محبوبان خدا
نویسنده: عثمان ایزدپناه
در این بخش اوصاف دیگری از محبوبان خدا را برمیشماریم که خداوند به صراحت در قرآن کریم آنان را محبوب خویش دانسته است. عبارتهای قرآنی که به ذکر این اصناف میپردازند، با تأکید بیان شدهاند و جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارند که هرکس دارای این صفات و ویژگیها باشد، قطعاً محبوب خدا است و از توفیقات الهی بهرهی وافر دارد.
- پارسایان (متقون): اولین گروهی که خداوند آنها را سزاوارا محبت، هدایت و خوشبختی میداند، پارسایاناند. لذا در آغاز دومین سورهی قرآن کریم، با بیانی تردیدناپذیر، آخرین کتاب الهی را برنامه و راهنمای پارسیان معرفی میکند و میفرماید: (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ. وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ. أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) [بقره:۵-۱] «این گونه به ذکر برخی اوصاف آنها میپردازد که با نگاه ژرفي که دارند از دایرهی محسوسات و مادیات فراتر رفتهاند و به عوالم غیب و ماورا و معنا، باور قلبی دارند و با حضور فکر و قلب و روح با پروردگارشان راز و نیاز و نجوا میکنند و ارتباط با خلق خدا را قطع نکردهاند و با بخشش مقداری از مال و ثروت و نعمتهای خدادادی، مدام از بینوایان و نیازمندان دستگیری میکنند و با این کار، شکافهای موجود میان فقرا و ثروتمندان را پر میکنند. آنان تفاوتی میان آخرین برنامه ی الهی و برنامه های پیشین قایل نیستند و با داشتن باور و یقین به آخرت و روز محاسبه و بازخواست، مدام در این جهان خود را مسؤول میدانند و گامهایشان را سنجیده برمیدارند.» در آیات دیگری از قرآن این گونه به ذکر اوصافشان میپردازد: (وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ. الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ. أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ.)
[آل عمران: ۱۳۶-تا-۱۳۳] «پارسایان مسابقهدهندگانی هستند که برای رسیدن به بهشت برین که به اندازهی تمام آسمان
ها و زمین ارزشمند است مسابقه میدهند. آنان در خوشی و ناخوشی اهل احسان و بذل و بخششاند. آنان پاکدلانی هستند که نسبت به هیچکس کینه به دل نمیگیرند و با وجود داشتن قدرت انتقام از مردم، خشم خود را فرو میخورند و از آنان گذشت میکنند و هرگاه با ارتکاب گناهان صغیره یا کبیره بر خویش ستم روا داشتند، فوراً به یاد خدا و وعدهها و وعیدهایش میافتند و از او میخواهند که گناهانشان را مورد آمرزش قرار دهد و بر گناهی که مرتکب شدهاند، دانسته پافشاری نمیکنند. این محبوبان خدا، مورد آمرزش و رحمت خدا قرار میگیرند و چون بینش آنها در منششان تجلّی پیدا میکند و اهل عملاند با بهرهمندی از آمرزش الهی، به بهشت برین شاد میشوند.»
یکی از نشانههای محبت و لطف الهی نسبت به پارسایان این است که در دنیا آنها را نیروی فرقان (جداکنندهی حق از باطل و خیر از شر) میبخشد و از افتادن در دام هوا و هوس، شیطان، جهل و سردرگمی نجات میدهد و در پرتو انوار الهی طیّ طریق میکنند. افزون بر این گناهانشان را میزداید و آنها را میآمرزد.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ) [انفال:۲۹] «ای اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد (یعنی دیده بصيرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید) و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد، که خدا دارای فضل و رحمت بزرگ است.»
- نیکوکاران (محسنون): گروه دیگری از محبوبان خدا، آناناند که هر کاری را در اوج اتقان و نکویی و با بالاترین استانداردها انجام میدهند و به فرمودهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) جامهی عمل میپوشانند، آنجا که میفرماید: (إن الله كتب الإحسان على كل شئ) «خداوند اتقان و محکمکاری را در همه چیز واجب کرده است.»
در ادبیات ما ایرانیان، این واژه بار معنایی سادهای دارد که محدود به احسان و نیکی به فقرا و نیازمندان است، گرچه این امر نیز نشان از احساس پاک و خداجویانه است. همین که نیکوکاری بر سر زبانها میآید، صدقات و نذورات و جمعیتهای خیریه به اذهان خطور میکند که از مستمندان دستگیری میکنند در حالی که احسان و اتقان، تمام جوانب زندگی مادی و معنوی انسان را در بر میگیرد. بهترین منبع برای ما کتاب خدا، قرآن کریم است که در آیات متعدد به ذکر اوصاف «محسنون» پرداخته است. در این جا به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم و بقیهی موارد را به خواننده واگذار مینماییم تا با مراجعه به قرآن کریم، معنای جامع و شامل این واژه را دریابد.
در سورهی بقره آیهی ۱۹۵ میفرماید: (وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [بقره:۱۹۵] «و در راه خدا انفاق [و بذل مال] کنید و [با ترک انفاق] خود را با دست خویش به هلاکت نیافکنید و نیکی کنید [در کشتن و ياری ستمدیده و جنگ و…] همانا خداوند نیکوکاران را دوست میدارد»
سیاق آیات دربارهی پیکار با مشركان مزاحمی است که از مردم سلب آزادی کردهاند و لذا خداوند به مؤمنان اجازه میدهد که با آنان مقابله به مثل کنند. به مسلمانان فرمان میدهد که از جان و مال خود برای این نبرد هزینه کنند. کسانی که توانایی مالی دارند باید انفاق کنند و مبادا با مایه نگذاشتن و کمک نکردن خودتان را دستی دستی به هلاکت بیندازند. یعنی انفاق نکردن در حقیقت هلاک کردن خود آدمی است. در این جا برای پیشگیری از این امر ناخوشایند، خداوند میفرماید «و أحسنوا» کار انفاق را به بهترین وجه و با بذل بهترین و با ارزشترین دارایی خود انجام دهید که در این صورت محبوب خدا خواهید شد. به وضوح میبینیم که در این آیه هیچ بحثی دربارهی کمک به فقرا و نیازمندان مطرح نیست و موضوع کاملاً در بارهی دفاع در برابر دشمنان است که بدون انفاق و بذل مال به بهترین روی ممکن امکانپذیر نیست.
در سوره عنکبوت آیهی ۶۹ میفرماید: (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ) «کسانی که برای [رضایت] ما به تلاش ایستند و در راه [پیروزی دین] ما جهاد کنند، آنان را در راههای منتهی به خود رهنمود [و مشمول حمایت و هدایت خویش] میگردانیم و قطعا خدا با نیکوکاران است.»
این سوره دوران سختی از زندگی مسلمانان را برای ما بازگو میکند که با انواع ناملایمات و بیمهریها دست و پنجه نرم میکردند و برای به ثمر نشستن دعوت نوین، میبایستی تلاشهای فراوانی کنند تا به طور کامل از هدایت خداوند بهرهمند شوند. یعنی بدون بذل تلاش و کوشش بیدریغ، هدایت خداوند شامل شما نمیشود و باید این شرط را محقق سازید. لذا چون پیوسته برای رسیدن به خشنودی خدا با وی در ارتباطاند و بدون این که دچار یأس و ناکامی شوند، سختیهای راه متحمل میشوند و در مقابل انواع فتنههای درونی و بیرونی پایداری میکنند و از زیر بار مسؤولیت شانه خالی نمیکنند، خداوند آنها را تنها نخواهد گذاشت؛ بلکه با نظر به جهادشان به دستگیری از آنها میپردازد و مسیرهای هدایت خویش را به آنها مینمایاند. علت جز این نیست که به مقام احسان و انجام تلاشها در حد اعلای آن رسیده بودند و تمام توش و توان خود را در طبق اخلاص نهادند تا به چنین جایگاه رفیعی دست یابند که محبوب خدا شوند و از توفیقات و تأییدات او بهرهمند گردند.
بر همین اساس است که خداوند پاداش محسنان را از جنس عملشان قرار داده است و والاترین نعمتهای جاویدان بهشت را به آنها عطا میکند؛ چرا که در دنیا آنگونه خدا را بندگی کردند که همیشه او را بر خود حاضر و ناظر میدانستند و تمام کارها را مطابق شرع و برنامهاش در اوج دقت و اتقان انجام می دادند. (هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ) [الرحمن:۶۰]
- توکلکنندگان (متوکلون)
انسان در مقام بندگی و عبودیت خداوند، باید اقتضائات این مسیر را بداند و در تهیهی اسباب و لوازم طی کردن آن، از بذل هیچ تلاش و کوششی دریغ نکند. عدم آگاهی کافی از این اقتضائات و لوازم، او را به بیراهه میکشاند، اگر چه بر این پندار باشد که راه صواب را میپیماید و در دستیابی به مقصود با هیچ مشکلی روبهرو نمیشود. شناخت و معرفت عمیق خدا و صفاتش و این که تمام امور در دست قدرت و مشیت اوست، یکی از لوازم پیمودن این راه است. هر کس ایمانش به خدا، صفات و قیوم بودن او بیشتر و بر او اعتماد داشته باشد، با خاطری آسوده و به دور از تشویش و اضطراب، راه بندگی را ادامه میدهد. داشتن این حالت که یکی از اعمال قلبی است و سخنی نیست که بر زبان جاری شود، در قرآن کریم «توكل» نام دارد.
البته توکل به معنای نفی اسباب نیست، بلکه یکی از قویترین اسبابی است که بسان سایر اسباب همچون دعا و صبر و توبه، گامهای مؤمن را در راه خدا، استوار میکند. این ویژگی زمانی برای مؤمن تحقق مییابد که بالاترین درجهی آنها را ایمان در قلب وی رسوخ کند و دل از تمام اسباب و عوامل دیگر فارغ کند و با پناه بردن به خدا آن چنان به او اعتماد داشته باشد که حالتی سرشار از اطمینان و آرامش تمام وجودش را فرا گیرد. او باید نسبت به پروردگارش حسن ظن داشته باشد و با انجام مسؤولیتی که خداوند او را بدان مأمور کرده است، از روی اختیار و نه اجبار و اکراه، نتیجهی کارهایش را به خدا واگذار افزون بر این کند و به هر خیر و مصلحتی را که خداوند برای او مقدر کند راضی و خرسند باشد.
تذکر این نکته بار دیگر لازم مینماید که مؤمن در دنیای مادی تمام اسباب و ابزارهای انجام مسؤولیت خویش را از جمله عقل و فکر و اندیشه و مشورت و هم چنین اسباب مادی را به کار میبندد براساس قانون و سنت الهی عمل میکند و هیچ وقت بیگدار به آب نمیزند. امروزه بسیاری از مسلمانان با درک نادرستی از «توكل»، دچار تنبلی و سستی شدهاند و بدون این که دست به اقدامی بزنند، بیهوده از خداوند انتظار دارند که مشکلات مادی و معنوی آنان را سروسامان دهد، بیخبر از این که قانون و سنن الهی تغییرناپذیرند و بدون بذل تلاش و کوشش نباید انتظار نتایج بیهوده را در سر بپرورانیم.
کسی که – کم یا بیش-صاحب توکل نباشد، ایماناش در معرض خطر قرار دارد و با دل بستن به اسباب و علل مادی و به دست فراموشی سپردن قدرت، اراده و مشیت الهی، خود را از بزرگترین نعمت و رحمت محروم کرده است. حتی انبیای کرام علی رغم تأييدات الهی مأمور بودهاند که بر خدا توکل کنند و در قرآن کریم در چهار موضع بدین امر اشاره شده است.
قرآن کریم سرشار از آیاتی است که مؤمنان را چنین خطاب قرار میدهد که به خدا توکل کنید، اگر ایمان دارند. (…فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) [مائده:۲۳] «هرگاه تصمیم به انجام کاری گرفتی، بر خدا توکل کن، چون خداوند توکلکنندگان دوست دارد.» (..فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) [آلعمران: ۱۵۹] این محبت الهی توفیقات او را نیز به دنبال خواهد داشت و بندهی مؤمن در پناه این توفیقات و تأییدات الهی با دلی آکنده از اعتماد و اطمینان، راه بندگی خداوند را ادامه می دهد و همین امر که خدا وکیل و حامی اوست، برای او کافی است. (وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
- دادگران (مقسطون)
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) [حدید: ۲۵] «ما پیغمبران خود را همراه با دلایل متقن و معجزات روشن [به میان مردم] روانه کردهایم و با آنان کتابهای [آسمانی و قوانین] و موازین [شناسایی حق و عدالت] نازل نمودهایم تا مردمان [برابر آن در میان خود] دادگرانه رفتار کنند.»
پس میتوان گفت یکی از اهداف ارسال رسولان الهی اجرای عدالت توسط مردم است. اساساً خود برنامه ای که پیامبران آوردهاند، استوارترین میزان و معیاری است که مردم با مراجعه به آن میتوانند در تمام ابعاد و زوایای زندگیشان به اجرای عدالت و دادگری بپردازند و از آن عدول نکنند.
مؤمنان در تمام مناسبات فردی و جمعی باید به رعایت این اصل پایبند باشند و جامعهای بنا نهند که خبری از ظلم و ستم و بیعدالتی در آن نباشد و با داشتن نقش الگویی برای سایر جوامع، این هدف بزرگ انبیای الهی را تحقق بخشند. آنها در هیچ حالت و شرایطی مجاز نیستند که از این اصل الهی تجاوز کنند، حتی اگر طرف مقابل، دشمنان قسم خوردهی آنها باشند؛ چرا که نقض این اصل، آنها را از تقوای الهی دور میکند و شخصیت ایمانیشان را دچار آسیب میکند. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى) [مائده:۸] ای مؤمنان! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که [با ایشان] دادگری نکنید. دادگری کنید که دادگری [به ویژه با دشمنان] به پرهیزگاری نزدیکتر [و کوتاهترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا] است.»
هر گاه در اسلام بحث دربارهی اجرای عدالت و دادگری به میان میآید باید تمام روابط دوستانه و خویشاوندی رخت بربندد و مسلمانان فقط در جهتی که رضایت الهی تأمین میشود به ادای شهادت بپردازند و داوریهایشان از روی هوی و هوس نباشد و خدا و خشنودی او را در اولویت قرار دهند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! دادگری پیشه سازید و در اقامهی عدل و داد بکوشید و به خاطر خدا شهادت دهید [و از این سو و آن سو جانبداری نکنید] هر چند که شهادتتان به زبان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد. اگر کسی که به زیان او شهادت داده میشود دارا یا نادار باشد [رغبت به دارا، یا شفقت به نادار، شما را از ادای شهادت حق منصرف نکند] چرا که [رضای خداوند از [رضای] هردوی آنان بهتر است [و خدا به مصلحت آن دو آگاهتر از شما است] پس از هوا و هوس پیروی نکنید که [اگر چنین کنید از حق] منحرف میگردید [و به باطل میافتید] و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید، خداوند از آنچه میکنید آگاه است.»
اسلام آیین صلح و برادری است و خواهان این است که مردم زیر لوای الهی برادروار زندگی کنند و پیوسته به پیروانش دستور میدهد که نسبت به کسانی که علیه شما دست به اقدامی ناجوانمردانه و خصمانه نزدهاند، نیکی کنید و عادلانه رفتار نمایید. (لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) [ممتحنه:۸] «خداوند شما را باز نمیدارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیدهاند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نراندهاند. خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
- صابران (صابرون)
بسیاری از مردم براین پندارند که راه ایمان، صاف و هموار و فاقد هر گونه سختی و موانع است. آنها گمان میکنند که صرف ادعای ایمان داشتن کفایت میکند و باعث خشنودی خدا از آنان میشود. اما خداوند بر اساس قانون و سنت خويش آنان را دچار گرفتاریها و نابسامانیهایی میکند که راست و دروغ بودن ایمانشان را مشخص میکند. (أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ) [عنكبوت: ۲و ۳] «آیا مردمان گمان برده اند همین که بگویند ایمان آورده ایم [و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر اقرار کرده ایم] به حال خود رها می شوند و ایشان [با تکالیف و وظایف و رنج ها و سختی هایی که باید در راه آیین آسمانی تحمل کرد] آزمایش نمیگردند؟!
ما کسانی را که قبل از ایشان بودهاند [با انواع تکالیف و مشقّات و با اقسام نعمتها و محنتها] آزمایش کردهایم، آخر باید خدا بداند چه کسانی راست میگویند و چه کسانی دروغ میگویند.»
در قرآن کریم سخن از انواع آزمایشها و سختیها رفته است که ایمان مؤمنان را محک میزند و به شرطی که اهل صبر و پایداری باشند مشمول رحمت الهی میشوند و به عنوان راه یافتگان واقعی معرفی میشوند. (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) [بقره:۱۵۵ و ۱۵۶]
«و قطعاً شما را با برخی از [امور همچون] ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود میوهها، آزمایش میکنیم و مژده بده به بردباران؛ آن کسانی که هنگامی که بلایی بدانان میرسد، میگویند: ما از آنِ خداییم و به سوی او باز میگردیم.»
به دنبال غزوهی احد که حدود هفتاد تن از یاران پیامبر(صلی الله علیه واله) به شهادت رسیده بودن و تعداد زیادی هم مجروح شدند، خداوند این پندار را از درون آنان زدود که مبادا چنین گمان کنید که بدون مشخص شدن مجاهدان و صابران، راهی بهشت شوید. سنت خداوند بر این است که این آزمایش و امتحان الهی صورت گیرد و آن گاه براساس نتیجهی آن، شایستگان به داخل شدن به بهشت دل خوش کنند و افراد نالایق و مردودی از امتحان الهی مشخص شوند: (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ) [آلعمران: ۱۴۲] «آیا گمان میکنید به بهشت داخل خواهید شد حال آن که هنوز خدا از شما آنان را که (در راه دین) جهاد کرده و (در سختیها) مقاومت کنند معلوم نگردانیده است؟»
براین اساس است که خداوند مؤمنان را به کمک گرفتن از دو توشهی نماز و صبر و توصیه میکند تا قدرت توان مقابله با سختیها و ناملایمات را داشته باشند و از امتحان الهی نمرهی قبولی بگیرند. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ) [بقره:۱۵۳] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بردباری و نماز [در برابر حوادث سخت زندگی] کمک بگیرید [و بدانید که] خدا با بردباران است و یار و یاور ایشان است.)
از آن جایی که اتصاف به این ویژگی برای طی کردن راه خدا امری ضروری است و بدون داشتن آن، افراد پایدار و مقاوم از سستهمتان شکست خورده، متمایز نمی شوند. خداوند مهر و محبت خویش را نصیب صابران ساخته (والله يحب الصابرین) [آلعمران: ۱۴۶] «و پاداش بیپایانی را به آنان وعده داده است» (إنما يوفى الصابرون أجرهم بغير حساب) [زمر: ۱۰] «بیتردید شکیبایان پاداش خود را بیحساب [و] به تمام خواهند یافت.»
- توبهکنندگان و پاکان (توابون متطهرون)
آیا بازگشت به حق یکی از فضایلی است که اسلام مسلمانان را به سوی آن فراخوانده است. کسانی که دارای فطرتی سالم هستند، از بازگشتن به حق ابایی ندارند. اما آنان که در دام غرور و تعصب و خودبزرگ بینی گرفتار شدهاند، هم چنان بر راه نادرست و انحرافی خویش اصرار میورزند.
با توجه به این که انسان دارای سرشتی است که استعداد و قابلیت رفتن به سوی خیر یا شر، حق یا باطل را دارد، بر اثر ضعف، نسنجیده کاری، وسوسه های شیطانی و غلبهی شهوات دچار گناه سرکشی می شود. خالق یکتا چون از ساختار وجودی بندهی خود آگاه است و می داند که بنده اش در حالات معینی دچار انحراف و گناه می شود، باب رحمت و بخشایش خود را برای چنین کسانی گشوده است تا هر لحظه بتوانند دوباره به آغوش رحمتش باز گرداند. در آیات قرآنی بی شماری مؤمنان را به توبه فرا می خواند تا رستگار شوند و از زیر بار گناهان و خطاها نجات پیدا کنند. (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا) [نسا:۱۷] «بیگمان خداوند تنها توبهی کسانی را میپذیرد که از روی نادانی [و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبهی شهوت بر نفس] به کار زشت دست مییازند، سپس هرچه زودتر [پیش از مرگ، به سوی خدا] برمیگردند [و از کردهی خود پشیمان میگردند]، خداوند توبه و برگشت آنان را میپذیرد و خداوند آگاه [از مصالح بندگان و صدق نیّت توبهکنندگان است] حکیم است و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبهکنندگان باز گذاشته است.»
از آن جایی که گناه و معصیت باعث دوری انسان از پروردگارش میشود و به تدریج پناهگاه دستآویز خود را از دست میدهد، راه چارهای جز توبه و بازگشت به سوی خدا و ادامه مسیر او ندارد. اگر بندهي او با اعتراف به گناه خویش به درگاه او توبه نماید و شرایط توبه را محقق سازد، بدون تردید مشمول رحمت و الطاف الهی میشود و ناپاکیهای روح او به صفا و پاکی تبدیل میشوند؛ چون خداوند هم توبهپذیر است و هم مهرورز (إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) [توبه: ۱۱۸] «بیتردید خدا همان توبهپذیر مهربان است.»
در دادگاههای زمینی که از سوی انسانها برپا میشود، اعتراف به گناه و خطا و پشیمانی و دست کشیدن از آن، کمتر باعث بخشودگی انسانها میشود، اما در دادگاه الهی مهرورزی خداوند نسبت به بندگانش تا آنجا پیش رفته است که حتی بدیهای بدکاران را به نیکی مبدل میکند و او بسیار آمرزنده و مهرورز است. (فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا) [فرقان:۷۰] «مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.»
بندهای که این چنین متواضعانه به سوی حق بازگردد و دچار غرور و خودپرستی نشود، شایسته است مشمول محبت و لطف الهی شود (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) [بقره: ۲۲۲]
- مبارزان راه خدا
پیامبران الهی پیامآوران آزادی انسان از یوغ اسارت همنوعان خود بودهاند تا بهرهکشی استثمارگران مانع رشد و شکوفایی مادی و معنوی آنها نشود. تمامی آموزههای انبیای کرام سرشار از پیام صلح، دوستی، برادری، عدالت و آزادی است. اما آیا این پیامهای جان بخش مورد استقبال تمام اقشار جامعهی بشری قرار گرفت؟ یا این که سودجویان و سلطهگران با تمام وجودشان در برابر آن ایستادگی نمودند؟ تاریخ انبیا سرشار از صحنههای رویارویی ستمگران در مقابل پیامبران الهی و مؤمنان است و انواع شکنجهها و آزارهای جسمی و جانی را از حق ناپذیران دیدهاند. در چنین شرایطی که راه چارهای جز از میان برداشتن این موانع فرارو نیست، خداوند به پیامبران و پیروانشان اجازه داده است که با این دشمنان آزادی مبارزه کنند و مردم را از شرّ آنها خلاص کنند. هم چنین از مؤمنان میخواهد که با بذل نفس و نفیس در راه خدا جهاد کنند و دست تجاوزگران را از سر مردم کوتاه کنند. البته هیچ گاه به آنها اجازه نداده است که آغازگر جنگ و درگیری باشند و تجاوز و تعدی را بیدلیل حتی نسبت به دشمنانشان حرام شمرده است (وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» [بقره:۱۹۰] «و در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند و تجاوز و تعدّی نکنید. [شما جنگ افروزی نکنید و بیگناهان و بیخبران و زنانی که نمیجنگند و کودکان و پیرمردان و بیماران و امان خواهان را نکشید و خانهها و کشتزارها را ویران نسازید] زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمیدارد.»
کسانی که برای تأمین آزادی بیان و عقیده بندگان خدا تا پای جان پیش رفتند و شهادت در این راه را برگزیدند تا جان تازهای به جامعهی بشریت برگردانند، مستحق رحمت و محبت الهی شدند (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ) [صف: ۴] «خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او متّحد و یکپارچه در خطّ و صفّ واحدی میرزمند، انگار دیوار سربی بزرگی هستند.» در ازای این تسلیم و اطاعت از فرمان الهی، نزد پروردگارشان از انواع روزیها بهرهمند میشوند (وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» [آلعمران: ۱۶۹] «و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده مشمار، بلکه آنان زندهاند و به ایشان نزد پروردگارشان روزی داده میشود [و چگونگی زندگی و نوع خوراک ایشان را خدا میداند و بس.»
با تأمل در این آیات، نیک در مییابیم که محبوب خدا شدن و کسب محبت او، جز با داشتن اوصافی که خداوند معین کرده است فرا چنگ نمیآید. همهی این اوصاف ناظر به اعمالی قلبی یا جوارح یا هر دو هستند و بنده ی صالح برای به دست آوردن آنها باید آستین همت بالا زند و خود را از مدعیان بیعمل متمایز کند.
منابع
۱٫قرآن کریم
۲٫خرم دل، مصطفی، تفسیرنور، نشر احسان، تهران ۱۳۸۹
۳٫قطب، سید، في ضلال القرآن، دار الشروق، بیروت ۱۹۸۸
۴٫الجوزیة، ابن قیم، تهذيب مدارج السالكين، نشر احسان، تهران
۵٫الميداني، عبدالرحمان، الأخلاق الإسلامية، دار القلم، دمشق ۱۹۸۷