پیامبر (ص) اصحاب خود را چگونه تربیت کرد؟
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
پیش از هر چیز ایمان به حقانیت و رسالت خداوند و بطلان همهی دعوتها و مکاتب را در اعماق قلب ایشان مستقر نمود و این معرفت را در آنان به وجود آورد که رسالت او بهترین رسالتها و روش او بهترین روشها و شریعتش حاوی عادلانهترین احکام و کاملترین نظامی است که به وسیلهی آن سعادت مردم تضمین میشود. برای هر چه بیشتر استوار شدن این مفاهیم در قلب ایشان قرآن را برای آنان تلاوت میفرمود و آنان نیز به آیاتش ایمان و اعتقاد پیدا مینمود و بر اساس آن راه خود را در پیش گرفتند. همچنین نهال این باور را در اعماق درون ایشان کاشت که زمانی تابع حق و حقیقت شوند و حامل چراغ پر فروغ هدایت باشند که دیگران در تاریکی گام بر دارند و تا آنگاه که برای ارشاد زمینیان از هدایت آسمانی استفاده کنند، در این صورت باید مسئولیت استادی و راهنمایی مردم را بپذیرند و از هیچ تلاشی برای ارشاد و اصلاح و تربیت دیگران و راهنماییشان به سوی خیر و راه راست سعادت دنیا و آخرت دریغ نورزند. همچنین این ایمان را در دل ایشان استوار گردانید؛ تا زمانی که به این حقیقت ایمان داشته باشند و به انتساب خود به آن افتخار کنند خداوند با آنان خواهد بود و از ایشان حمایت خواهد کرد و راهنماییشان خواهد فرمود و مورد تأیید قرارشان خواهد داد. هرگاه همه به آنها پشت کنند او پشتیبانیشان خواهد کرد و هرگاه کسی را نیافتند که از ایشان حمایت نماید، خداوند ار آنها دفاع خواهد کرد و هر کجا که باشند خداوند با ایشان همراه خواهد بود و در صورتی که سربازان زمینی پشت سرشان قرار نگیرند، جنود آسمانی برای حمایت از ایشان از آسمان نازل خواهند شد. خود نیز این مفاهیم ایمانی را به روشنی در لابهلای آیات قرآن مشاهده میکردند.
به وسیلهی این احساسهای سهگانهی «ایمان» به عظمت رسالت، «افتخار» به پذیرفتن و پیروی از آن و «امیدواری» به حمایت و تأیید خداوند، رسولخدا، این معلم و مربی اول قلوب یاران خویش را احیاء نمود و اهداف زندگیشان را برای آنها معلوم فرمود و آنان نیز برای گسترش رسالت اسلام کمر همت بستند و به اکرام و احترام خداوند و نصرت و تأییدش اعتماد نمودند و زمام امور در اختیار ایشان قرار گرفت. تمدنی اخلاقی و ارزشی را در جهان گسترش بخشیدند و زشتیها و ناهنجاریهای زندگی مادی خشک را به حسنات و نیکیهای زندگی الهی ماندگار تبدیل نمودند: «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ» توبه/ ۳۲