محور سورهی انشقاق
مؤلف: دکتر محمود ویسی
محور این سوره هم به مانند سایر سورههای مکی تصحیح بینش انسانها از طریق استدلال به آیات آفاق و انفس است، در این سوره بیشتر به آیات آفاق برای اثبات وقوع قیامت و دستهبندی انسانها بر حسب موضعگیریهایی که در دنیا داشتهاند پرداخته شده است.
تقسیمبندی آیات سوره
از آیهی ۱ تا آیهی ۵ استدلال به آیات آفاق است در ارتباط با چگونگی آمدن قیامت و حوادثی که پیشاپیشِ قیامت روی خواهند داد.
از آیهی ۶ تا آیهی ۹ بیان وضعیت و جزای کسانی است که بر مبنای ایمانشان به قیامت. موضع درستی را در دنیا اتخاذ کردهاند.
از آیهی ۱۰ تا آیهی ۱۵ بیان جزای افرادی است که به علت عدم ایمان به آخرت و قیامت موضع نادرستی را در دنیا اتخاذ کردهاند لذا از همین جا متوجه میشویم که نوع اعتقاد و بینشی که ما داریم و نوع خدایی را که ما عبادت میکنیم، نوع اعتقادی را که به آخرت داریم کاملاً بر روند و مشی حرکت ما در دنیا موثر است.
از آیهی ۱۶ تا آیهی ۱۹ استدلال به آیات آفاق برای هشدار به کسانی است که متوقف شدهاند و توقف خود نوعی تأخر و عقبماندگی است برای این که کسانی که تا مرحلهای از کمال با تلاش خود و توفیق خداوند رسیدهاند و بعد از آن فکر میکنند که کافی است و احساس نمیکنند که این توقف، رکود و جمود است، همان لحظهای که چنین تصمیمی میگیرند عقب افتادگی و پس روی آنها آغاز میشود و در عین حال اگر کسی در مسیر رفتن به سوی کمال احساس کند به کمال رسیده و متوقف نشود، مانند این است که از همان لحظهای که چنین تصور و بینشی را پیدا کرده است، به آخرین درجهی کمال رسیده باشد. چون نقطهی شروع و نقطهی آغاز به قول حافظ قدم اول در رسیدن به کمال این است که انسان مجنون باشد. و مجنون بودن یک فضیلت و ارزش است. اما نه آن کسی که واقعاً مجنون است و تعادل عقلانی و روانیاش به هم ریخته است بلکه آن مجنونی که دنیا را خوب میشناسد و گول دنیا را نمیخورد و آخرت را خوب میشناسد و سعی میکند تمام مساعی و تلاشهایش را در آن مسیر تنظیم کند.
از آیهی ۲۰ تا آیهی ۲۵ نتیجهگیری کل سوره و بیان این مطلب که با وجود این همه آیات، علت چیست که افراد منقب و متحول نمیشوند؟ این همه پیامبران آمدهاند. چرا میزان تحول و تغییر کم و یا در بعضی از اوقات ناچیز است. در حالی که اصل این بود که افراد با شناخت این آیات منقلب و متحول شوند. نتیجه این است که به سرنوشت محتوم و قطعیشان که همان عذابالیم است میرسند.