نویسنده: سعدالدین صدیقی
تعيين جايگاه خدا و انسان و تبيين دايرهى وظايف هر كدام، از مهمترين مباحث اديان آسمانی میباشد و از ديرباز از اصلىترين چالشهاى فكرى و فلسفى خداباوران بوده است.
اهل دین به حقيقتى مطلق و مقدس ايمان دارند كه از ازل بوده است و تا ابد خواهد بود. به باور مومنان هر آنچه جز او نِسبى، حادث و فناپذير است. ذات اقدسش در خالقيت، ربوبيت، الوهيت و آمريت حقِ توحيد ( يكى كردن) دارد.
اوست كه زندگى مىدهد و مىميراند، مىخنداند و مىگرياند، مىروياند و مىخشكاند. اوست كه خالق همه چيز و فاعل همه كار است. بر هر چيزى توانا، فرمانروا و فريادرس است و جز به اراده و مشيت او اتفاقى نمىافتد.
هر گاه اين صفات از ذات خداوند به غير – كس يا چيز – نسبت داده شود، شرك اتفاق مىافتد و نتيجهی حتمى شرك؛ استبداد، نفى كرامت انسان و سردرگمى خواهد بود.
در مقابل، وظیفهی انسان بندگى است كه در (حمد) تجلى مىيابد.
يعنى:
– شناخت همراه با تعظيم
– پر شدن درون از رغبت در رحمت خدا
– رهبت از جلال او
دين و دينورزى بر پايه ى «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» استوار است. وظيفهى اساسى انسان بعد از حصول معرفت و شناخت و درونى شدن رغبت و رهبت، عبادت است كه بايد براى توفيق در آن از درگاه احديت استعانت طلبيد.
عبادت ريشه در توحيد (الوهيت) دارد و در كمال اطاعت همراه با كمال محبت نمود پيدا مىكند.
عبادت يعنى:
– افتادگى و تواضع قلبى همراه با دلبرى و دلبردگى
– فرمانبرى و تسليم شدنِ بدون چون و چرا
– التجاء به ذات احديت
بندگىكردن دلبرانه براى ذاتى كه حضور پيوسته دارد و وجود از فيض اوست، آنچنان در نهاد و فطرت آدمى نهادينه شده است كه گويى به تعبير شيخ سعدى – رحمه الله – انسان از همان آغاز مست وعاشق به دنيا مىآيد.
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
استعانت به توحيد ربوبيت بر مىگردد و در دعا و توكل تجلى پيدا مىكند.
دعا يعنى:
– تلاش آگاهانهى قلب مؤمن در بازگشت به خدا
– طلب همسويى با ساير موجودات در حركت به سوى خدا
و توكل:
خود را به خدا سپردن است.
منبع: کانال تلگرامی https://t.me/saadsedighi