نویسنده: ابراهیم کامران پور
الف: صحرانشینها و بیابان گردها که از نمونهای از جوامع منقرض شدهی نخستین به شمار میروند، دارای آداب و رسوم ویژهای برای کفن و دفن مردگان بودهاند که نشانه دهندهی اعتقاد ایشان به بازگشت روح به جسدهای دفن شده، است؛ از جمله این که سنگ بزرگی بر سینه مردگان میگذاردند، و دست و پای آنها را با ریسمانهای محکم میبستند تا مبادا پس از بازگشت روح، حرکت کرده و از جایگاهشان بیرون روند.
ب: مصریها که تمدنشان ریشه در اعماق تاریخ دارند، می پنداشتند که روح پس از جدایی از بدن هم چنان با آن ارتباط دارد و دوباره به آن باز خواهد گشت؛ و از این روی در قبر سوراخهایی قرار میدادند تا روح به راحتی درآن وارد شود، و نیز مقداری غذا و نوشیدنی در کنار جسد مینهادند و آنان قدرت مالی داشتند به ساختن اهرام سترگ بر روی قبرهای خویش اقدام می کردند.
ج: براهمه از سه هزار سال پیش به خدایان سه گانه اعتقاد داشتند: “براهما “خدای آفریننده “فیشنو خدای” نگاهدارند و “سیفو “خدای ویرانگر. در این آیین اعتقاد به تناسخ، جایگزین معاد شدهاست. مراد از تناسخ آن است روح پس از متلاشی شدن جسد، با تعلق گرفتن به بدن یک انسان یا یک حیوان دیگر دوباره به جهان باز میگردد.
د: آیین بودا نیز مشتمل بر بازگشت ارواح به بدنها به شکل تناسخ است، زیرا از جمله اصول و پایههای اعتقادی این مذهب آن است که: درد و ناخوشایندی از لوازم هستی است و منشاء بازگشت به دنیا، آلودگی به شهوتها در زندگی پیشین است و تنها راه رهایی از زندگی زمینی پس از مرگ، همانا جدایی از آلودگی شهوتهاست. این رهایی، همان نجات یافتن از درد و رنج بوده وسیلهی رسیدن به شرافت است.
و: در آیین مجوس نیز اعتقاد به باقی بودن روح پس از مرگ و حسابرسی اعمال انسان از جایگاه ویژهای برخوردار است تا آن جایی که برخی گمان کردهاند که تعالیم تورات و انجیل درمورد معاد، از این آیین گرفته شدهاست. اما ایشان از این نکته غافل بودهاند که اگر آیین مجوس، شریعت آسمانی باشد باید در اصول دیگر با ادیان مشترک بوده باشد. در حالی که اینطوری نیست. لذا در مورد یهودیت و مسیحیت لازم نیست دلایل از عهدین ذکر کنیم چون آنان اختلافی در مورد امکان معاد وجود ندارد.
بنا بر این تاریخ بشر همان طور که گواه وجود مذهب در میان انسانها از قدیم ترین ایام است گواه بر اعتقاد راسخ او به زندگی بعد از مرگ نیز میباشد. آثاری که از انسانهای قدیم پیش از تاریخ نیز در دست ماست مخصوصاً طرز ساختن قبور اموات و چگونگی دفن مردگان گواه بر این است که آنها مرگ را نقطه پایان زندگی نمیدانستند. در کتاب “جامعه شناسی” کینگ، میخوانیم: ” امروز در سرتاسر جهان نه تنها مذهب وجود دارد؛ بلکه تحقیقات دقیق نشان میدهد که طوایف نخستین بشر نیز دارای نوعی مذهب بودهاند. چنان که اسلاف انسان امروزی”نیندارتالها” نیز دارای قسمی مذهب بودهاند؛ زیرا مردههای خودشان را به وضع مخصوصی به خاک میسپردند و ابزار کارشان را کنارشان می نهادند و بدین طریق عقیده خود را به وجود دنیای دیگر به ثبوت می رسانیدند.
“ویل دورانت” در جلد اول کتاب ” تاریخ تمدن” خود، مینویسد: “چرا آن مردم اهرام را ساختهاند؟ شک نیست که منظور آنها از این کار برپا کردن یک اثر بزرگ معماری نبوده و این کار تنها برای منظور دینی صورت گرفتهاست. اهرام مصر گورهایی بوده که رفته رفته از صورت ابتدائی خود ترقی کرده و به این شکل درآمده است.” سپس شرح مبسوطی درباره عقاید مصریان در زندگی پس از مرگ ذکر کرده که انگیزه ساختن اهرام بوده است؛ و با توجه به این که اهرام مصر به راستی یکی از عظیم ترین و شگفت انگیزترین بناهای بشری است و تنها در هرم “خوفو” دو میلیون و نیم قطعه سنگ است که وزن متوسط هر کدام دو تن و نیم وزن پارهای از آنها به ۱۵۰ تن میرسد! و زمینی را به وسعت ٤٦ هزار متر مربع در برگرفته! و این سنگها را از صدها فرسخ راه به پای اهرام آوردهاند و یکصد هزار نفر در مدت بیست سال، برای ساختن این هرم و سایر اهرام به کار گرفته شدهاند که به روایتی مبلغی معادل ١٦ میلیون دلار در این مدت تنها به مصرف تهیه سبزی و بعضی داروها برای این عده شده است.
با توجه به اینها ثابت می شود که مصری های عهد باستان چه عقیده محکمی به معاد داشتهاند (البته عقیدهای که با خرافات آمیخته شده بود). این عقیده ریشه دار را نمیتوان ساده فرض کرد یا صرفاً یک عادت یا نتیجه یک تلقین دانست؛ بلکه این گونه عقاید ریشه دار که میان افراد عمومی و جاودانی است نشانه فطری بودن این مسئله است؛ زیرا تنها فطرت و غریزه است که می تواند در برابرطوفان شدید گذشت زمان و تحولات اجتماعی و فکری مقاومت کند وهم چنان پابرجا بماند نه عادات و رسوم و تلقینها.
منبع: کتاب اثبات معاد و پاسخ به شبهات