مقتضیات ایمانی لا اله الا الله
نویسنده: محمد قطب
مترجم: جهانگیر ولدبیگی
انسان وقتی که ایمان به خدا و روز آخرت را از دست داد، دیگر به صورت تمام و کمال قادر به دیدن مخلوقاتی که خداوند آنها را به حق آفریده است نمیباشد و هدف از خلقت آسمانها و زمین را نمیداند، در نتیجه همهی هستی را زشت و بیحکمت و بیمعنی تصور میکند:
(أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ) (سوره مومنون آيه ۱۱۵)
«آیا گمان بردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما برگردانده نمیشوید؟»
وقتی که انسان معنی و مفهوم و حکمت و هدف از زندگیش را نمیداند محال است به ارزشهایی که او را از عالم حیوانیت ارتقا دهند، ایمان بیاورد، بلکه روز به روز به سوی پستترین مکانها سیر میکند و به جایی میرسد که پستتر از حیوانات میشود. در دنیای حیوانات بزرگترین هدف ارضای شهوات و جنگ و جدال برای بقا است.
(لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آَذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ) (سروه اعراف آيه ۱۷۹)
«آنان دلهایی دارند که با آنها نمیفهمند، و چشمهایی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند. اینان مانند چهارپایان و بلکه سرگشتهترند. اینان واقعا بی خبر از اصلاح دنیا و آخرت خود هستند.»
فسادی که موجب سقوط انسان از مقام ایمان به غیبیات (جهان و امور غیر محسوس ) به درّه هلاکت میشود، نتیجهی عدم ایمان به خدا و روز آخرت و گم کردن خود و اهداف خلقتش در زمین است ؛ فسادی که دارای رنگهای مختلفی است که غیر قابل حصر و شمارشند .
در جاهلیت معاصر این تفکر که « لا اله الا الله » تاثیر در واقعیت عملی زندگی ندارد و این که در زندگی دنیایی، مومن و کافر با هم یکسان هستند و هیچ تفاوتی ندارند موجب میشود گاه گاهی به دل بسیاری از مردم خطور کند که معیارهای موفقیت، موفقیت در مسایل فنی و علمی است که هیچ ارتباطی با مسایل اعتقادی ندارد، و بدتر از این تفکر، این است که معیار موفقیت در دنیای معاصر را کفر به «لا اله الا الله » میدانند . _ پناه بر خدا
سبب چنین خیال باطلی که بر جاهلیت معاصر چیره شده، جهل نسبت به سنتها و قوانین خداوندی حاکم بر جهان هستی و سطحینگری، و نیز غلبه شهوات بر عقل، و در نتیجه ندیدن حق و واقعیتهای موجود وغفلت از روز قیامت است:
(يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ) (سوره روم آيه ۷)
«این اکثریت کوتاه بین تنها ظاهر و نمادی از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت کاملا بیخبرند.»
هنگامی که کافران ایمان به خدا را فراموش کنند درهای دنیایی و مادیات را خداوند بر روی آن ها باز میکند ، چرا که خداوند آن را به مومنین اختصاص داده است، در حالی که کافرین اگر چه در رفاه کامل مادی به سر ببرند، از این نعمت بیبهرهاند، رفاهی که شهرت پرستان آن را نهایت اهداف خود در زندگی دنیایی گمان میکنند. کسی که در این زمینه احتیاج به نمونه داشته باشد کافی است که به زندگی امروزه در غرب نگاهی بیاندازد، که با تمام تکنولوژی و پیشرفتهای مادی و علمیای که از آن برخوردارند از یکطرف، اما از طرف دیگر اضطراب و خودکشی و انواع بیماریهای روحی و روانی آنها را در بر گرفته است، و مسایلی چون شرابخواری و مواد مخدر و انواع تخلفات دیگر و در نهایت حرص شدید به ارضا کامل شهوات باعث شده که نه در وقت و نه در مال و نه در خانواده و نه در فرزندانشان برکتی مشاهده نشود، و از مقام و موقعیت و آرامشی که انسان شایسته آن است بیبهره باشند، آرامشی که دلهای مومنین را فرا گرفته است:
(أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (سوره رعد آيه ۲۸)
«آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش مییابد.»
پس چنین گمان سطحیای که، ایمان به «لا اله الا الله» هیچ تاثیری در زندگی دنیایی انسان ندارد، گمانی است که تنها از ذهن کسانی تراوش میکند که لذت ایمان را نچشیدهاند و لذت چنین ایمانی به دلهایشان نفود نکرده و چون در غفلت به سر میبرند چنین گمان میکنند که لذتهای پستی که از آنها بهرهمندند، شیرینترین چیزهایی هستند که انسان در زندگی دنیایی به آنها دست مییابد، بنابراین هرگز تصدیق و تصور چنین ایمانی را نمیکنند:
(إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) (سوره اعراف آيه ۳۰)
«آنها به جای یزدان، شیاطین را به دوستی و سروری گرفتهاند و خویشتن را راه یافته پنداشتهاند.»
اساس و اهداف ما بحث از ایمان به روز آخرت و زنده شدن دوباره مردگان و مسئله حشر و نشر و جزا و پاداش و در نهایت بهشت و جهنم نیست، بلکه ما میگوییم: کرانه دید انسان چقدر محدود است و تصورات و افکارش چقدر گمراه کننده است، وقتی که تمام هم و غمش و تمام ایمان و عقیدهاش را تنها و تنها در چارچوب زندگی دنیایی بدون ارتباط دادنش به آخرت محصور و خلاصه میکند.
و نیز میخواهیم بگوییم که: چقدر کرانه دید انسان وسیع است، و تصورات و عقاید و افکارش چقدر صحیح است، آن گاه که به آخرت مومن میشود و زندگی دنیایی را در جایی خاص و ویژه خود میبیند، و برای آن ارزش واقعی خویش را قرار میدهد.
خداوند در منهج «لا اله الا الله» از انسان نمیخواهد که دنیا و متعلقاتش را رها کند و نسبت به آن کوتاهی کرده و آن را بیارزش و یا کمارزش قلمداد کند و در نتیجه اقدام به آبادانی آن نکند، بلکه خداوند او را امر کرده که زمین را آباد کند. اما او را متوجه این مسئله نیز میکند که به اندازه ارزشش به آن توجه کند، تا این که مانع دیدن قیامتش نشود و او را فریب ندهد.
منبع: بيان