نویسنده: فرزان خاموشی
از بین رفتن انگیزهی خیرخواهی و شیوع ظلم و ستم در بین انسانها
در نبود باور به روز بازپسین، وقتی انسانی بر این باور باشد که نتیجه ی اعمال خوبش را نمی بیند و بین خود و تبهکاران تفاوتی احساس نمی کند، در نتیجه با یأس و نومیدی مواجه می شود و برای او احسان و خیرخواهی بی معنا خواهد شد. پس در نتیجه ی این سرخوردگی شدید به اجبار، همرنگ با جامعه خواهد شد و به تاخت و تاز و زورگویی و چپاول دست خواهد زد. و مقابل این بینش نزدیک بین، شخص، دنیا و جهان را بی صاحب می داند و گمان میبرد که هیچ حساب و کتابی در آن وجود ندارد. پس در نتیجه عرصه ی دنیا از ترس و کشتار آکنده خواهد شد و از هر گوشه ی این وحشتخانه، بوی خون بلند می شود.
عبدالله اومئورا، مسلمان ژاپنی می گوید: اگر به گنهکاران گفته شود که برای همیشه محو خواهند شد و جزای آنها مرگ ابدی است، عکسالعمل طبیعی آن است که در لهو و لعب و هوسرانی خویش بیشتر بکوشند؛ چون وقتی مرگ فرا رسد دیگر همه چیز تمام می شود.[۱] محمد امان هوبوهم تازه مسلمان آلمانی نیز می گوید: «ایمان به روز قیامت به طور اتوماتیک وار انسان را از رفتار ناپسند به نیت خوب وامیدارد، این خود نجات ابدی را تضمین میکند اگر چیه نیات نادرست ممکن است برای مدت محدودی ادامه یابد و اعتقاد به این که هیچ کس از نتیجه ی قضاوت یک خداوند عادل و بیطرف آگاه بر همه چیست به دور نخواهد ماند باعث میشود، تا هرکس قبل از انجام هر کار فکر کند. و لذا چنین بازنگری و تفکر در عاقبت آنچه انجام خواهد شد از هر روشی در جهان موثرتر است».[۲]
و به طور کلی اگر تاثیر ایمان به سرای آخرت در حفظ امنیت اجتماعی و جلوگیری از گسترش امواج فساد به طور کلی قانون شکنی را مورد ارزیابی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که اعتقاد به معاد تنها نیرویی است که نفس سرکش انسان را در برابر جرایم و گناه مهار می کند و مانند سپری نگهبان آدمی را از فشار حملات هوسها حراست می نماید. چون کسی بی آنکه از خارج زیر فشار قرار گیرد، از یک رشته اصول صحیح و بیریا در زمینه اخلاق تبعیت میکند و ضوابط آن را با وجدانی آسوده میپذیرد. تنها بالا بودن سطح فرهنگ و اقتصاد و قدرت تکنیک و توسعه سازمانها و وسایل کیفری به هیچ وجه منظور فوق را تامین نخواهد کرد. و چنین جامعه ایی نمی تواند در مسیر یک وضع متعادل و آرمانی پیش رود.[۳]
قرآن، منهجِ ایجاد انگیزه برای انجام کار مفید و خوب و دور کردن شخص ظلم و ستم و ایجاد باور به روز قیامت است:
«وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ * أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ» [المومنون ۶۰- ۶۱]
ترجمه: «و كسانى كه آنچه را [که باید] ببخشند، در حالی مى دهند كه دلهايشان بیمناک است [که نکند پذیرفته نشود] و از اینكه نزد پروردگارشان بازمی گردند. آنان [كه اوصافشان بیان شد] در كارهاى نيك می شتابند، و آنان برای [انجام] آن [کارها] پیشگامند.»
خداوند در مورد ستم و ظلم در حق دیگران در بخش مالی می فرماید اگر آنها باور به رستاخیز داشتند دست به چنین کاری نمی زدند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» [سوره المطففين ۱ – ۶]
ترجمه: »به نام خداوند رحمتگر مهربان. واى بر اندک پیمایان [و کم] فروشان افزونخواه!. کسانی كه چون [در معامله برای خود] به زیان مردم پيمانه کنند، به تمام [و کمال] می ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند [از آن] می کاهند. آیا [آنان] گمان نمى کنند كه [دوباره] برانگيخته [و بازخواست] می شوند؟. در روزى بزرگ. روزى كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانيان می ايستند.»
قرآن کریم می فرماید انسان دست به طغیان و سرکشی میزند و حد و حدود را رعایت نمی کند، زمانی که احساس بی نیازی به او دست دهد و این حالت زمانی اتفاق می افتد که شخص باوری به بازگشت نداشته باشد. چون اگر باور به جهان دیگر در نهاد شخص وجود داشته باشد، دست به طغیان و سرکشی نمی زد:
«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَىٰ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ * إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الرُّجْعَىٰ» [سوره العلق ۶ – ۸]
ترجمه: «هرگز [شایسته نیست که انسان به خدا کفر بورزد، اما] به راستی انسان طغیان می ورزد. چون خود را [توانگر ] و بى نياز ببیند. همانا بازگشت [همگان تنها] به سوى پروردگار تو است.»
رویگردانی ناباوران به جهان واپسین از راه مستقیم
قرآن کریم در وصف کسانی که باوری به روز رستاخیز ندارند میفرماید:
«وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ» [سوره ی المؤمنون ۷۴]
ترجمه: «و آنان که به آخرت ايمان نمی آورند، از راه [راست] منحرفند.»
خداوند در قرآن ذکر می کند رفتار، زمانی تغییر مییابد که عقل و قلب با هم به قناعت برسند. بعضی اوقات قلب، صدای عقل را نمی شنود و آن را نمی پذیرد. بنابراین باید قلب صدای عقل را بشنود و بپذیرد تا نتیجه، اجرای آن کار باشد. خداوند می فرماید:
«وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ» [سوره اﻷنعام ۱۱۳]
ترجمه: «و [سخنان باطل را برای یکدیگر آراستند] تا دلهاى كسانى كه به قیامت ايمان نمى آورند، به آن گرایش یابد و تا آن را بپسندند و تا هر آنچه [از گناه] را که می خواهند مرتکب شوند، انجام دهند.»
نتیجه ی این رویگردانی افتادن در دام عذاب و گمراهی است:
«بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ» [سوره سبأ ۸]
ترجمه: «بلكه کسانی كه به آخرت ايمان نمی آورند، در عذاب و گمراهى دور و درازی هستند.»
کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، زندگی را در عذاب سپری می کنند. این یک حقیقت است؛ آنها در یک نوع عذاب روانی زندگی را به سر میبرند؛ هیچگونه امیدی ندارند و در برابر کارهایی که در دنیا انجام دادهاند، کمترین انتظار انصاف و عدالت را در آخرت دارد.
در زندگی، موقعیتهایی پیش میآید و بلاها و گرفتاریهایی دست می دهد که انسان تاب و توان رویارویی با آنها را ندارد؛ مگر آنکه در درونش امید به آخرت باشد؛ به پاداش نیکوکار و عذاب زشتکار در قیامت عقیده داشته باشد؛ برای رضای خدا کار کند و به خشنودیاش در آن جهان چشم بدوزد. جهانی که در آن هیچگونه کار کوچک و بزرگی هدر نمی رود و بدون سزا و جزا نمیماند و اگر به اندازه ی دانه ی خردلی کاری صورت بگیرد و در میان صخرهی سنگی یا در آسمانها و یا در نهانگاه زمین باشد، خدا آن را حاضر می آورد و به آن رسیدگی میکند. کسی که از این پنجره ی تابان و شادیآور و آرامشبخش محروم است، بدون شک در عذاب و گمراهی به سر میبرد. در حالی که از لحاظ زیستی، زنده است و روی زمین راه میرود و هنوز عذاب آخرت، گریبانش را نگرفته است. اعتقاد به آخرت رحمت و نعمت است. رحمت و نعمتی که خدا تو را به کسی از بندگانش عطا میکند که در پرتو اخلاص دل و برگزیدن حق و عشق به هدایت سزاوار آن می گردد.[۴] نتیجه دوری از راه مستقیم، برخورداری از یک شخصیت بد خواهد بود:
«لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [سوره النحل ۶۰]
ترجمه:«صفت بد از آن كسانى است كه به آخرت ايمان نمی آورند و وصف برتر از آن خدوند است و او شکستناپذیر حکیم است.»
هر گاه صفتی از صفات کسانی ذکر شود که به آخرت ایمان ندارند، قطعاً صفت بدی خواهد بود؛ بَدِ مطلق از هر لحاظ، بد در فهم و شعور و رفتار و کردار، و بد در اعتقاد و اعمال و افعال، و بد در جهانبینی و برخورد، و بد در زمین و آسمان.[۵]
فهم قرآن كريم، زیربنای عقیدهی اسلامی
خداوند متعال عدم ايمان به قيامت را دليل و مانع فهم قرآن كريم دانسته است و می فرماید:
«وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا» [الإسراء ۴۵]
ترجمه: «و چون قرآن بخوانى، بین تو و كسانى كه به آخرت ايمان نمی آورند، پرده اى ناپیدا قرار مى دهيم»
نسبت دادن صفتهای ناروا به خداوند
خداوند می فرماید کسانی که باور به آخرت ندارند، آنچه را که خود ناپسند می دانند به خدا نسبت می دهند و در نسبت دادن هر صفت ناروایی به خداوند ابایی ندارند و حتی برای خداوند فرزند قائل هستند:
«وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَ لَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ» [سوره النحل ۵۷]
ترجمه: «و براى خداوند دختران را قرار می دهند –پاک [و منزه] است او- و برای خود [اما] آنچه را که می خواهند [و خوش دارند قرار مى دهند]
و بر این اساس فرشتگان را دختران خدا می نامیدند.
«إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى * وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» [سوره النجم ۲۷ – ۲۸]
ترجمه: «به راستی كسانى كه به آخرت ایمان نمی آورند، فرشتگان را در نامگذارى، ماده می نامند [و آنان را دختران خدا می خوانند]. در حالی که آنان به آن [چه می گویند] هیچ دانشی ندارند. آنان جز از ظن [و گمان] پیروی نمی کنند و همانا ظن [و گمان] درباره ی [شناخت] حق هیچ سودی [به انسان] نمی رساند.»
در پایان از خداوند میطلبم که به ما توفیق دهد تا به فهم صحیح و دقیقی از مرگ و زندگی برسیم، به واسطهی ایمان به آخرت، زندگی خود را معنامند کنیم، و در نتیجه ی این بینش صحیح از یک زندگی سرشار از صلح و آرامش برخوردار گردیم
[۱]– معنویت و امنیت، شهاب الدین موسوی، نشر احسان، ص ۷۲
[۲]– همان، ص۷۷
[۳] – معنویت و امنیت، شهاب الدین موسوی، نشر احسان، ص ۷۸
[۴]– فی ظلال القرآن، تالیف سید قطب، ترجمه مصطفی خرمدل، ج۵، ص۲۵۲
[۵] – همان، ج۴، ص۲۸۱