راهکار پیامبر (ص) در برابر خشونت و ترور
نویسنده: دکتر راغب سرجانی
ترجمه: عبدالظاهر سلطانی
خداوند، پیامبرش(صلی الله عليه وسلم) را برای راهنمایی و ارشاد مردم فرستاد تا آنان را از تاریکی و نادانی به سوی نور اسلام راه نماید. او بهترین رهبر، دعوتگر و مربی بود که با منطقی واقعگرا و آرام و تدریجی مشکلات جامعهی پیرامونش را حل میکرد. او در آغاز در روان انسان، نهال خودمراقبتی میکاشت و سپس تمام راهها و گذرگاههایی را که به ایجاد مشکل منجر میشد، میبست تا سرانجام از کانال قوانین و مقررات قاطع و جدی به درمان تدریجی بپردازد و همهی کسانی را که تعرض به جامعه را در سر میپرورانند، کنترل کند. بدین ترتیب، جامعه به امنیت و آرامش و صلح میرسد. در طی مطالب زیر، مثالهایی را از شیوه ی پیامبر خدا در حل مشکلات معاصرش ذکر میکنیم که به روشنی دلیلی بر صحت نبوت ایشان است، زیرا شیوهی رسول الله (صلى الله عليه وسلم) در یافتن راهکار مبتنی بر قوانین الهی و شریعت او بود.
خشونت و ترور از گذشته تاکنون
اسلام به ترویج امنیت و سلامت در تمام جوانب جامعهی بشری توجه خاص و مهمی دارد. در عین حال که به مبارزه با تمام اشکال خشونت و ترور نیز اهمیت داده است، زیرا با مفاهیم والا واخلاقيات بلندمرتبهای که اسلام در تعامل میان همهی انسانها، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، بر آن تشویق کرده است، ناسازگار میباشد. قرآن کریم میفرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ »[فصلت/۳۴] (به آن چه نیکوتر است، پاسخ بده تا آن گاه ببینی کسی که میان تو و او دشمنی است، گویا دوستی صمیمی شده است). سیرت رسول الله (صلى الله عليه وسلم) بهترین الگوی اجرایی این معانی و ارزشها بود.
جامعهای که پیامبر در آن میزیست از جوامع جهانی امروزی وضعیت بهتری نداشت؛ چالش ترور و خشونت در آن به شکل وحشتناکی ریشه داشت و به عنوان یک حق جا افتاده اعمال میشد. جعفر بن ابی طالب اوضاع جامعهی غیرمسلمان قریشی را نزد نجاشی چنین توصیف کرد: «ای پادشاه ما مردمی شرک زده بودیم که بتها را می پرستیدیم، مردار میخوردیم به همسایه بدی میکردیم، حرمت و محارم یکدیگر را رعایت نمیکردیم و خون همدیگر را میریختیم، به هیچ حلال و حرامی پایبند نبودیم و…»
اگر به پدیده ی زنده به گور کردن دختران در آن جامعه بنگریم، آن را از مظاهر اوج خشونت، سنگدلی و سرسختی میبینیم. لذا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) فرمود: «إن اللهَ حَرّمَ ثَلاَثًا وَنَهَى عَن ثَلَاثٍ؛ حَرّمَ عُقُوقَ الوَالِدِ، وَوَأدَ البَنَاتِ…»(۲)
خداوند سه چیز را حرام کرده و از سه چیز بازداشته است: عاق کردن پدر، زنده به گور کردن دختران و…).
یکی از راهکارهای نبوی در برابر خشونت و ترور، کاشتن نهال خودمراقبتی است. دنیا از گذشته تاکنون همواره از خشونت و ترور رنج کشیده است. اما راهحل پیامبر که برگرفته از روش اسلامی است و اجرای آن با حکمت، قاطعیت و رحمت همراه میباشد، با کاشتن نهال مراقبت فردی و کنترل درونی در افراد پدیدار میگردد. رسول الله یارانش را از لحاظ درونی آماده میکرد، زیرا با این شیوه انسان بر انجام حقوق خدا و حقوق بندگان علاقهمند میشود و به خشونت و تندی یا ترور روی نمیآورد، چون میداند که خدا از حالات او آگاه است و راز درونش برای او آشکار میباشد. معاذ بن جبل میگوید به پیامبر خدا گفتم: مرا سفارش کن ای رسول الله، فرمود: «اعبدالله كأنك تراه»(۳) (خدا را طوری بپرست که گویا او را میبینی).
رواج ارزشهای والا در جامعه
در گام بعدی، راهکار پیامبر(صلی الله عليه وسلم) در برابر خشونت، رواج ارزشهای والا در جامعهای است که انسان خواه ناخواه در آن زندگی میکند. باید در جامعه یکسری از ارزشها و هنجارهای نیکو رایج گردد و افراد به آن آراسته باشند. نخستین ارزش، رواج روحیهی مهربانی، نرمی و عدالت در افراد است تا به سبب جنسیت، تابعیت، دین یانژاد میانشان فاصله نیفتد. رسول الله فرمود: «إِنَّ اللهَ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ، وَيُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ وَمَا لَا يُعْطِي عَلَى سِوَاهُ» (۴) (خدا نرم خواست و نرمخویی را دوست دارد و در برابر نرمخویی چیزی را میبخشد که در برابر خشونت و تندی نمیبخشد و برای غیر آن هم نمیبخشد).
سیرت رسول الله در این باره الگو و سرآمد بود، حتی در مواردی که به شخص خودش تعلق داشت. در این موضوع مثالهای فراوانی از زندگی ایشان روایت شده است. عایشه(رضی الله عنها) میگوید: گروهی از یهودیان نزد رسول الله آمدند و گفتند: السام علیکم [تیر مرگ بر تو باد]. عایشه می گوید من متوجه سخن شان شدم و گفتم: وعليكم السام و اللعنة. [و بر شما باد تیر مرگ و نفرین]. رسول الله گفت: «مَهلاً يا عَائِشَة، إِنّ اللهَ يُحِبٌ الرِّفقَ فِي الأَمرِ كُلِّهِ» (آهسته ای عایشه، به یقین خدا نرمی را در هر چیزی دوست دارد). در روایتی آمده: «وَإیّاکِ وَالعُنفَ وَالفُحشَ» (بپرهیز از خشونت و دشنام)، گفتم: ای رسول خدا آيا نشنیدی که چه گفتند؟ فرمود: «بله و گفتم و علیکم»(۵)
دومین ارزش، مهربانی با خطاکاران است. این یکی از بزرگترین ارزشهایی است که باید جامعه ی اسلامی در پرتو آن رشد یابد، زیرا باعث آفرینش نوعی از تعامل دوستانه و به دور از خشونت و تندی در بین اقشار مردم می گردد. به سیرت رسول الله (صلى الله عليه وسلم) بنگریم تا عظمت این ارزش را نزد ایشان دریابیم. انس بن مالک روایت می کند: روزی همراه پیامبر در مسجد نشسته بودیم که فردی بادیه نشین (۶) وارد شد و برای ادرار در مسجد اقدام کرد. یاران پیامبر او را توبیخ کردند. رسول الله فرمود: او را نرنجانید و رهایش کنید. او را به حال خودش گذاشتند تا ادرارش تمام شد. آن گاه پیامبر او را فراخوانده و گفتند: «إِنّ هَذِهِ المَسَاجِدَ لاَ تَصلُحُ لِشَیءٍ مِن هَذَا البَولِ وَلاَ القَذَرِ؛ إِنّمَا هِيَ لِذِكرِ اللهِ وَالصّلاةِ وَقِراءَةِ القُرآنِ». (چیزهایی مثل ادرار و کثافت در مساجد شایسته نیست؛ این اماکن برای یاد خدا، نماز و قرائت قرآن است)، سپس به مردی فرمان داد تا سطلی آب بیاورد و آن را بر ادرار ريخت.(۷)
در این جا پیامبر بانرمی کامل با آن فرد برخورد کرد و صحابه را از به کارگیری خشونت در برابر خطاکار بازداشت. به بادیهنشین نیز به آرامی و به دور از خشونت و ایجاد هراس و ترس، آداب مساجد را آموزش داد.
سومین ارزش، میانهروی و رعایت اعتدال و پرهیز از تندروی در أمور دینی است. او فرمود: «إِنّ الدّينَ يُسرٌ، وَلَن يُشَادّ الدِّينَ أحَدٌ إِلاّ غَلَبَهُ؛ فَسَدِّدُوا، وَقَارِبُوا، وَأَبشِرُوا، وَاستَعِينُوا بِالغَدوَةِ وَالرّوحَةِ وَشَيءٍ مِنَ الدٌلجَةِ»(۸) (دین آسان است و هرگز مغلوبه سختگیری کسی نمیشود. پس برنامهریزی کنید، خود را به معیارها نزدیک نمایید و مژده باد شما را. از سپیدهدم، بعد از ظهر و پارهای از تاریکی شب کمک بگیرید).
تندروی دینی باعث خشونت و تلاش برای اجبار دیگران به پذیرش دیدگاه میگردد.
ارزش بعدی، به کارگیری روشهای مسالمتآمیز در جامعه است. رسول الله (صلى الله عليه وسلم) این ارزش را به برتر بودن انسان نزد خدا و مردم پیوند داده و ملاک ارجمندی فرد را به میزان برخورداریاش از صلحجویی ارتباط داده است. جابر (رضي الله عنه) میگوید: مردی نزد پیامبر آمد و پرسید:ای رسول خدا، کدام مسلمان برتر است؟ فرمود: کسی که مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند. (۹)
بازداشتن از به کارگیری خشونت در برابر زنان
رسول الله (صلى الله عليه وسلم) تنها به گفتن این ارزشهای والا و بلندمرتبه در جامعه برای رویارویی با خشونت بسنده نکرده است، زیرا بر مجموعهای از بایدها و نبایدها تأکید ورزیده تا درگاه خشونت اجتماعی را ببندد و روحیهی دوستی و مهر را بگستراند. پیامبر مردان را از خشونت در مقابل زنان باز داشت. ایاس بن عبدالله بن ابی ذباب میگوید: رسول الله فرمود: «کنیزکان خدا را ئزنید». عمر بن خطاب نزد رسول الله آمد و گفت: زنان بر شوهرانشان جسور شدهاند. پیامبر کتککاری آنان را تجویز کرد. اما زنان زیادی نزد همسران رسول الله آمده و از شوهران شان شکایت داشتند. او فرمود: زنان بسیاری نزد خانوادهام آمدهاند و از شوهران خویش شکایت داشتهاند، این مردان بهترین شما نیستند.(۱۰)
پرهیز از خشونت در برابر خدمتگزاران
رسول الله (صلى الله علیه وسلم) همچنین از خشونت در مقابل خدمتگزاران نهی کرده است. هنگامی که ابومسعود انصاری خادمش را زد، به او فرمود: «بدان ای ابومسعود که خدا تواناتر از توست در مقایسه با توانایی تو در برابر این برده». ابومسعود میگوید وقتی نگاه کردم رسول الله را دیدم و گفتم: ای پیامبر خدا این برده برای رضای خدا آزاد است. فرمود: اگر چنین نمیکردی آتش تو را در بر میگرفت.(۱۱)
ممنوعیت قتل و خونریزی
رسول الله (صلی الله عليه وسلم) از کشتن بیگناه و خونریزی باز داشته و آن را از گناهان بزرگ به حساب آورده است، چون قرآن فرموده است: «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» [اسراء/۳۳] (و نکشید جانی را که خدا حرام کرده است، جز به حق). سپس بر عظمت این جنایت تمرکز کرده تا همگان را از ارتکاب آن متنفر نماید: «لَو أنّ أَهلَ السّمَاءِ وَأهلَ الأَرضِ اشتَرَكُوا فِي دَمِ مُؤمِنٍ لأَكَبّهُمُ اللهُ فِي النّارِ»(۱۲) (اگر اهل آسمان و زمین در خون مؤمنی سهیم باشند، خدا همگی را با صورت در آتش میاندازد). مشارکت کروبیان و زمینیان در کشتن یک نفر، جنایتی بزرگ نزد پرودگار جهانیان است که همگی را مستحق ورود به جهنم میکند.
او حتی ترساندن مردم را حرام دانسته و از همهی شیوههایی که ممکن است کسی را بهراساند، باز داشته است. او فرموده: «مَن أَشَارَ إِلَى أخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنّ المَلاَئِكَةَ تَلعَنُهُ، حَتّى وَإِن كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأمِّهِ»(۱۳) (کسی که قطعه آهنی را به سوی برادرش اشاره کند، به یقین ملائکه او را نفرین مینمایند، حتی اگر برای واقعی و حقیقیاش باشد). این سخن بر حرمت مسلمان تأکید دارد و به شدت از ترساندن و ایجاد هراس در او یا تعرض به او یا فراهم کردن اسباب آزارش باز میدارد. این تحریم شامل مسلمان و غیر مسلمان میشود. شیوهی پیامبر بهترین شاهد در این موضوع است. روزی زید بن سعنهی یهودی نزد رسول الله امد تا بستانکاریاش را از ایشان بخواهد. او يقهی پیامبر را گرفت و با چهرهای خشمگین به ایشان مینگریست و میگفت: ای محمد آیا حقم را نمیپردازی؟! به خدا سوگند شما خاندان عبدالمطلب مردمانی تأخیرگر هستید. من از همزیستی با شما به این نکته رسیدهام. زید بن سعنه میگوید: به عمر بن خطاب نگریستم در حالی که چشمانش در حدقه مثل چرخ فلک میچرخید. او با نگاهش مرا توبیخ کرد و گفت: ای دشمن خدا آیا به رسول الله چنین سخنانی میگویی و با او چنین می کنی؟! سوگند به کسی که او را به حق فرستاده، اگر از ناخشنودیاش بیم نداشتم، با این شمشیرم گردنت را می زدم. پیامبر با آرامی و وقار به عمر نگاه می کرد. آن گاه گفت: «إنّا كُنّا أحوَجَ إِلَى غَيرِ هَذَا مِنکَ یَا عُمَرُ، أن تَأمُرَنِی بِحُسنِ الأدَاءِ، وَتَأمُرَهُ بِحُسنِ التِّبَاعَه، اذهَب بِهِ – یَا عُمَرُ – فَاقضِهِ حَقّهُ، وَزِدهُ عِشرِينَ صَاعًا مِن تَمرٍ مَکَانَ مَا رُعتَهُ»(۱۴) (ای عمر، ما از تو به چیزی جز این نیاز بیشتری داریم؛ این که مرا به ادای خوب و او را به پیگیری درست فرماندهی. ای عمر او را ببر و حقش را بپرداز. بیست پیمانه از خرما هم به خاطر این که او را ترساندهای، بیشتر بده).
نهی از ایجاد هراس
رسول الله از هراساندن هم نهی کرده است، گرچه برای شوخی باشد. عبدالرحمان بن ابی لیلی روایت دارد که روزی با پیامبر در مسیری میرفتند. مردی از آنان خوابید و کسی ریسمانی برداشت تا او را بترساند. رسول الله فرمود: «لایحل لمسلم أن يروع مسلما»(۱۵) (جایز نیست که مسلمان، مسلمانی را بترساند).
انسان باید در جامعه آرامش و امنیت داشته باشد، ولی افراد ناسالم جز با وجود قوانین و مقررات بازدارنده از گمراهی دست نمیکشند و اگر موانع نباشد در پی ترساندن دیگران و خروج از روشهای درست میگردند. یکی از این عوامل بازدارنده، قوانین مربوط به قصاص و تجاوز یاسرکشی و شورش است. قرآن میفرماید: «إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» [مائده/۳۳] (به یقین کیفر کسانی که با خدا و پیامبرش میجنگند و برای ایجاد تباهی در جامعه میکوشند، آن است که کشته شوند، یا به دار آویخته گردند یا دستان و پاهایشان به طور معکوس بریده شود یا از جامعه تبعید گردند. این برایشان در دنیا باعث خواری است و در آخرت برای ایشان چشیدنی سهمگین است).
پیامبر این مقررات را به طور قاطع و جدی اجرا میکرد، زیرا به سلامت و امنیت جامعه ارتباط داشت.
راهکار پیامبر در جنگها
راهحلهای پیامبر در برابر خشونت و ترور تنها بر استوارسازی درونی جامعه مبتنی نبود؛ او حتی برای روابط مسلمانان با غیرمسلمانان هم برنامه داشت. رسول الله (صلى الله عليه وسلم) در اکثر اوقات در پی روشهای مسالمت آمیز و آرام در تعامل با مخالفانش بود، حتی اگر در حالت نبرد با وی بودند. همواره به فرماندهان نظامی توصیه می کرد تا هرگز کهنسال فرتوت، یا کودک، یا زن را نکشند.
هم چنین میکوشید تا حد امکان جنگ به وقوع نپیوندد. ایشان هنگامی که پرچم را در نبرد خیبر به علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) داد، فرمود: «انفُذ عَلَى رِسلِكَ حَتّى تَنزِلَ بِسَاحَتِهِم، ثُمّ ادعُهُم إِلَى الإِسلاَمِ، وَأَخبِرهُم بِمَا يَجِبُ عَلَيهِم، فَوَاللهِ لأَن يَهدِىَ اللهُ بِك رَجُلاً خَيرٌ لَكَ مِن أَن يَكُونَ لَکَ حُمرٌ النّعَمِ»(۱۷) (به مسیر خود ادامه بده تا به سرزمین ایشان برسی، آن گاه آنان را به سوی اسلام فراخوان و از وظایفشان ایشان را با خبر کن. به خدا سوگند، اگر خدا به وسیلهی تو یک نفر را هدایت کند، برایت از داشتن شتران سرخ مو بهتر است).
این بیانگر عظمت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) است که با تمام مظاهر هرج و مرج و تنش مبارزه کرد و با هر کاری که در امنیت اختلال ایجاد میکرد یا باعث هراس مردم میشد، ناسازگار بود، خواه به نام ترور بود، خواه خشونت، جنگ یا شورش. همهی اینها صورتهایی از هراس و ترس در جامعه است که مردم را میلرزاند، میترساند و زندگی آرام را از ایشان سلب میکند. امنیت سبب اجرای درست خلافت انسان در زمین است تا در فضایی آرام، امن و مسالمتآمیز به آبادانی زمین و جامعه بپردازد.
منابع
- ابن هشام، السيرة النبوية، ۱/ ۳۳۵؛ سهیلی، الروض الأنف، ۲/۱۱۱؛ ابن کثیر السيرة النبوية، ۲/۲۰٫
- بخاری، کتاب الأدب، باب عقوق الوالدين من الكبائر، ۵۶۳۰؛ مسلم، کتاب الأقضية، باب النهي عن كثرة المسائل من غير حاجة،۵۹۳.
- احمد در مسند عبدالله بن عمر، ۶۱۵۶. شعيب الأرناءوط گفته: اسنادش طبق شرایط شیخین صحیح است؛ طبرانی در المعجم الكبير، ۱۷۱۳۱، ۲۰/۱۷۵؛ ابن ابی شیبة، المصنف،۸/۱۲۸
۴. مسلم، کتاب البر والصلة والآداب، باب فضل الرفق، ۲۵۹۳؛ ابو داوود، ۴۸۰۷؛ ابن ماجه، ۳۶۸۸
- بخاری، کتاب الأدب، باب الرفق في الأمر كله، ۵۶۷۸، وباب لم یکن النبی فاحشًا ولا متفحِّشًا، ۵۶۸۳؛ مسلم، کتاب السلام، باب النهي عن ابتداء أهل الكتاب بالسلام و كيف يردٌ عليهم، ۲۱۶۵
- گفته شده او ذوالخویصره یمانی یا ذوالخویصره تمیمی یا اقرع بن حابس بوده است. نگاه: ابن حجر، فتح الباری، ۱۰/۴۳۹٫
.۷٫ بخاری، کتاب الوضوء، باب صب الماء على البول في المسجد، ۲۱۷؛ مسلم، کتاب الطهارة، باب وجوب غسل البول، ۲۸۵.
- بخاری، کتاب الإيمان، باب الدین یسر، ۳۹: نسائی، ۵۰۳۴؛ ابن حبان، ۳۵۱.
- مسلم، کتاب الإيمان، باب بیان تفاضل الإسلام وأی أموره أفضل،۴۲؛ ترمذی، ۲۵۰۴؛ احمد، ۶۷۹۲؛ ابویعلی،۲۲۷۳.
- ابوداوود، کتاب النکاح، باب فی ضرب النساء،۲۱۴۶؛ دارمی، ۲۲۱۹. حسین سلیم اسد گفته است: اسنادش صحیح است؛ حاکم، ۲۷۶۵، او گفته: اسناد این حدیث صحیح است، گرچه مسلم و بخاری روایت نکردهاند.
- مسلم، کتاب الأيمان، باب صحبة الممالیك و كفارة من لطم عبده، ۱۶۵۹؛ ابوداوود، ۵۱۵۹؛ ترمذی، ۱۹۴۸؛ احمد، ۲۲۴۰۴؛ بخاری، الأدب المفرد،۱۷۱؛ طبرانی، المعجم الكبير، ۶۸۳.
- ترمذی، کتاب الديات، باب الحكم في الدماء، ۱۳۹۸.او گفته: این حدیثی غریب است… ؛ حاکم، ۸۰۳۶. آلبانی آن را صحیح دانسته است. نگاه: صحيح الجامع، ۵۲۴۷
- مسلم، کتاب البر والصلة والآداب، باب النهي عن الإشارة بالسلاح إلى مسلم،۲۶۱۶؛ ابن حبان، ۵۹۴۴
۱۴. ابن حبان، کتاب البر والإحسان، باب الصدق والأمر بالمعروف والنهي عن
المنکر، ۲۸۸؛ حاکم، ۲۲۳۷. او گفته: اسناد این حدیث صحیح است، گرچه مسلم و بخاری روایت نکردهاند. ذهبی در التلخيص گفته: مرسل است.
۱۵. ابوداوود، کتاب الأدب، باب من يأخذ الشيء على المزاح، ۵۰۰۴؛ احمد، ۲۳۱۱۴. آلبانی آن را صحیح دانسته است. نگاه: غایة المرام، ۴۴۷.
- ابوداوود، کتاب الجهاد، باب في دعاء المشركين، ۲۶۱۴؛ بیهقی، السنن الكبری، ۱۷۹۳۲؛ ابن أبي شيبة، المصنف،۶/۴۸۳
- بخاری، کتاب الجهاد والسير، باب فضل من أسلم على يديه رجل،۲۸۴۷؛ مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب، ۲۴۰۶