نویسنده: دکتر طارق سویدان
ترجمه : علی رشیدی
بدترین نوع تعصب
به موضوع تعصب و انواع و اشکالی که ممکن است داشته باشد بسیار فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که بدترین و خطرناکترین نوع تعصب، تعصب دینی یا تعصبی است که بر مبنای دین شکل گرفته است. چرا؟ چون کسی که به اسم دین تعصب میورزد معتقد است که آنچه او فکر میکند مراد خداوند است، خداوند این را از من خواسته است. بر این مبنا در تاریخ اسلام داریم که عباسیها بر ضد طالبیین بودهاند و همچنین گروههای دیگری که مبنای قبیله گرایی داشتهاند. این قضیه وقتی به مسأله شیعه و سنی میرسد شدیدتر میشود تا جایی که هر کدام از آنها فکر میکنند که این را خدا بر دوش او گذاشته است. در حالی که خداوند در چنین جاهایی به ما راه گفتگو و ارائه حجت و دلیل را میآموزد حتی در مورد گفتگو و مناقشه با اهل کتاب نیز خداوند میفرماید: وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (با اهل کتاب جز به روشی که نیکوتر باشد، بحث و گفتگو مکن) یا میفرماید: ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده)… اینها اصل و اساسی است که باید مبنای ما قرار بگیرد.
از شما میخواهم مبادا در صورت مشاهده هر نوع تعصبی، بی تفاوت باشید علی الخصوص اگر آن را در بین آشنایان و نزدیکان خود مشاهده کردید. من بعضی از مردم و کسانی که با آنها ارتباط دارم را دیدهام که در ازدواج خیلی سختگیری میکنند. چرا؟ می گویند: چون فلانی در حد و اندازهٔ ما نیست. عجیب است. چرا؟ مگر جنس شما با بقیه فرق دارد؟ مگر شما مثلاً از طلا ساخته شدهاید؟ وقتی سطح فکری تا این حد تنزل میکند، نشان از کوچک بودن مغز فرد دارد.
معرفی کتاب
در قضیه تعصب، پژوهشهایی در سطح دنیا انجام شده است. یکی از بهترین کتابهای عربی زبان که در موضوع تعصب نوشته شده است، کتابی با عنوان فی اسباب التعصب/ علل تعصب نوشته دکتر هانی الجزار است. کتاب قطوری نیست؛ از یک مقدمه و هفت فصل تشکیل شده است. این کتاب تعصب را نه فقط پدیده موجود در کشورهای عربی میداند بلکه معتقد است همهٔ دنیا با آن درگیر است و از همهٔ کشورها کشتههایی گرفته است. مؤلف فقط به معرفی این پدیده نپرداخته بلکه راهکارهایی برای حل آن نیز ارائه کرده است. در این کتاب به موضوعات مختلفی اشاره شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنم. از جمله، به علتهای روانی تعصب اشاره شده است. مؤلف به ما نشان می دهدکه شخص متعصب، شخصیتی متفاوتی دارد. همچنین به نظریات مربوط به اکتساب تعصب اشاره میکند. تعصب از کجا انتشار مییابد؟ تعصب از کجا به سراغ انسانها میآید؟
همچنین مؤلف به تفاوتهای فردی و قابلیتهای کسب تعصب بر حسب افراد اشاره میکند. گاهی میبینیم دو نفر از یک خانواده، از یک خانه، یکی تعصب دارد و دیگری ندارد.
در پایان، نتیجه گیری نویسنده بر خلاف آن چیزی است که انسانها توقع دارند. همه معتقدند پیشرفتهای علمی که در قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم، توانسته بر حدت و شدت تعصب تأثیر بگذارد و از آن بکاهد. اما بر عکس، نویسنده با آمار و ارقام اثبات میکند که این پدیده به شکل خطرناکی رو به افزایش است.
علی رغم اینکه همهٔ دولتها به جرم بودن تعصب در قوانین اساسی خود اشاره و بر آن تأکید دارند اما کاملاً مشهود است که بین آنچه اعلام میشود و آنچه در واقع و عمل وجود دارد فاصلهٔ زیادی است؛ و حوادثِ نشأت گرفته از تعصب که در قرن بیستم و قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم بر صحت این مقوله گواهی میدهد.
به اختصار، نیاز مبرم و شدید به علم و آگاهی وجود دارد. علم و دانشی که مبتنی بر ارزشها باشد نه علمی که تکنولوژی، ماشینها، تلفنهای همراه و اینترنت و …. را به ارمغان آورده است، این علم نمیتواند تعصب را از بین ببرد. به طور خلاصه آنچه میتواند تعصب را از بین ببرد، آگاهی و درک انسانها نسبت به ارزش و بهای انسان است.
مراد از علمی که مبتنی بر ارزشها باشد همهٔ انواع و اقسام علومی است که وجود دارد. همهٔ علوم مثل علم جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، رسانه و حتی علم زیست شناسی این معنا را در ذهن انسانها قرار میدهند که هیچ برتری و تمییزی بین انسانها وجود ندارد مگر بر اساس اخلاق و ارزشها.
علاوه بر این باید همهٔ پژوهشگران و متخصصان به ویژه متخصصان در زمینه علوم انسانی با تعصب مقابله کنند. باید به مردم به ویژه نسل جوان راههای مصون ماندن از تعصب را آموزش دهند. اینکه چکار کنند تا دچار تعصب نشوند. همچنین روشهای علاج تعصب را به پدران و مادران و به طور ویژه، نسلهای آینده آموزش دهند.
یکی از موارد عجیب در بحث تعصب این است که همه آنها را انکار میکنند؛ حتی فرد متعصب انکار میکند که تعصب دارد. حتی بعضی انکار میکنند که این پدیده در بین انسانها وجود دارد. ولی به هر حال این گروه هم در بین انسانها وجود دارند.
در این رابطه، یک لطیفه در بین آمریکاییها رایج است که یکی از سفیدپوستها میگوید: من هم از متعصبان متنفرم هم از سیاهپوست ها. او بیچاره نمیداند که خود این حرف هم دال بر تعصب است. بر این اساس هر متعصبی ادعا میکند که فردی میانه رو و معتدلی است.
فراموش نمیکنم آن خطیبی که میتوانم بدون مبالغه بگویم تندتر و سختگیرتر از سخنان او را نشنیده و ندیده بودم اما با این وجود ادعای اعتدال و میانه روی میکرد و در آخر خطبه گفت: این همان اعتدال و میانه روی است. سبحان الله خیلی از انسانها هم متعصب هستند اما خودشان احساس نمیکنند.
البته همهٔ انواع تعصب بد نیست و از حیث خطرناک بودن نیز همه در یک حد و اندازه نیستند. یک نوع از تعصب داریم که مقبول است و آن تعصب برای حق است. در این ارتباط به این داستان از سیرت پیامبر صلی الله علیه و سلم اشاره میکنم. بلافاصله بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم صحابه در سقیفه جمع شدند. آنجا چه اتفاقی افتاد؟ در ابتدا چون مهاجرین مشغول امور مربوط به وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم بودند انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا عملاً بدون حضور و مشورت با مهاجرین جانشینی برای رسول الله صلی الله علیه و سلم انتخاب کنند. خبر به ابوبکر و عمر (رضی الله عنهما) رسید. آنها به سرعت به سمت سقیفه به راه افتادند. اینجا چیز عجیبی رخ داد که بسیاری وقتی سیرت را مطالعه میکنند به آن توجهی نمیکنند که البته در همهٔ کتب سیرت هم موجود است. داستان از این قرار است که دو نفر از انصار که در سقیفه حاضر بودند از این وضعیت که انصار بدون مشورت مهاجرین خلیفه را انتخاب میکنند و اینکه این امر را مختص خود میدانند و می گویند ما به نسبت مهاجرین اولی تر هستیم، ناراضی بودند. این خود نوعی تعصب نابجا بود. این دو بزرگوار سقیفه را ترک کردند تا به مهاجرین خبر دهند. در راه به ابوبکر و عمر برخوردند. آنها به ابوبکر و عمر گفتند بشتابید که قوم ما (انصار) میخواهند بدون مشورت شما (مهاجرین) خلیفه و جانشین انتخاب کنند در حالی که شما به این امر اولی تر هستید. ببینید این دو نفر که خود از انصار هستند می گویند شما مهاجرین به این امر اولی تر هستید. این هم نوعی تعصب است اما تعصب برای حق. آنها این حقیقت واضح را دریافته بودند که در قضیه خلافت، مهاجرین نسبت به انصار اولی تر هستند با وجود اینکه خود از قوم و قبیله انصار بودند.
تعصب مقبول است وقتی انسان حق را بر خود و اهل خود و قوم و قبیله خود ترجیح دهد.
خطرناکترین نوع تعصب:
از جهت پرخطری، خطرناکترین نوع تعصب در نزد من، تعصب نسبت به نژاد انسان است. اینکه کسی بگوید چون من سفید یا قرمز هستم از دیگری بهتر هستم. مگر تو در سفید یا قرمز بودن اختیاری داشتی؟ چرا سفید خود را از سیاه برتر بداند؟ همهٔ شما از آدم هستید و آدم هم از خاک است. سؤال این است که آیا خودت رنگ پوستت را انتخاب کردی؟ تو مگر چه مزیتی از این حیث داری؟
تعصب دیگری که مبتنی بر نژاد است اینکه مثلاً من از فلان قبیله هستم پس بهتر هستم. این یک نوع عقبماندگی فکری است که انسان فکر کند چون از فلان قبیله یا فلان نژاد است پس بهتر است. این نوع از تعصب، خطرناکترین نوع آن است چون دلالت بر پایینترین سطح فکر دارد. اینکه انسان برای یک پروژه و برنامه یا ایده و اندیشه یا حتی یک باشگاه ورزشی تعصب داشته باشد قابل درک است به این دلیل که مثلاً این باشگاه موفقیتهایی داشته یا عملکرد بهتری داشته است؛ اما برای نژاد که کاملاً وراثتی است و در انتخاب آن هیچ اختیاری نیست تعصب داشته باشیم، قابل درک نیست. به همین دلیل این بدترین نوع تعصب از نگاه من است.
اما از جهت نتیجه، خطرناکترین نوع تعصب، تعصبی است که علاوه بر ایجاد تنفر، درگیری و دشنام دادن، به قتل منجر میشود. اینکه یک مشکل کوچک منجر به قتل شود نهایت کم عقلی است. این موضوع در چند مورد در طول تاریخ رخ داده است.
یکی از این موارد تاریخی درگیری چندین سالهٔ معروف به جنگ داحس و غبراء است. دو اسب با هم مسابقه میدهند. یکی میبرد و آن یکی میبازد. اول آن دو نفر و در نهایت قبیله آنها با هم درگیر میشوند و این درگیری ۴۰ سال طول میکشد. این گوشهای از وضعیت عرب قبل از آمدن اسلام بوده است.
باز هم مواردی از این دست در تاریخ داشتهایم. حتی امروزه هم چنین مواردی رخ میدهد. تنها مختص زمان جاهلیت نیست که بگوییم چون درگمراهی بودهاند این موارد رخ میداده است. امروزه هم همان گمراهی وجود دارد. به تعصبات ورزشی نگاهی بیندازید. در سال ۱۹۶۴ در مسابقهٔ فوتبال بین دو تیم آرژانتین و پرو ۳۰۰ نفر از تماشاگران تنها به خاطر یک مسابقه کشته میشوند. این همان مصداق سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم است که فرمود نه قاتل میداند چرا کشته است و نه مقتول میداند چرا کشته شده است.
یا مثلاً در سال ۱۹۷۰، جنگی رخ داد که به جنگ فوتبال معروف شد. این جنگ ۶ روزه که به خاطر مسابقهٔ فوتبال بود، بین دو کشور السالوادور و هندوراس رخ داد.
همچنین در سال ۱۹۹۴، یکی از مدافعان تیم کلمبیا کشته شد تنها به دلیل گلی که به اشتباه وارد دروازه خودی کرد و کشورش از راهیابی به مرحلهٔ بعد جام جهانی بازماند. این چقدر کم عقلی است که کسی به خاطر یک اشتباه به قتل برسد. شاید شما به این مثالها بخندید اما من به همهٔ آن کسانی میخندم که در حوادث بین دو تیم مصر و الجزایر در سال ۲۰۱۰ نقش داشتهاند. همهٔ کسانی که در این حادثه نقش داشتهاند عقلی کوچکی داشتهاند. بین مصر پرافتخار و الجزایر مهد مجاهدت، درگیری رخ دهد و دو ملت از هم متنفر شوند آن هم بر سر یک تکه چرم؟! واقعاً عیب و زشت است. این هم از نمایشهای مسخرهٔ این عصر است. ببینید ما به کجا رسیدهایم. امتی که دشمنی مانند اسرائیل دارد که همهٔ مقدساتش را غصب کرده و در قلب امت اسلامی لانه کرده، باید به این سطح از انحطاط برسد که بر سر یک تکه چرم با هم درگیر شوند؟!
مثلث رهایی از تعصب
برای رهایی از تعصب یک مثلث و قواعد سه گانهٔ طلایی وجود دارد.
اولین قاعده: برای رهایی از تعصب این است که: به قائل و گوینده نگاه نکن بلکه به قول و گفتار نگاه کن.
قضاوتت را براساس اینکه چه کسی گفته یا بر اساس نژاد و رنگ پوست قرار نده. رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما یاد داده که حکمت گمشدهٔ مؤمن است هر جا آن را یافت، او مستحقترین مردم به آن است. حتی اگر این حکمت از سوی کافری باشد ما آن را میپذیریم.
دومین قاعده: اعتراف به خطا و استقبال از نقد است. این خطا فرقی ندارد از طرف خودم یا خانوادهام یا قبیلهام یا حزبم باشد.
سومین قاعده: تشکر و تقدیر از مخالف، وقتی که کار خوبی انجام داد. حتی اگر این مخالف دشمن ما باشد. در این ارتباط رسول الله صلی الله علیه و سلم، رومیان را به خاطر داشتن بعضی خصلتهای نیکو ستوده است.
این قاعدهٔ سه گانهٔ رهایی از تعصب است. اگر بخواهیم یک قاعدهٔ دیگر را به آن اضافه کنیم این قاعدهٔ قرآنی است که میفرماید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک یبَینُ اللّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ (و همگی به رشته (ناگسستنی قرآن) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان (انس و الفت برقرار و آنها را به هم) پیوند داد، پس (در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شدید، و (همچنین شما با بتپرستی و شرکی که داشتید) بر لبه گودالی از آتش (دوزخ) بودید (و هر آن با فرا رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن میرفت) ولی شما را از آن رهانید (و به ساحل ایمان رسانید)، خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار میسازد، شاید که هدایت شوید)
گنجی از گنجینههای احیاء علوم الدین
امام غزالی (رحمه الله) میگوید: حجاب تقلید، با ترک تعصب نسبت به مذاهب و با تصدیق قول لااله الاالله و محمد رسول الله، کنار میرود.
تعصب نسبت به مذاهب وقتی از بین میرود که ما به لااله الاالله و محمد رسول الله برگردیم. اگر ما به این قول برگردیم، تعصب نسبت به مذاهب، نژادها، کشورها، احزاب، قبایل و حکام از بین میرود و وابستگی ما تنها به خداوند و به لااله الاالله و محمد رسول الله خواهد بود. البته این سخن به این معنا نیست که انسان هیچ یک از این وابستگیها نداشته باشد. انسان میتواند به آن موارد مذکور منتسب باشد اما باید لااله الاالله و محمد رسول الله را مافوق همهٔ آن وابستگیها قرار دهد. کسی که در قلبش معنای لااله الاالله و محمد رسول الله جا گرفت از همه انواع و اشکال تعصب رهایی خواهد یافت.