کارگروهی; ضرورتها و مزیتها
نویسنده: مجله پگاه حوزه
ضرورت کار جمعی را میتوان از جوانب گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار داد؛ زیرا انجام برخی کارها به صورت فردی امکانپذیر نیست، و لازم است تا به صورت گروهی صورت بگیرد، مثل بلند کردن یک وزنه سنگین که به نیروی افراد زیادی نیاز دارد. گاهی نیز هر چند امکان انجام کار به صورت فردی وجود دارد، اما مستلزم تحمل هزینه فراوان و فشار زیاد است، که از لحاظ کیفیت اجرا نیز قابل مقایسه با صورت جمعیِ آن نیست. گروهی انجام ندادنِ کار، به معنی عدم استفاده از امکاناتی است که در اختیار داریم، کسانی که قابلیت قرارگرفتن در کنار ما و در یک گروه را دارند، با تواناییهای مختلف خود، هر یک سرمایه بالقوهای هستند که بیتوجهی به آنها عقلانی نیست.
هم چنین ما در عصر جهشهای تکنولوژیک، در یک شرایط رقابتی سنگین در همه عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قرار داریم. در شرایطی که رقبا با استفاده از بهره فعالیتهای جمعی، پروژههای بزرگی را اجرا میکنند و بدین وسیله سلطه خود را بر جهان میافزایند، بیتفاوتی نسبت به فواید کار جمعی میتواند موقعیت ما را در جهان تضعیف کند.
علاوه بر این که بدون فعالیتهای گروهی آگاهانه و هماهنگ، ممکن است ما کار یکدیگر را خنثی، تخریب و یا تکرار کنیم.
در متون دینی هم میتوان شواهد و مؤیداتی برای ضرورت کار گروهی پیدا کرد، که البته با توجه به مطالب پیش، این بیانات، ارشاد به حکم عقل خواهد بود. بنابراین، شواهد دینی ناظر به دو نکته است: یکی تأیید تحلیل عقلی مبنی بر ضرورت کار جمعی، و دوم کشف نحوه کار گروهی از منظر دین.
بر اساس شواهد قرآنی و روایی، آنچه برای شارع مقدس از اهمیت ویژهای برخوردار است، اصل انجام تکلیف از طرف انسان است، و غالبا در امر به تکالیف، نحوه انجام آن نیامده است. بنابراین، در وهله نخست چنین به نظر میآید که ما به عنوان یک مسلمان موظف به انجام آن دستورات هستیم، که شیوه اجرای آن نیز در بسیاری از موارد به سلیقه و انتخاب خود ما واگذار شده است و البته این که یک وظیفه را به شکل جمعی انجام دهیم یا فردی، نوعا مورد تأکید نیست.
اما در برخی آیات و روایات، مضامینی وجود دارد، که حاکی از اهمیتِ کارگروهی است، به عنوان مثال در آیه: «تعاونوا علی البرّ و التقوی»، به تعاون و همکاری در کلیه کارهای خیر امر شده است.
البته سیره انبیاء و بزرگان دین در انجام مأموریت الهی خویش نیز قابل بررسی است حال سؤال این است که آیا مواردی داشتهایم که ایشان به صورت گروهی به این امر پرداخته باشند؟
بیتردید خدای متعال رسالت ابلاغ پیام را بر دوش شخص انبیا قرارداده و اگر برخی از پیامبران الهی این رسالت را به صورت گروهی و یا با کمک گرفتن از افراد دیگر پیش میبردند، به دلیل مزیتهایی بوده که در آن وجود داشته است.
برخی شواهد قرآنی، در تأیید کار گروهی عبارتند از:
«إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ»(۱)[یس/۱۴] خدای متعال برای هدایت مردم انطاکیه ابتدا دو رسول میفرستد و بعد از تکذیب آنان توسط مردم، پیامبر سومی را ارسال میدارد.
از ظاهر این آیه به دست میآید، که حضور جمعی آنها از سوی خداوند در بین مردم امری لازم دانسته شده، هر چند در عمل، نتیجهای نبخشیده است. البته به دلیل این که قرآن کریم در این زمینه جزئیات بیشتری را مطرح نمیکند، نمیتوان از نحوه هماهنگی و کار این رسولان با هم آگاه شد و یا تحلیلی ارائه کرد. البته ممکن است عدم ذکر جزئیات به این دلیل باشد که اصل انذار و تبشیر این رسولان در نظر خداوند مهم بوده و نحوه اجرای این مأموریت (فردی یا گروهی بودن آن) قابل ذکر نیست. به هر حال، میتوان گفت که کار گروهی نه چندان پیچیدهای توسط ایشان صورت گرفته است.
« فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » (۲)[توبه/۱۲۲] از برخی الفاظ این آیه میتوان تاکید به کار جمعی را استخراج کرد. مانند لفظ طائفه که حداقل بر سه نفر اطلاق میشود و به همین دلیل است که فعل «تفقه»، «انذار» و «رجوع»، به صورت جمع آمده است.
آیات دیگری نیز بر این نکته دلالت دارند که از آن جمله میتوان به آیات ذیل اشاره کرد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (۳)[آل عمران/۱۰۳]
«وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» (۴) [مائده/۲]
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ»(۵) [مائده/۴۸]
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ » (۴) [سبأ/۴۶]
بهرهها و برکات کار گروهی
- ۱٫ همفکری و تقویت اندیشهها: از گرد هم آمدن افراد، ایدههای قوی و آرای محکم تولید میشود. طلاب علوم دینی تجربه مباحثه را دارند و با بهرههای تضارب آرا و تولید جرقههای فکری در خلال مباحثه کاملا آشنا هستند. امام علی(ع) فرمودهاند: «اضربوا بعض الرأی ببعض یتولد منه الصواب»(۵)
وقتی افرادی برای انجام یک کار گرد هم میآیند و نسبت به چگونگی آن فکر و اظهار نظر میکنند، طرح اولیه انجام کار بسیار غنی و جامع از آب در میآید، در صورتی که اگر تنها یک نفر در آن موضوع اندیشه کند، حاصل نهایی آن چندان ممتاز و ویژه نخواهد بود.
۲.همدلی و تقویت انگیزهها: انگیزه انسان در جمع، تشدید میشود. وقتی ما با دیگران پیوند مییابیم، امیدمان به اتمام کار بیشتر میشود و استقامت ما برای پافشاری در پیگیری مقصد افزایش مییابد. مشاهده حرکت و عمل دیگران ما را به تحرک و عمل وا میدارد و فرسایش انگیزه را به مرور ترمیم میکند.
- ۳. همافزایی در کمیت و کیفیت محصول: کار گروهی سبب میشود که کمیت و کیفیت کار انجام شده، بالاتر و بهتر از کار فردی باشد. به تعبیر دیگر، نتیجه کار گروهی از جمع توان افراد همواره بیشتر است.
- ۴. بالارفتن همتها: انسان به صورت فردی به اهداف بزرگ و فوقالعاده نمیاندیشد، اما وقتی که خود را میان یک جمع احساس کند تصور پدید آوردن آثار بزرگ برای او امکانپذیر خواهد بود. به عنوان مثال هیچ یک از ما به تنهایی تصور ساختن یک آپارتمان را نمیکند و برای آن نقشه نمیکشد، اما اگر یک گروه همدل، گرد هم آیند، ممکن است برای ساختن یک آپارتمان بزرگ اهتمام و اقدام نمایند.
- ۵. تربیت نیرو: کار گروهی موجب رشد قدرت فکری و عملی اعضا میشود. در گروه، افراد از یکدیگر کار میآموزند و به سرعت و سهولت بیشتری نیروی انسانی پدید میآید. و این قدرت ناشی از آن است که اندیشههای انسان را در جمع، در معرض آزمایش و نقد میگذارد و نقاط ضعف و قوت آن آشکار میگردد. تجارب انسانی نیز به صورتی انباشته فراهم میآید. کسانی که به صورت فردی کار میکنند، هرچند ممکن است منشأ پیدایش آثار بزرگی شوند، اما با رفتن آنان کسی که راهشان را ادامه دهد و جایگزین آنان شود، یافت نمیشود. اما در یک گروه همه باهم رشد میکنند و از یکدیگر بهره میبرند و فعالیت گروهی قائم به شخص نخواهد بود.
- ۶. احساس تعلق نسبت به دیگران: در کار جمعی همه اعضا نسبت به کار احساس مسؤولیت دارند و خود را منسوب و متعلق به آن میبینند. همه با یک رسالت و یک هدف حرکت میکنند و از این که میبینند جز با همکاری دیگران کار پیش نمیرود نسبت به دیگران نیز احساس وابستگی میکنند. همه در یک جبهه هستند و مانند یک پیکر واحد عمل میکنند. بدین ترتیب، پیروزی و موفقیت هر یک، پیروزی همه و موجب سرفرازی و خوشحالی همه است و شکست و ناکامی هر یک، ناکامی همه. امتیازی که هر شخص از فعالیت موفقیتآمیز خود به دست میآورد تنها مال خود او نیست و به پای تیم او نوشته میشود. در یک تیم، وقتی یک نفر گل بزند همه خوشحال میشوند. همه در مقابل موفقیت دیگران احساس مسؤولیت دارند و نه تنها احساس رقابت و حسادت از بین میرود، که تلاش برای موفقیت دیگران و رشد توانمندیها و فراوردههای آنان لازم شمرده میشود.
آسیبشناسی کار گروهی
باید توجه داشت که یک گروه کاری، تنها جمع عدهای داوطلب برای مشارکت در یک فعالیت نیست، بلکه از سازماندهی ویژهای نیز برخوردار است، که بدون آن، ارزش افزوده حاصل نمیشود. یک گروه کاری علاوه بر اعضای گروه، نیاز به راهبر و نظام ارتباطی؛ یعنی شیوه و گردش کار ویژهای دارد که اعضا را به هم و به راهبر گروه مرتبط سازد. نظیر این که اگر قرار باشد چند کامپیوتر در یک شبکه با هم همکاری کنند به یک سرور مرکزی نیاز خواهد بود، که از سیستم عامل ویژهای برخوردار است.
بنابراین، نارسایی در کار گروهی را میتوان در یکی از این سه عامل جستجو کرد: اعضای صاحب صلاحیت، راهبری کارا، شیوههای مناسب.
برخی از دیگر آسیبهای محتمل فعالیتهای جمعی به قرار ذیل است:
- ۱٫ کار گروهی رشد فردی را تحتالشعاع قرار میدهد. کسانی که قدرت رشد فردی بالاتری دارند، به دلیل این که باید با گروه همراه و هماهنگ شوند، مجبوراند از سرعت خود بکاهند و به پای افراد کند و ضعیف گروه حرکت کنند.
- ۲٫ نقایص افراد در جمع پنهان میشود، به گونهای که برای افرادی که ضعیفتر از بقیه هستند، این توهم پیش میآید که به دلیل همگروه بودن با افراد قوی میتوانند مشکلات خود را نادیده و احیانا از آنها غافل شوند و در صدد حل و رفع آن برنیایند. افراد ضعیف در کنار افراد قوی ناخودآگاه گمان میکنند که همواره کارها به خوبی پیش میرود و نیازی به بازسازی شخصیت و مهارت افزایی وجود ندارد.
- ۳٫ حرکت در کار گروهی کندتر از کار فردی است و سبب تأخیر در اقدام میشود. به این معنی که اگر افراد انگیزههای لازم را داشته باشند، به دلیل این که در گروه نیاز به هماهنگی و همراهی همه یا اکثر افراد دارند، باید زمانی را برای هماهنگ شدن و همراه شدن با دیگر اعضای گروه صرف کنند و حال آن که در حالت فردی چنین هماهنگی نیاز نیست و به لحاظ زمان بازدهی بیشتری خواهند داشت.
- ۴٫ ناامیدی و بیاعتمادی از نخستین نشانههای برخورد با موانع و مشکلات در یک حرکت جمعی است. در بسیاری از مواقع، وقتی یک حرکت جمعی با مشکلی مواجه میشود، که سرعت حرکتش را کند میکند، یا حتی خطر آن میرود که به صورت کامل متوقفش کند، یکی از سادهترین «واکنش»ها این است که ماهیت «جمعی بودن» آن را زیر سؤال ببریم. سستی و جداشدن بعضی از اعضای گروه درخلال، باعث میشود که کار گروه ابتر بماند . به عبارت دیگر اگر کار جمعی تا انتها به سرانجام نرسد، ممکن است هیچ بهرهای از کار حاصل نشود، حال آن که در کار فردی، شخص در هیچ لحظهای معطل کسی نمیماند و بنابراین، احتمال این که کارش از ناحیه دیگران بیثمر شود، بسیار پایین میآید.
- ۵٫ در کار گروهی لازم است بخشی از انرژی، در سازماندهی، نظارت و کنترل در کار صرف شود، در حالی که در کار فردی این انرژی نیاز نیست. اگر این هماهنگی نباشد ممکن است نتیجه کار افراد توسط دیگران خنثی یا معکوس شود.
- ۶٫ در شبکه روابط گروهی باید مهارت حفظ روابط، و حل تناقضات، مشکلات و مسائل وجود داشته باشد. اگر این مهارتها وجود نداشته باشد، گروهها دچار مشکل میشوند، نداشتن مهارتهای کار جمعی، یکی از مشکلات و آسیبهای آن به شمار میرود.
ماهیت کار گروهی
کار گروهی عبارت است از: مجموعه تلاشهای آگاهانه، منسجم و هماهنگ افرادی که برای دستیابی به هدف یا اهدافی مشترک صورت میگیرد و همافزایی در محصول (نتیجه) را در پی دارد.
در این تعریف سه نکته اساسی وجود دارد، که باید تحلیل شود.
ارادی و آگاهانه بودن
قید آگاهانه در این تعریف آن دسته از تلاشهایی را که به صورت قهری و ناخودآگاه در قالب جمعی صورت میگیرد، خارج میکند. به عبارت دیگر، اگر برخی فعالیتهای فردی، در شرایطی کاملا اتفاقی با فعالیتهای فردی دیگران هماهنگ شود و نوعی همافزایی را به وجود آورد، در نظر ما کار گروهی محسوب نمیشود. به دیگر بیان چون اراده ما تأثیری در شکلگیری چنین فعالیتی به صورت گروهی نداشته است، در این جا مورد بررسی قرار نمیگیرد. به عنوان مثال، نیاز جامعه به انواع لباس (کت و شلوار، لباس ورزش، لباس احرام، لباس عروس، لباس کار، لباس نوزاد، لباس زیر، لباس عزا، لباس زمستانی و…) نیاز گستردهای است که جز با اهتمام جمعی تأمین نمیشود، اما از آن جا که تولیدکنندگان لباس، بدون نقشه و هماهنگی قبلی هریک تنها به سلیقه و تشخیص خود بخشی از این نیاز گسترده را برعهده گرفته و به رفع آن میکوشند، لذا این تلاش جمعی از تعریف ما خارج است. همچنین اگر تبلیغ روحانیت در شهرها، روستاها و مراکز تبلیغی، دارای ستاد هماهنگی کننده نباشد و تنها برخاسته از تشخیص و احساس ضرورت افراد روحانی باشد، هرچند دامنه گستردهای را پوشش میدهد، اما کار جمعی نیست. فعالیت مورچگان یا زنبور عسل که به صورت غریزی و ناهشیار به تقسیم کار و توزیع نقش میپردازند نیز، از محل بحث ما خارج است.
انسجام و هماهنگی
هماهنگی میان اعضای گروه در دو سطح قابل تصور است: یکی این که فعالیت هر عضو گروه، ضدیتی با کار سایر اعضای گروه نداشته باشد و مخل به فعالیتهای دیگران نباشد. سطح دوم و بالاتر این که فعالیت هر فرد علاوه بر این، کمک به کار آنها نیز محسوب شود. سطح مطلوب در یک کار گروهی بهینه، سطح دوم است و لذا در این قسمت لازم است تا روشن کنیم که چگونه میتوان به این سطح از هماهنگی میان اعضا دست یافت. دو دسته عامل در بین اعضای گروه وجود دارد که میتوان از طریق آنها سطح هماهنگی گروه را بالا برد: یکی عوامل مشترک که به چگونگی قرار گرفتن اعضا در گروه بازمیگردد و دیگری عوامل درونی و فردی است. این دو، هم بر انسجام گروهی و هم بر یکدیگر نقش تاثیرگذاری دارند. عوامل دسته اول هنگام طراحی گروه باید به شکل بهینه مد نظر باشد و عوامل درونی باید توسط اعضای گروه به طور شخصی مورد توجه و عمل قرار گیرند تا سطح بالایی از انسجام گروهی حاصل گردد که ما در این جا به برخی از این عوامل شخصی اشاره میکنیم:
- ۱٫ اعتقاد به کار گروهی.
- ۲٫ داشتن مهارتهای کار گروهی.
- ۳٫ روحیه اطاعت از رهبر منتخب.
- ۴٫ نظم و انضباط ویژه در امور شخصی.
- ۵٫ روحیه کار تشکیلاتی، از جمله این که:
محدودهها، حدود، وظایف و اختیارات تعریف شده در گروه را به رسمیت بشناسند.
همراهی با جمع را حتی در امور مخالف نظر شخصیشان را داشته باشند. (مخالفت باید قبل از تصمیمگیری و در مرحله تضارب آرا باشد، ولی بعد از تصمیمگیری گروهی، نظرات شخصی کنار گذاشته شود و همدلانه برای تحقق اهداف گروه تلاش شود).
تعهد و وظیفهشناسی داشته باشند، (خیال همه راحت باشد که فرد وظایف محوله را به نحو احسن انجام خواهد داد).
به اندازه توان مسئولیت قبول کنند.
در تصمیمگیریها، اصل مشورت را رعایت کنند.
توان تصمیمگیری در محدوده اختیارات و مسئولیت مربوطهشان را داشته باشند (فرد برای همه جزئیات منتظر تصمیم گروه نباشد).
- ۶٫ گذشتن از علایق شخصی به نفع اهداف گروه.
- ۷٫ تحمل کندی رشد شخصی به خاطر همراهی با گروه.
- ۸٫ تحمل کندی طبیعی انجام کار گروهی.
- ۹٫ مدارا با افراد سطح پایینتر و تشویق آنان به رشد و پیشرفت به جای سرزنش زبانی و عملی آنان.
- ۱۰٫ پذیرش عضویت در گروه تنها در صورت هماهنگی میان اهداف شخصی با اهداف گروهی است، در غیر این صورت، نه گروه را معطل خودشان کنند و نه خودشان را معطل گروه.
- ۱۱٫ تنظیم برنامه سایر فعالیتها با لحاظ برنامههای جمعی و ایجاد هماهنگی میان آنها.
- ۱۲٫ جدیت در انجام وظیفه محوله به صورتی که نوع کار، رفتار دیگران و سایر عوامل در اراده و جدیت فرد تاثیری نگذارد.
- ۱۳٫ اخلاص در انجام وظیفه؛ یعنی هر عضو فقط به دنبال بهبود رابطه با خدا باشد نه چیزهایی؛ از قبیل امتیازجویی و رقابت با دیگران.
نکته: کار گروهی تنها در صورتی پیش میرود، که اعضای گروه بتوانند به کار دیگران اعتماد کنند. بنابراین، اگر اعضای گروه به کار دیگری اعتماد نداشته باشد، لاجرم باید آن کار را یا خودش انجام دهد و یا مجددا آن را چک و بازنگری کند، که این مسئله کار را از گروهی بودن خارج میسازد. برای این منظور لازم است هر کس به ضوابط بالا به صورت حداکثری مقید باشد تا این حسن اعتماد حاصل و تقویت شود، که عبارتنداز:
برخی از عوامل مشترک نیز عبارتند از: نظام هدفگذاری گروه، شیوه رهبری گروه، نظام ارزشگذاری عملکرد اعضا، نظام روابط (روابط سازمانی و روابط عاطفی) میان اعضا. در ادامه نکاتی پیرامون این عوامل بیان میشود.
نظام هدفگذاری گروه
افراد با توجه به میزان اطلاعات، سطح تحلیل، و نیز سایر نیروهایی که در جهتدهی انگیزههایشان موثر است، اهداف و دغدغههای مختلفی دارند. انجام کار گروهی در چنین شرایطی دو تصویر دارد: یکی این که افراد با ملحق شدن به جمع، اهداف و انگیزههای فردی خود را کنار گذاشته و اهداف گروه را بپذیرند و این مسئله زمانی اتفاق میافتد، که شخص هدف جمع و گروه را در مجموع برتر از اهداف و انگیزههای شخصی ببیند. به عبارت دیگر، شخص پس از بررسی گروه و اهدافش، احساس میکند که هدفهایی که او قبلا برای خود تصویر میکرده، واجد اشکالاتی بوده و هدف جمعی اشکالات مربوطه را ندارد.
صورت دوم، این است که شخص برای تحقق اهداف و انگیزههای شخصی خودش، جمعی متناسب را بیابد و سعی کند که با حضور در آن جمع، اهداف خود را پیگیری نماید، که در این حالت، افراد برای اهداف فردی، کار گروهی میکنند. پس هدفگذاری برای گروه دقیقا باید برآیند اهداف شخصی اعضا باشد، و اهدافی که از بیرون یا توسط برخی افراد گروه تعیین میشود، گروه را دچار آسیب پذیری میکند.
هر کس میان نظام اهداف و علایق شخصی با نظام اهداف گروه هماهنگی ایجاد میکند و در صورتی که اعضای گروه به طور انفرادی این هماهنگی را بیابند و تقویت کنند، کمک بسیار زیادی به هماهنگی و موفقیت گروه میکنند و اگر این پیوند در اثر بیتوجهی تضعیف شود، آنگاه به مرور فرد احساس تعلق خود به گروه را از دست میدهد. لذا هدف تعیین شده برای گروه باید مرتباً توسط اعضای گروه مورد بررسی قرار گیرد، که نتیجه آن یا تقویت انگیزه آنها و هماهنگ کردن هدف فردی با آن خواهد بود و یا نقایص احتمالی در اهداف با هماهنگی سایر اعضای گروه برطرف خواهد شد، که با این کار، تداوم فعالیت گروه تضمین میگردد.
شیوه رهبری گروه
رهبر گروه از نقش ویژه و بسیار مهمی در کار گروهی برخوردار است و تربیت یک راهبر، نیازمند آموزشهای ویژه است، که اولین ویژگی مهم راهبر، مورد پذیرش جمع بودن اوست. راهبر باید از یک اتوریته معنوی در گروه برخوردار بوده و مورد اعتماد اعضای آن باشد. راهبرانی که با رأی بالا از طرف اعضای صاحب صلاحیت گروه انتخاب میشوند، موفقیت بیشتری در انجام کارشان دارند. راهبر باید تجربه بسیاری در کار گروهی داشته باشد و با توجه به سطح اهداف گروه از تواناییهای لازم در اداره ی امور برخوردار باشد. او باید برای شنیدن همه چیز و درک نقطه نظرات متفاوت گوشی بسیار تیز و دقیق داشته باشد. اگر عضوی فکر خود را مقدم بر جمع بداند، تنها، خطای فاحشی کرده، اما همین اشتباه از طرف راهبر، موجب پاشاندن کامل گروه است.
وظیفه راهبر قضاوت در مورد نظرات مختلف نیست، بلکه وظیفه او عبارت است از: یافتن راه کارهای لازم از میان نظرات تک تک افراد گروه برای مسألهی مورد بحث، دستهبندی آنها، کمک به پرورانده شدن به وسیله روشهایی هم چون طوفان ذهنی و بحث جمعی و در نهایت به رایگیری گذاشتن آنهاست. بنابراین، آن که صلاحیت قضاوت و تصمیمگیری دارد جمع است و نه راهبر. در این زمینه راهبر؛ زیرا راهبر نیز همانند سایر اعضا تنها یک رأی دارد.
راهبر باید هیچ تفاوتی میان اعضای گروه نگذارد و از حق تک تک اعضای گروه برای مشارکت در اهداف آن دفاع کند. و لذا حقوق و وظایف راهبر گروه در جلسات و بین برگزاری جلسات میتواند گسترده یا محدود باشد، ولی ضرورت دارد که تدوین شده باشد و به تصویب جمع برسد.
نظام ارزشگذاری عملکرد اعضای گروه
آیا میان کارهای گروهی که اهداف مادی دارند، با کارهای گروهی که با اهداف معنوی، در روشها، قواعد و سازوکارها انجام میگیرد، تفاوتی وجود دارد؟ این تفاوتها چیست؟
انگیزه افراد از مشارکت در گروهها و سازمانها دو گونه است: ۱٫ دستیابی به منافع مادی، مثل پول، مقام و شهرت؛ ۲٫ دستیابی به رشد معنوی. در سازمانها و گروههایی که انگیزههای صرفاً مادی محوریت دارد، نیروهای انگیزشی متناسبی، مثل پول و رفاه توانسته است تا حدودی انسانها را به سمت اهداف گروه نزدیک کند، اما در سازمانهای معنویت محور، ساختارسازیها و سازماندهیها باید به گونهای باشد، که افراد در ایفای نقش خود، احساس کنند که آن هدف معنوی در حال حصول است. البته بخشی از این قضیه به درون بینی و تأملات افراد برمیگردد. و بخش دیگر، متأثر از نحوه ارزشگذاری و ارزشیابی است، که درون یک گروه یا سازمان وجود خواهد داشت. اگر در یک سازمان معنویت محور، این نقش به درستی ایفا نشود، افراد برای دستیابی به برخی مسائل مادی، مثل مقبولیت، شهرت و ریاست، برخی از ملاکهای اخلاقی و معنوی را زیر پا خواهند گذاشت که این خود نقض غرض خواهد شد.
نظام روابط اعضا (روابط سازمانی و عاطفی)
تعارض و کشمکش در کار گروهی اجتناب ناپذیر است، برای رفع تعارضات احتمالی در گروه باید مرجعی به عنوان حکم و امین اعضا تعیین شود.
استفاده از تکنیک اخلاقی نادیده گرفتن. اگر در محاسبات خود متوجه این نکته باشیم که انجام کار گروهی – چه به نتایج ظاهری دست پیدا کنیم یا نه – زمانی نتیجه واقعی دارد که: رضایت خدا را جلب کرده باشیم و نیز بدانیم که رضای مولا در کمک به رشد افراد است، نه در مچگیری از آنها، و همچنین متوجه باشیم که انسانها در مسیر تکامل قرار دارند و اشتباه و قصور و حتی تقصیر اموری طبیعی است، به این تحلیل خواهیم رسید که نگاهمان به سایر اعضا باید نگاه تربیتی و مشفقانه باشد، که در این صورت بسیاری از اشکالاتی که در روابط میان اعضای گروه پیش میآید، با چشم پوشیهای بجا به تدریج اصلاح میشود.
همافزایی
شرط همافزایی، که در تعریف آمده، روشن میکند که اگر عدهای دور هم جمع شوند و کار گروهی انجام دهند، ولی ثمره کارشان برابر با مجموع تلاش انفرادی آنها باشد، این کار، کار گروهی محسوب نمیشود. اجتماع مورچگانی را در نظر بگیرید که به یک انبار گندم دست یافته و برای انتقال این گندمها به لانه خود، هر کدام گندمی را به دوش میگیرند و تا لانه میبرند. این کار که علی الظاهر به دلیل تعداد زیاد مورچگان و اجتماعشان در محلی واحد، نوعی کار گروهی تلقی میشود، به دلیل این که همافزایی ندارد، از حوزه تعریف ما بیرون است.
در برخی موارد ممکن است ثمره کار گروهی حتی از کار فردی نیز پائینتر باشد؛ یعنی نه تنها همافزایی وجود ندارد، بلکه هم کاهی نیز رخ داده است. مثل این که اجتماع مورچگان برای انتقال گندم از انبار به لانه، سبب ترافیک و بند آمدن مسیر شود و مثلا به جای این که در یک ساعت هر یک ۲۰ دانه گندم جابجا کنند، فقط موفق به انتقال ۱۰ دانه شوند، که این مورد هم از تعریف ما خارج است.
یک نمونه عینی از همافزایی در کار فرهنگی، در امر به معروف و نهی از منکر مشاهده میشود. ممکن است تذکر یک نفر، تأثیر بر مرتکب منکر نداشته باشد و به کار خود ادامه دهد، ولی وقتی افراد متعدد با فاصله کم به او تذکر دهند، ناخودآگاه از کار خود ناراحت و پشیمان میشود و بالاخره تصمیم به ترک آن میگیرد؛ یعنی نهی از منکر جمعی تأثیری به همراه دارد که تک تک نهی از منکرها به صورت مستقل ندارند. این نمونه از همافزایی ممکن است در شرایطی اتفاق افتد که هماهنگی و انسجامی بین افراد تذکردهنده وجود ندارد، حال اگر مدلی را تصویر کنیم که این افراد به طور هماهنگ قصد نهی از منکر داشته باشند، در زمان کوتاهتر و با اثرگذاری عمیقتری میتوانند اثر کار خود را مشاهده کنند.
انواع کار گروهی
کار گروهی را میتوان به صورتهای مختلفی در نظر گرفت، که عبارتند از:
- ۱٫ گاهی کار فردی همراه با گروه انجام شود؛ یعنی کار گروهی مجموعهای از چند کار فردی است، که خود دو حالت دارد:
الف: از آن جا که ممکن است کار فردی به آفتهایی؛ از قبیل کاهش انگیزه مبتلا شود، فرد، تصمیم میگیرد تا همین کار فردی را همراه با گروه انجام دهد تا آفتهای آن کم شود. در این نوع، در واقع کار گروهی انجام نمیشود، بلکه کار فردی در حضور و با همراهی دیگران انجام میشود. مانند بالا رفتن از کوه که قرار است همه باهم تا قله پیش روند و فقط برای تأمین انگیزه، این کار را همراه دیگران انجام میدهند. (شبیه عام استغراقی)
ب: برخی از اهداف فردی فقط با حضور جمع امکان دارد نه این که حضور جمع فقط تسهیلکننده یا انگیزه بخش باشد. مانند این که فرد میخواهد توان سخنرانی خود را افزایش دهد، برای رسیدن به این هدف، نیاز به حضور جمعی به عنوان مستمع دارد. ولی به هر حال در این فرض هم، کار فردی فقط در حضور جمع انجام میشود و کار گروهی به معنای واقعی پیگیری نمیشود.
- ۲٫ مجموعه افراد گروه یک کار کلی انجام میدهند، که تحقق این کار فقط با همکاری جمع ممکن است و چنین نیست که هر کس کار فردی خودش را انجام دهد و از حضور جمع فقط برای رسیدن به اهداف خود کمک گیرد، بلکه یک کار جمعی پیگیری میشود، که هر کس سهمی در تحقق آن دارد، نه چند کار مستقل. در این نوع از کار گروهی است که نتیجه جمع بیشتر از جمع نتایج است. مانند این که در بازی فوتبال به دلیل کار گروهی، امکان پاس کاری وجود دارد، که این مسأله سرعت انتقال توپ را در زمین افزایش میدهد و اگر قرار بود که هر کس خودش به تنهایی توپ را تا انتهای زمین حمل کند، سرعت انتقال توپ پایین میآمد. در مثال دیگر میتوان ساختن یک بنای بزرگ، مانند برج میلاد را در نظر گرفت که تخصصهای مختلف دست به دست هم دادهاند تا این کار مجموعی شکل بگیرد و امکان برپایی چنین بنایی با کار فردی ممکن نیست و برج میلاد محصول کار گروهی است. (شبیه عام مجموعی) بدین ترتیب کار گروهی ارزش افزوده ای نسبت به جمع کارهای فردی دارا است.
مثلا وقتی خبری را از منابع متعدد میشنویم، اگر تعداد منابع از حدی فراتر رود، احتمال خلاف از بین میرود و به یقینی میرسیم که تک تک این گزارشها نمیتوانست آن را در ما ایجاد کند (تواتر خبر). یعنی کاری که هر یک از گزارشگران انجام میدهند، به تنهایی یقینآور نیست، اما وقتی این کارها در کنار هم قرار میگیرد، ارزش افزوده ایجاد میکند. در استقرا نیز همین گونه است، وقتی نمونههای متعدد را مشاهده میکنیم، بر اثر کثرت آنها حالت یقینی حاصل میشود که با مشاهده تک تک و مجزای آنها در ما ایجاد نمیشد. در امر به معروف و نهی از منکر جمعی، که پیشتر بدان پرداختیم نیز همین اتفاق میافتد.
در همه این مثالها، تأثیر کار جمعی از بابت تکرار یک پدیده، مشابه بود، اما گاهی در کار جمعی، اجزای کار، مشابه یکدیگر نیست. مثلا در ساختن یک ساختمان بزرگ، هر متخصصی، کار مخصوص به خودش را انجام میدهد که از دست دیگران ساخته نیست و لذا این عمل، مکمل کار دیگران است، نه این که کار دیگران را تکرار کند.
برخی پرسشها پیرامون کار گروهی
کمال تعریف شده برای بشر توسط خداوند، کمال فردی است یا این که تنها به صورت گروهی قابل دستیابی است؟ یا کمال فردی در پرتو حرکت در جمع و اجتماع به دست میآید؟
آیا کارها ماهیتا اقتضای وصف فردی یا جمعی بودن را دارا هستند یا این که به دلیل ضرورتها و عوامل خارجی به صورت فردی یا جمعی انجام میگیرند؟
آنچه ارتکاز به نظر میآید این است که، جمعی یا فردی بودن، ناظر به نحوه انجام کار است و از ماهیت کار برنمیخیزد. در این صورت بنابر چه ضرورتهایی باید یک کار را به صورت جمعی انجام داد و در چه شرایطی باید کار را فردی انجام داد؟
انبیا و اولیای الهی، مأموریت خود را به چه صورتی انجام میدادند؟ فردی یا گروهی؟ اگر گروهی بوده با چه کیفیتی بوده و ما در تاریخ اسلام، چند نوع کارِ گروهی داشتهایم؟ آیا کار گروهی اقتضای وضعیت پیچیده جامعه مدرن است یا این که در جوامع ساده و ابتدایی نیز چنین شیوهای لازم بوده است؟
فرق کار قهری جمعی با کار فردی چیست؟
در مواردی که کاری توسط چند نفر تکرار میشود، مثلا چند نفر مبلغ در دورههای تبلیغی متفاوت به یک محل خاص میروند آیا چنین کاری، صرفا تکرار محسوب میشود یا این که در این حالت نیز میتوان همافزایی را مشاهده کرد؟
ملاک وحدت و انسجام یک گروه چیست؟ هدف مشترک و غایت واحد؟ روش واحد؟ تبعیت از فرمانده واحد؟ و یا این که در جهت تحقق هدف مشترک، تبعیت از فرمانده و هماهنگ شدن با سایر افراد گروه؟ در صورت اخیر این هماهنگی به چه معناست؟ و این هماهنگی تا چه سطحی از فعالیتهای افراد یک گروه را باید شامل شود؟
نقش ساختارها و سازمان روابط میان اعضای گروه در کیفیت کار گروه چه اندازه است؟ آیا با سازماندهی خوب روابط میان اعضای گروه، میتوان تضمین کرد که گروه در انجام وظایف خود موفق شود یا این که علاوه بر سازماندهی صحیح روابط، باید برنامهای برای تقویت انگیزهها و نیز برنامهای برای ایجاد روابط عاطفی میان اعضای گروه نیز داشت؟
جایگاه اهداف و علقههای شخصی در کار گروهی کجاست؟ آیا اشخاصی که در کار گروهی مشارکت میکنند باید علایق و انگیزههای شخصی خود را به نفع کار جمعی کنار بگذارند و یا این که تنها تا جایی با جمع همراه باشند، که علایق شخصی در جمع تامین شود؟
نسبت میان هویت فردی و هویت جمعی چیست؟ هویت جمعی چه کمکهایی به رشد فردی انسان میکند؟ رشد و حرکتی که در کار جمعی اتفاق میافتد، آیا لزوماً رشد فردی را به دنبال دارد؟ از آنجا که نمیتوان از قبل پیشبینی کرد که کار جمعی لزوماً موفقیتآمیز باشد، چه تضمینی وجود دارد که اگر فرد در کار گروهی ناموفق بود، از رشد فردی خودش عقب نیفتد؟
نگاهی به تهدیدها و تبعات فرهنگی شبکه ماهوارهای فارسی وان برای خانواده ایرانی