۱) غافلان قلبهایی دارند که با آن درک و اندیشه نمیکنند؛۲) غافلان چشم دارند اما با آن، چهرهی حقایق را نمینگرند؛۳) غافلان با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمیشنوند. ❖ نسیان
«نسيان» در لغت به معناى «فراموشى» بوده و در مقابل «ذکر»قرار میگیرد:
«وَ اذْکرْ رَبَّک إِذا نَسِيتَ»
ترجمه: «و چون دچار فراموشي شدي، پروردگارت را بهخاطر آور»
نسيان عبارت است از اينکه صورت علم بهکلى از خزانهی ذهن، زايل شود و ذکر برخلاف نسيان، عبارت است از اينکه آن صورت، همچنان در ذهن باقى باشد. به بیان بهتر، نسیان از ياد رفتن چيزی است که قبلاً معلوم بوده؛ و ذکر، فرآیندی است که مانع تحقق نسیان میشود.
عدّهای ریشهی کلمههای «نسیان»، «انسان» و «ناس» را از «نَسِیَ» به معنای «فراموشی» دانستهاند و منظور از فراموشی عموماً، فراموش کردن خداوند و پیامهای سعاتآور او میباشد. در قرآن کریم، فراموشیِ خداوند به دو سرانجام ختم شده است؛نخست به خودفراموشیِ انسان که در سورهی حشر به آن اشاره شده است؛ و دوم انسانفراموشیِ خداوند در روز قیامت که در سورهی توبه و سجده به آن اشاره شده است.❖ پیروی از هوی و هوس
پیروی از هوی و هوس که به منزلهی سقوط از مقامی بلند است؛سقوط از مقام بندگی و دور شدن از درگاه پرودرگار. «هوی» به تمایل انسان به شهوت یا کسانی که به واسطهی شهوت منحرف شدهاند، گفته میشود که در دنیا رنج و محنت را بر صاحبش تحمیل کرده و در آخرت نیز او را به جهنم میافکند. منظور از هوی و هوس یا خواهشهای نفسانی آن است که انسان، برخی ازچیزها را دوست داشته باشد و به طرف آنها میل کند و از برخی چیزها بیزار باشد و از آنها فاصله بجوید. در بیانی دیگر، یعنی آدمی با میلِ خود، آنچه را خیر بداند به سویش برود و آنچه را شرببیند، از آن دوری نماید. در این صورت گفته میشود انسان تابع هوی و هوس و آرزوهای نفسانی خود شده است. قرآن کریم، عدمپیروی از هوی و هوس را لازمهی ورود به بهشت عنوان کرده ومیفرماید:
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَهِيَ الْمَأْوَى»
ترجمه: «و امّا آن کس که از جایگاه و مقام پروردگار خودترسیده باشد، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد،قطعاً بهشت جایگاه (او) است.»
در حدیثی از پیامبر -صلی االله علیه و سلم- به استفادهینامناسب از اوقات فراغت اشاره شده است:
«نعمتان مغبون فیها کثیر من الناس الصحه و الفراغ»
ترجمه: «دو نعمت است که بسیاری از مردم از آن استفادهی لازم نمیبرند: یکی نعمتِ «سلامتی» و دیگری نعمتِ «فراغت» است.
نبیّ مکرّم اسلام(ص) در حدیثی دیگر سفارش میکنند که قدردانِ برخی از نعمتها باشید پیش از اینکه آنها را از دست بدهید. ایشان میفرماید پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمار:«جوانیات را پیش از پیری، سلامتیات را پیش از بیماری، بینیازیات را پیش از فقر، زندگیات را پیش از مرگ، و فراغت را پیش از گرفتاری».❖ توصیف فرصت سوزانِ دنیا در آخرت
خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم، تصریح میکند آنانکه از فرصتهای این دنیا و عُمر گرانبهای خویش استفادهیصحیح نکردهاند، در آخرت از پروردگارشان درخواست میکنند تاآنها را به دنیا بازگردانده بلکه جبران مافات نمایند. اما درحقیقت، این درخواست، آروزیی دستنیافتنی است و فرصتهای از دست رفته و اوقاتِ تلف شده را جبران نخواهد کرد و آبِ ریخته شده به جوی، باز نخواهد گشت. در این نوشتار، به ذکر برخی ازاین آرزوها و درخواستهای دستنیافتنی از منظر قرآن کریم می پردازیم.
اشخاصی که در دنیا تابعِ افراد ناشایست بودهاند، در روز قیامت، اندوهگین شده و با حسرت میگویند:
«وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّاكَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَالنَّارِ»
ترجمه: «و [در آن هنگام] پیروان میگویند: «اى کاش باردیگر [به دنیا] برمىگشتیم تا از این پیشوایان بی زارى جوییم،همانگونه که آنها [امروز] از ما بی زارى جستند. بدینسان خداوند اعمال آن ها را که مایهی حسرت آن هاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون نخواهند آمد.»
اما افسوس که امکانِ بازگشت وجود ندارد تا از رهبران خودبیزاری بجویند. در بیانی دیگر، خداوند در این راستا گفتگوی بین ضعفاء و مستکبران را بازگو میکند و میفرماید:
«وَبَرَزُوا لِلَّـهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْتَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ قَالُوا لَوْهَدَانَا اللَّـهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنمَّحِيصٍ»
ترجمه: «
ما انسانها عموماً قدر داشتههایمان را نمیدانیم و در خصوص آنها، جدّی عمل نمیکنیم. شاید فکر میکنیم هنوز زمان استفاده و بهرهبرداری از آنها فرا نرسیده است؛ به همین خاطر برای آن،برنامهریزی نمیکنیم که نتیجهی این بیتدبیری، زوالِ سریع داشتههایمان خواهد بود. عوامل متعدّدی سبب میشوند که ازداشتههایمان استفادهی بهینه ننماییم و آنها را در زندگی به فرصتهایی طلائی تبدیل نکنیم. یکی از آن داشتهها که خداوند به ما ارزانی فرموده و ما قدردانِ آن نیستیم، «عُمر» است! در این نوشتار سعی میشود به چندی از عوامل که مانع از استفادهی بهینه از «عُمر» میشود، اشاره نماییم که این عوامل عبارتند از«غفلت»، «نسیان» و «پیروی از هوسها».❖ غفلت
غفلت از نگاه قرآن کریم، زیربنای همهی کژیها و انحرافات استکه موجب میشود آدمی، تنها ظاهرِ زندگی را درک کند و به باطن،حقیقت و مقصد آن، که همان آخرت است، توجه نداشته باشد.غفلت، به خطا و لغزشی گفته میشود که انسان به خاطرکممراقبتی و کمهُشیاری بدان دچار میگردد. غفلت در مقابل ذکربه هر گونه بیخبری و بیتوجهی به چیزی از واقعیتهای فعلی،آینده و گذشته گفته میشود. و به صورت کلّی،
غفلت در حقیقت بیتوجهی و یا کمتوجهی به سرنوشت خود در سعادت دنیا وآخرت میباشد. در آیات قرآن سه نشانه برای غافلان ذکر شده است به این شرح میباشد:۱) غافلان قلبهایی دارند که با آن درک و اندیشه نمیکنند؛۲) غافلان چشم دارند اما با آن، چهرهی حقایق را نمینگرند؛۳) غافلان با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمیشنوند. ❖ نسیان
«نسيان» در لغت به معناى «فراموشى» بوده و در مقابل «ذکر»قرار میگیرد:
«وَ اذْکرْ رَبَّک إِذا نَسِيتَ»
ترجمه: «و چون دچار فراموشي شدي، پروردگارت را بهخاطر آور»
نسيان عبارت است از اينکه صورت علم بهکلى از خزانهی ذهن، زايل شود و ذکر برخلاف نسيان، عبارت است از اينکه آن صورت، همچنان در ذهن باقى باشد. به بیان بهتر، نسیان از ياد رفتن چيزی است که قبلاً معلوم بوده؛ و ذکر، فرآیندی است که مانع تحقق نسیان میشود.
عدّهای ریشهی کلمههای «نسیان»، «انسان» و «ناس» را از «نَسِیَ» به معنای «فراموشی» دانستهاند و منظور از فراموشی عموماً، فراموش کردن خداوند و پیامهای سعاتآور او میباشد. در قرآن کریم، فراموشیِ خداوند به دو سرانجام ختم شده است؛نخست به خودفراموشیِ انسان که در سورهی حشر به آن اشاره شده است؛ و دوم انسانفراموشیِ خداوند در روز قیامت که در سورهی توبه و سجده به آن اشاره شده است.❖ پیروی از هوی و هوس
پیروی از هوی و هوس که به منزلهی سقوط از مقامی بلند است؛سقوط از مقام بندگی و دور شدن از درگاه پرودرگار. «هوی» به تمایل انسان به شهوت یا کسانی که به واسطهی شهوت منحرف شدهاند، گفته میشود که در دنیا رنج و محنت را بر صاحبش تحمیل کرده و در آخرت نیز او را به جهنم میافکند. منظور از هوی و هوس یا خواهشهای نفسانی آن است که انسان، برخی ازچیزها را دوست داشته باشد و به طرف آنها میل کند و از برخی چیزها بیزار باشد و از آنها فاصله بجوید. در بیانی دیگر، یعنی آدمی با میلِ خود، آنچه را خیر بداند به سویش برود و آنچه را شرببیند، از آن دوری نماید. در این صورت گفته میشود انسان تابع هوی و هوس و آرزوهای نفسانی خود شده است. قرآن کریم، عدمپیروی از هوی و هوس را لازمهی ورود به بهشت عنوان کرده ومیفرماید:
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَهِيَ الْمَأْوَى»
ترجمه: «و امّا آن کس که از جایگاه و مقام پروردگار خودترسیده باشد، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد،قطعاً بهشت جایگاه (او) است.»
در حدیثی از پیامبر -صلی االله علیه و سلم- به استفادهینامناسب از اوقات فراغت اشاره شده است:
«نعمتان مغبون فیها کثیر من الناس الصحه و الفراغ»
ترجمه: «دو نعمت است که بسیاری از مردم از آن استفادهی لازم نمیبرند: یکی نعمتِ «سلامتی» و دیگری نعمتِ «فراغت» است.
نبیّ مکرّم اسلام(ص) در حدیثی دیگر سفارش میکنند که قدردانِ برخی از نعمتها باشید پیش از اینکه آنها را از دست بدهید. ایشان میفرماید پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمار:«جوانیات را پیش از پیری، سلامتیات را پیش از بیماری، بینیازیات را پیش از فقر، زندگیات را پیش از مرگ، و فراغت را پیش از گرفتاری».❖ توصیف فرصت سوزانِ دنیا در آخرت
خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم، تصریح میکند آنانکه از فرصتهای این دنیا و عُمر گرانبهای خویش استفادهیصحیح نکردهاند، در آخرت از پروردگارشان درخواست میکنند تاآنها را به دنیا بازگردانده بلکه جبران مافات نمایند. اما درحقیقت، این درخواست، آروزیی دستنیافتنی است و فرصتهایاز دست رفته و اوقاتِ تلفشده را جبران نخواهد کرد و آبِ ریخته شده به جوی، باز نخواهد گشت. در این نوشتار، به ذکر برخی ازاین آرزوها و درخواستهای دستنیافتنی از منظر قرآن کریم می پردازیم.
اشخاصی که در دنیا تابعِ افراد ناشایست بودهاند، در روز قیامت، اندوهگین شده و با حسرت میگویند:
«وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّاكَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَالنَّارِ»
ترجمه: «و [در آن هنگام] پیروان میگویند: «اى کاش باردیگر [به دنیا] برمىگشتیم تا از این پیشوایان بیزارى جوییم،همانگونه که آنها [امروز] از ما بیزارى جستند. بدینسان خداوند اعمال آنها را که مایهی حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون نخواهند آمد.»
اما افسوس که امکانِ بازگشت وجود ندارد تا از رهبران خودبیزاری بجویند. در بیانی دیگر، خداوند در این راستا گفتگوی بین ضعفاء و مستکبران را بازگو میکند و میفرماید:
«وَبَرَزُوا لِلَّـهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْتَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ قَالُوا لَوْهَدَانَا اللَّـهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنمَّحِيصٍ»
ترجمه: «و [در قیامت، مردم] همگى در پیشگاه خدا ظاهرشوند. پس ضعیفان به مستکبران میگویند: ما [در دنیا] پیروشما بودیم، پس آیا [امروز] مىتوانید چیزى از عذاب خدا رااز ما بازدارید؟ آنها میگویند: اگر خداوند ما را [به رهایى ازعذاب] هدایت کرد، قطعاً ما شما را هدایت مىکنیم. بر مایکسان است که فریاد و ناله بزنیم، یا صبر کنیم، براى ما هیچ راه نجاتى نیست.»
در فرازی دیگر، این صحنه را چنین ترسیم میکند:
«وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَـذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْتَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍالْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّامُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «و کسانى که کافر شدند، گفتند: ما هرگز نه به اینقرآن، و نه به آن [کتابهایى] که پیش از آن بوده است، ایمان نخواهیم آورد. [و تعجب مىکنى] اگر ببینى وقتى که ستمگران[مشرک] در پیشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند، در حالىکه با یکدیگر جدال و گفتگو مىکنند [و گناه خود را به گردن یکدیگر مىاندازند]، کسانى که ضعیف [و زیردست] نگاه داشته شدهاند، به مستکبران مىگویند: اگر شما نبودید، حتماًما مؤمن بودیم.»
در رأس همهی این پیرویهای نادرست و آخرتسوز، پیروی ازشیطان است که در پاسخ به پیروانش چنین میگوید:
«وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّـهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّوَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْفَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَاأَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
ترجمه: «و شیطان [از روى ملامت به دوزخیان] میگوید: همانا خداوند به شما وعده داد، وعدهی راست. و من به شماوعده دادم، ولى با شما وعدهخلافی کردم. من بر شما تسلّط ىنداشتم، جز آن که شما را دعوت کردم و شما [به میل خود] پذیرفتید. پس مرا ملامت و نکوهش نکنید، و خود را سرزنش کنید. [در این روز،] نه من مىتوانم فریادرس شما باشم، و نه شما فریادرس من. من از این که مرا پیش از این شریک خداقرار داده بودید بیزارم! قطعاً براى ستمگران عذاب دردناکى است.»
مشرکان آرزو میکنند، کاش به دنیا باز میگشتند تا آنچه را که تکذیب کرده بودند، دوباره تصدیق نمایند:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِرَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «و اگر آنان را، آن هنگام که بر لبهى آتش [دوزخ] نگهداشته شدهاند، ببینى، پس مىگویند: «اى کاش [بار دیگر بهدنیا] بازگردانده شویم و آیات پروردگارمان را تکذیب نکنیم واز مؤمنان [واقعى] باشیم.»در فرازی از قرآن کریم خداوند بیان میکند که این کتاب آسمانی، حاوی هشدارهایی است که آدمی را از ادامهی عملکرد ناصحیحِ گذشته بازداشته و به سوی هدایت سوق میدهد؛ اما بعضی ازانسانها مانع از رسیدنِ پیان قرآن به دیگران گردیده اجازه نمیدهند که این رحمت الهی به دست دیگران برسد. اما هنگامیکه عملا با تهدیدها، همان تهدیدها که پیش از این به استهزا میگرفتند مواجه می شوند، نجات و رهایی می طلبند
و [در قیامت، مردم] همگى در پیشگاه خدا ظاهرشوند. پس ضعیفان به مستکبران میگویند: ما [در دنیا] پیرو شما بودیم، پس آیا [امروز] مىتوانید چیزى از عذاب خدا رااز ما بازدارید؟ آنها میگویند: اگر خداوند ما را [به رهایى ازعذاب] هدایت کرد، قطعاً ما شما را هدایت مىکنیم. بر مایکسان است که فریاد و ناله بزنیم، یا صبر کنیم، براى ما هیچ راه نجاتى نیست.»
در فرازی دیگر، این صحنه را چنین ترسیم میکند:
«وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَـذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْتَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍالْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّامُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «و کسانى که کافر شدند، گفتند: ما هرگز نه به این قرآن، و نه به آن [کتابهایى] که پیش از آن بوده است، ایمان نخواهیم آورد. [و تعجب مىکنى] اگر ببینى وقتى که ستمگران[مشرک] در پیشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند، در حالیکه با یکدیگر جدال و گفتگو مىکنند [و گناه خود را به گردن یکدیگر مىاندازند]، کسانى که ضعیف [و زیردست] نگاه داشته شدهاند، به مستکبران مىگویند: اگر شما نبودید، حتماً ما مؤمن بودیم.»
در رأس همهی این پیرویهای نادرست و آخرتسوز، پیروی ازشیطان است که در پاسخ به پیروانش چنین میگوید:
«وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّـهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّوَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْفَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَاأَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
ترجمه: «و شیطان [از روى ملامت به دوزخیان] میگوید: همانا خداوند به شما وعده داد، وعدهی راست. و من به شما وعده دادم، ولى با شما وعدهخلافی کردم. من بر شما تسلّطى نداشتم، جز آن که شما را دعوت کردم و شما [به میل خود] پذیرفتید. پس مرا ملامت و نکوهش نکنید، و خود را سرزنش کنید. [در این روز،] نه من مىتوانم فریادرس شما باشم، و نه شما فریادرس من. من از این که مرا پیش از این شریک خداقرار داده بودید بیزارم! قطعاً براى ستمگران عذاب دردناکى است.»
مشرکان آرزو میکنند، کاش به دنیا باز میگشتند تا آنچه را که تکذیب کرده بودند، دوباره تصدیق نمایند:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِرَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «و اگر آنان را، آن هنگام که بر لبهى آتش [دوزخ] نگه داشته شدهاند، ببینى، پس مىگویند: «اى کاش [بار دیگر بهدنیا] بازگردانده شویم و آیات پروردگارمان را تکذیب نکنیم واز مؤمنان [واقعى] باشیم.»
در فرازی از قرآن کریم خداوند بیان میکند که این کتاب آسمانی، حاوی هشدارهایی است که آدمی را از ادامهی عملکرد ناصحیحِ گذشته بازداشته و به سوی هدایت سوق میدهد؛ اما بعضی ازانسانها مانع از رسیدنِ پیان قرآن به دیگران گردیده اجازه نمیدهند که این رحمت الهی به دست دیگران برسد. اما هنگامیکه عملا با تهدیدها، همان تهدیدها که پیش از این به استهزا می گرفتند مواجه می شوند، نجات و رهایی می طلبند.
« هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُمِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاءَفَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ قَدْ خَسِرُواأَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ»
ترجمه: «آیا آنها انتظار دارند سرانجامِ تهدیدهاى الهى رامشاهده کنند؟ آن روز که این امر صورت گیرد، [بیدارى سودى نخواهد داشت و] آنها که آن را قبلاً فراموش کرده بودند، مىگویند: «فرستادگان پروردگار ما به حق آمدند، آیا [امروز] شفیعانى براى ما وجود دارند که ما را شفاعت کنند؟ یا [امکان دارد] بازگردیم و اعمالى غیر از آنچه انجام دادیم، انجام دهیم؟!» [ولى] آنها سرمایه وجود خود را از دست دادند ومعبودهایى را که به دروغ ساخته بودند، همگى از نظرشان گم مىشوند.»
خداوند متعال درخواست ستمگران برای بازگشت به دنیا را اینگونه توصیف میفرماید:
« وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَاأَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواأَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ »
ترجمه: «و مردم را از روزى که عذاب به سراغشان خواهدآمد، بترسان! [آن روز] کسانى که ظلم کردهاند، خواهند گفت: «پروردگارا! ما را تا مدّت کوتاهى مهلت ده، تا دعوت تو رااجابت نماییم و از پیامبران پیروى کنیم.» [به آنان گفته مىشود:] «آیا شما نبودید که پیش از این سوگند یاد مىکردیدکه هرگز براى شما زوال و فنایى نیست؟»
همچنین خداوند در جای دیگری پیرامون اهل کفر، این چنین میفرماید:
«رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ * ذَرْهُمْ يَأْكُلُواوَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
ترجمه: «چه بسا کسانى که کفر ورزیدند، آرزو دارند که اىکاش مسلمان بودند. آنان را [به حال خود] رها کن تا بخورند وبهرهمند شوند و آرزوها سرگرمشان کند. پس به زودى [نتیجهی این بىتفاوتىها را] خواهند فهمید.»
قرآن کریم فرجام کار مشرکان را در صحنهای از صحنههای قیامت این چنین به ما نشان میدهد:
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُصَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِمبَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»
ترجمه: «[آنها به کردارهاى زشت ادامه مىدهند،] تا زمانیکه مرگ به سراغ یکى از آنان آید، [آنگاه] مىگوید: پروردگارا! مرا بازگردان! شاید در آنچه از خود به جاى گذاشتهام، کار نیکى انجام دهم. هرگز! این سخنى است که مىگوید، [ولى اگر برگردد، به آن عمل نمىکند.] و در پى آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.»
و در جایی دیگر، آنگاه که آتش دوزخ، آنها را محاصره کرده و چهرههایشان را میسوزاند، در این هنگام از شدّت درد فریادمیزنند:
«قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَاأَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَاتُكَلِّمُونِ»
ترجمه: «میگویند: پروردگارا شقاوت [و بدبختى] ما برما چیره شد و گروهى گمراه بودیم. پروردگارا ما را ازدوزخ بیرون آور! اگر بار دیگر [به کفر و گناه] بازگشتیم،قطعاً ستمگریم. [خداوند] مىفرماید: در آتش دور و گمشوید، و با من سخن مگویید.»
قرآن کریم تصویر دیگری از کافران را ترسیم میکند که در آنآشفته و پریشان هستند و غم و ناله و شیون و فریاد و ندامت آنها را احاطه کرده است.
«وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَالَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُالنَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ»
ترجمه: «و آن کافران در دوزخ ناله مىزنند [ومىگویند]: پروردگارا! ما را بیرون بیاور تا کارشایستهای کنیم، غیر از آنچه که میکردیم. [در پاسخ به آنان گفته مىشود:] آیا ما به شما چندان عمر ندادیم که در آن هر کس که اهل پند است، متذکر شود؟ و [عبرتگیرد؟ به علاوه] هشداردهنده به سراغتان آمد [ولى شما توجّهى نکردید]، پس اینک بچشید. پس ستمگران هیچ یاورى ندارند.»
در سورهی فرقان با این صحنه روبرو میشویم که دوزخیان از شدّت حسرت و اندوه، دست خود را در دهان فرو برده و میگویند:
«يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِالذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا»
ترجمه: «واى بر من! ای کاش آن [نابکار و فاسق] را به دوستى برنگزیده بودم! [آن دوست] بعد از آن که حقّ به سراغ من آمد، مرا از یادآورى [آن] گمراه ساخت. وشیطان، هنگام امید، انسان را رها مىکند.»
در صحنهای دیگر، پیروانِ فریبخورده وقتی حال و وضع رهبران خود را میبینند که در عذاب گرفتارند و هیچ یاور و دوست دلسوزی ندارند، فریاد بر میآورند و میگویند:
«تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ * إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ* وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ * فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَلَاصَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
ترجمه: «به خدا سوگند که ما در گمراهى آشکارى بودیم. چون شما را با پروردگار جهانیان برابرمىدانستیم. و جز تبهکاران، ما را گمراه نکردند. در نتیجه[امروز] شَفاعتگرانى نداریم، و حتّى یک دوست صمیمى نداریم. پس اگر براى ما بازگشتى [به دنیا] بود، ازمؤمنان مىشدیم.»
در سورهی سجده نیز تبهکاران، آشکارا خواستهی خود را مطرح نموده و از خداوند متعال میخواهند که به آنان فرصتی دیگربدهد:
«وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَاأَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ»
ترجمه: « و اگر ببینى مجرمان را، هنگامى که نزدپروردگارشان سرهاى خود را به زیر افکندهاند [ومىگویند:] پروردگارا! دیدیم و شنیدیم [آنچه را وعده کردهبودى]، پس ما را [به دنیا] بازگردان تا کاری شایسته کنیم، ما به یقین رسیدیم. »
در سورهی زمر خداوند ندا میدهد ای انسانها پیش از آنکه فرصت و مهلت از دست برود و حسرت و افسوس بخورید و بهآرزوهایی روی بیاورید که امکان تحقّق ندارند، به سوی خداوند بشتابید؛ زیرا دنیا فرصتی بوده که هر وقت این فرصت تمام شوددیگر برنمیگردد:
«وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُالْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَىمَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ * أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّاللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ * أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّلِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
ترجمه: « و از بهترینِ آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است، پیروى کنید، پیش از آن که عذاب، ناگهانى وغافلگیرانه، به سراغ شما آید. مبادا کسى [در قیامت] بگوید: دریغا! بر تمام کوتاهىهایى که در برابر خداوند داشتم. و من از مسخرهکنندگان [آیات او] بودم. یا آن که [از شدّت اندوه] بگوید: اگر خداوند هدایتم کرده بود، از پرهیزکاران بودم. یاهنگامى که عذاب را ببیند، بگوید: اى کاش براى من بازگشتى بود تا از نیکوکاران مىشدم .»
در سورهی منافقون، دقیقاً تصریح شده کسانی که درخواست بازگشت به دنیا را دارند، قصد دارند چه عمل صالحی را انجام دهند؛ یعنی نوع عمل به صورت جزئی بیان شده است. این در حالی است که در سایر آیات مرور شده، آدمی صرفاً از خداوندمهلت خواسته تا برگردد و اهل ایمان شود، یا مسلمان گردد، یاعمل صالح انجام دهد، یا از زمرهی متقین و محسنین قرار گیرد. اما در آیهی مزبور به صورت جزئی به نوع عمل نیز اشاره شده واین خود از اهمیتِ این عمل که نوعدوستی و انفاق به نیازمندان» میباشد حکایت میکند.
«وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّلَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ»
ترجمه: « و از آنچه روزى شما کردهایم، انفاق کنید، پیش ازآن که مرگ هر یک از شما فرا برسد، پس [در آستانهی رفتن] بگوید: پروردگارا! چرا [مرگ] مرا تا مدّتى اندک به تأخیرنینداختى، تا صدقه [و زکات] دهم و از شایستگان باشم؟!»