رحمت الله خردنیا
علی رغم گام هايي که بيداری اسلامی در راه تحقق اصالت وپيشرفت وترقی در ارزشهای اساسی اسلام برداشته است اما همچنان دشمنان با جنگهای فکری وفرهنگی تلاش بی وقفه خود را برای نابودی وسست کردن امت اسلامی ادامه می دهند و هر روز يک ايده و روش نوين و نسخه پوشالی برای تضعيف امت اسلام وتخريب ستونهای آن ارائه می دهد که به سه نمونه از بارزترين ايده های آنها برای ضربه زدن به امت اسلامی اشاره می کنيم :
۱- مهار جمعيت مسلمانان که در اين راستا از شعارهای براق وعامه پسندی همچون تنظيم خانواده وفاصله زمانی بيشتر برای تربيت بهتر ويا فرزند کمتر زندگی بهتر ارائه داده اند و برای رسيدن به اهداف خود از وسايلی استفاده کرده اند که متاسفانه تاثير زيادی در رسيدن به آن داشته است وتا آنجايي که توانسته اند از طريق فريب افکار عمومی و جاهايي که نتوانسته اند از طريق تحت فشار قرار دادن مردم ومحدود کردن حقوق طبيعی آنها به اهداف خود نزديک شده اند .
شکی وجود ندارد که کنترل و مهار جمعيت ونظارت دائم بر توزيع آن منجر به کنترل ومهار قدرت وتوزيع وتقسيم آن به نحو دلخواه متوليان اين ايده می باشد و آينده ونتيجه آن آنقدر واضح و عيان است که حاجتی به توضيح وبيان ندارد .
پس امت اسلامی بايد با اين قضيه با نهايت قدرت ودرايت مبارزه کند ضمن اينکه نبايد به اين قضيه رنگ سياسی بخشيد چون ممکن است نتيجه معکوس بدهد وبرنامه با شکست مواجه شود .
۲- جنگ فرهنگ وايدئولوژی که متوليان آن بعضی مراکز علمی وانجمن ها وتشکلهای فرهنگی ويا افرادی تحت لوای متفکر ، روشنفکر وفرهنگی ويا هر عنوان خيره کننده ديگری می باشند که هدفهای خويش را در پرتو بحثهای علمی ، الحادی ، مترقی وپيشرفته به فکر ، عقيده وانديشه رنگ باخته تعدادی از مسلمانان تزريق می کنند به خيال اينکه هويت اسلامی را لغو کنند وسيطره خود را بر جهان اسلام متمرکز کنند ونکته حائز اهميت برای ما اينست که مقاومت در برابر اين برنامه ها نياز به اسلوب جديد ندارد چون اين امر مربوط به هويت اسلام وآينده آن است لذا ما بايد در اين راستا اساليب و روشها وبرنامه های موجود را در وسيع ترين حد خود متنوع وتقويت کنيم تا در مقابل آنها پيروز باشيم .
در اينجا نکته قابل ذکر اينست که فريادهای بسياری از ميان مردم به گوش می رسد که از برنامه های دشمنان اسلام شکايت می کنند وخيلی ها حرکت نمی کنند ويا از حرکت باز می ايستند به اين دليل که همه برنامه ها ونقشه ها بر عليه اسلام است ! صهيونيست ، کمونيست ، صليبی ها ، وثنيين و استعمار به شکلهای مختلف برای ضربه زدن به اسلام برنامه ريزی می کنند تا اينکه حرکت نکنيم ويا حر کتمان با تاخير باشد واگر حرکت کرديم در مسير هدف حرکت نکنيم واگر در مسير هدف حرکت کرديم آنرا به انحاء مختلف وبا موانع گوناگون مسدود می کنند تا حرکتمان به تعويق بيافتد ويا قبل از رسيدن به هدف نيرو وتوان خود را از دست بدهيم ! ولی تا کی بايد اين حالت استمرار داشته باشد وتا کی بايد ما امتی باشيم که دشمن بر عليه آن برنامه ريزی می کند وپيروز می شود ! آيا ما امکاناتی نداريم که چه بسا خيلی از آنها دشمنان ما ندارند و آيا ما عقيده ای نداريم که ما را به هدايت متصل می کند و آيا ما تاريخی نداريم که به ما اعتماد به نفس وتوان می بخشد وآيا ما پيشينه وفرهنگ روشنی نداريم که به ما حس سروری وقيادت را تلقين می کند ! به خدا قسم که داريم!
اما آنچه که ما کم داريم نگرش وپشتکار جدی ، موقفی صادق و روشن و مرکزيت بخشيدن به استعدادها و تواناييهايمان است تا با متانت نگاه کنيم وبا آرامش فکر کنيم وبا حکمت موازنه کنيم ودر عين حال از تجارب تاريخ استفاده کنيم واز حوادث ونمونه های واقع عبرت بگيريم ، نه به قديم متعصب باشيم ونه به جديد مفتون شويم که در اين صورت سيادت از آن ما خواهد بود .
۳- کنترل برنامه های تعليمی که با حذف و تحريف تاريخ اسلامی قصد دارند هويت اسلامی را از ذهن نسل آينده پاک کنند تا جايي که در تواريخ مدارس اسلامی صفحات مربوط به احداث وشخصيات اسلامی به ۴۰ صفحه هم نمی رسد وبه سادگی از کنار تاريخ وسيرت پيامبرگرامی اسلام محمد مصطفی (صلی الله عليه وسلم ) وخلفای راشدين (رضي الله عنهم) وقهرمانان اسلام ،آن کسانی که جريان تاريخ را تغيير داده اند واسوه وقدوه مردم بوده اند گذشته اند .
کاملاً واضح ومبرهن است که محور اين دسيسه ها بر لغو هر گونه اطلاعات از عناصر قوی وتاثير گذار تاريخ اسلامی است .
تا جايي که برای تواريخ فاقد ارزش واعتبار صفحات زيادی در نظر گرفته شده است ولی برای زندگی پيامبر (صلی الله عليه وسلم) وعصر نبوی ده صفحه هم منظور نشده است وبرای تاريخ ناپلئون ، هيتلر و اسکندر مقدونی صفحات زيادی اختصاص داده اند ولی يک سطر هم از خالد بن وليد فرمانده بزرگ اسلام نوشته نشده است ومسايلی از اين قبيل که اگر قرار بر شمارش ومقايسه باشد کتابها بايد نوشت !
بی گمان عرضه مسايلی که حقايق را معکوس جلوه داده احساس کوچکی و خواری را در دانش آموز مسلمان بوجود می آورد و او را به تسليم در برابر دنيای غرب وادار می کند وفقط ميل به پيشرفت را در وی به وجود می آورد ونه احساس نياز به آن !
ولی وقتی که حقيقت مشخص شود ودانش آموز ما بفهمد که سبب وباعث پيشــرفت امروزی عالم غربی، جهان اسلام است بخصوص آن زمانی که غرب را از ظلمت وتاريکی قرون وسطی به سوی نور معرفت قرون طلايي مسلمين سوق داد، اين قضيه مهم را درک می کند که سبب عقب ماندگی مسلمانان انصراف دادن وپشت پا زدن به عوامل قوت وراهنمايي است که اسلام در اختيار ايشان قرار داده است.