عمل انسان
مبارک نوری – کارشناسی شریعت
«وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا»{مریم:۹۵}
(و همهی آنها روز رستاخيز تک و تنها، بدون يار و ياور و اموال و اولاد در محضر او حاضر میشوند.)
«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» {مدثر: ۳۸}
هر كسی در برابر كارهایی كه كرده است (در دوزخ زندانی میگردد) و گروگان میشود .
خداوند تبارک و تعالی وضعیت انسان را در دنیا و آخرت اینگونه بیان میکند :
هرفردی در قیامت تنها بر انگیخته میشود. هر کسی در گرو کاری است که انجام داده است. مسئولیت کار و عمل هر فردی با خود اوست. جامعه شناسان و روانشناسان انسان موفق را انسانی معرفی میکنند که مسئولیت صد در صد کار خود را به عهده میگیرد و نتیجهی عمل خود را به گردن دیگران نمیاندازد. در قیامت زمانی که شیطان از طرف انسان مورد ملامت قرار میگیرد،شیطان خود را تبرئه میکند و پاسخ میدهد «وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» {ابراهیم:۲۲}
و اهريمن هنگامی كه كار ( حساب و كتاب ) به پايان رسيد ( و بهشتيان آمادهی بهشت و دوزخيان آمادهی دوزخ شدند، خطاب به پيروان بدبخت خود) میگويد: خداوند ( بر زبان پيغمبران ) به شما وعدهی راستينی داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده كردم، و من بر شما تسلّطی نداشتم جز اين كه شما را دعوت ( به گناه و گمراهی ) نمودم و شما هم ( گول وسوسهی مرا خورديد) ودعوتم را پذيرفتيد. پس مرا سرزنش مكنيد و بلكه خويشتن را سرزنش كنيد. ( امروز) نه من به فرياد شما میرسم و نه شما به فرياد من میرسيد.
شیطان از عدم تسلط بر انسان و تنها دعوت به گمراهی او سخن میگوید و انسان را متوجه خود و مسئولیت نفسانیاش میکند.
ولی خداوند تبارک و تعالی در سورهی شمس به نفس انسان قسم میخورد: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا)» و سوگند به نفس آدمی، نفس انسان را مستقل و دارای قدرت معرفی میکند و شیطان را عامل بیرونی میداند که با وسوسه مسیر را کج جلوه میدهد واین شیطان میتواند از نوع انس یا جن باشد «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ».
مولانا در دفتر سوم مثنوی در داستان مارگیر واژدها در بغداد با ابیاتی )نفس( و خصوصیات آن را برای ما شرح میدهد.
در زمانهای قدیم، مارگیری زندگی میکرد. مارگیر به کوه و دشت و صحرا میرفت، مار میگرفت و آنها را به شهر میبرد برای مردم شهر نمایشهایی ترتیب میداد و امرار معاش میکرد. روزی از روزها که زمستان بود و برف همه جا را پوشانده بود، مارگیر قصهی ما به سوی کوهستان پربرف به راه افتاد تا مار بگیرد. رفت و رفت تا اینکه در دل کوه، چشمش به اژدههایی عظیم افتاد که مرده بود. آنرا در کیسه میگذارد و به شهر میآورد و در مسیر با وجود گرمای بغداد اژدها کم کم زنده میشود. وقتی کیسه را برای نمایش باز میکند، اژدها اول مارگیر وسپس اطرافیان را میخورد. تعبیر مولوی از اژدها نفس انسان است که هر آنقدر در موقعیت گناه و گرمای شهوت قرار گیرد، انسان را میبلعد ونابود میکند.
نتیجهگیری نهایی نیز همان است که گفته شد. مولانا هشدار میدهد که اژدها در توست و اژدها نفس توست، بگذار همین گونه یخزده و خفته بماند. او را به زیر خورشید شهوت و غرایز بهیمی خود مکش که دمار از روزگارت میکشد.
نفسات اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون، او
که بامر او همی رفت آب جو
پس با این اژدها چه باید کرد؟ مولانا میگوید: بگذار همچنان در میان برفهای کوهستان در انزوای خود یخزده بماند!
اژدها را دار در برف فراق
هین! مکش او را به خورشید عراق
تا فسرده میبود، آن اژدهات
لقمهی اویی چو او یابد نجات
مات کن او را و آمِن شو زمات
رحم کم کن، نیست او ز اهل صِلات
پس باید مراقب نفس بود. در موقعیت شهوات قرار ندهیم، زیرانفس انسان هرچه قدر بیشتر رحم ببیند سختتر مسیر نابودی انسان را فراهم میکند. در حقیقت نفس استقلال دارد و اگرشیطان هم نبود باز انسان را به سمت شهوات میکشاند.
«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)» (سپس بدو گناه و تقوا را الهام كرده است.) {شمس:۸}
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (هر كس نفس خود را تزكيه كرد، رستگار شد. و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.) {شمس:۹-۱۰}
خداوند نیرو و استعداد خارج شدن از مسیر بندگی و عبودیت را به انسان داده و در عین حال نیرو و استعداد ماندن و استقامت ورزیدن بر مسیر بندگی وعبودیت را نیز به انسان ارزانی داشته است و این به معنی مختار بودن انسان است. پس اگر کسی تسلیم قوهی تقوا شد به فلاح و مطلوب رسید و برعکس اگر کسی از استعداد و ابزار و وسایلی که برای رشد شخصیت در اختیار دارد، استفاده نکند قطعا اهل خواری و خفت و دوری از رحمت خداوند خواهد بود.
براین مبنا برآنیم عواملی که در رفتار و کردار آدمی تأثیرگذار و منشأ تعاملات انسان هستند را بر اساس سخن روانشناسان و آموزههای قرآنی ونبوی بیان کنیم .
روانشناسان سه عامل کلی را معرفی میکنند که سر منشأ همه کردارهای انسان میباشد.
اول: واردات
دوم :ارتباطات
سوم: محیط
واردات:
منظور از واردات آنچه که به سرزمین انسان چه از بعد روحی و چه جسمی وارد میشود. جسم انسان از راه دهان تغذیه میکند هر آنقدر که انسان از خوبیها و پاکیها تغذیه کند، جسمی سالمتر و قویترخواهد داشت. همانند وسیلهی نقلیه که اگر ازبنزین و روغن خوبی استفاده شود، بهتر و ماندگارتر کار انجام میدهد و هر قدر ناخالصی بیشتر باشد، عمر و قوت وسیله کمترمیشود. خداوند تبارک وتعالی در قرآن دستورعمل غذایی را برای ما بیان میکند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا» (ای مردم از آنچه در زمين است و حلال و پاكيزه است بخوريد) {بقره:۱۶۸}
حلال و طیب بخورید. منظور از حلال هم جنس غذاست که باید از محرمات نباشد، مثل گوشت مردار، گوشت خنزیر و محرماتی که در قرآن بیان شده است و مهمتر راه بهدست آوردن آن غذاست.ممکن است غذایی حلال باشد و از محرمات قرآنی نیز نباشد ولی از طریق حرام و باطل به دست آمده باشد.
و منظور از طیب این است که غذایی هم از لحاظ جنس و هم راه بهدست آوردنش حلال باشد، ولی پزشک مصرف غذا را به دلیل مشکل و بیماری فرد و به منظور حفظ سلامت او تجویز نمیکند.
ولی مهمترین ورودی چیزهایی است که به سرزمین روح و روان انسان وارد میشود .
خداوند تبارک و تعالی میفرماید :«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» (از چيزی دنبالهروی مكن كه از آن ناآگاهی، بیگمان چشم و گوش و دل همه مورد پرس و جوی از آن قرار میگيرد.) {اسراء:۳۶}
گوش و چشم دریچههای ورودی به قلب هستند. قلب انسان هر آنچه که از گوش و چشم میگیرد، تحلیل و تفسیر میکند و آن را در عمل پیاده میکند. پس باید مراقب بود، چه میبینیم «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ » چرا که پاک بودن فرج، نتیجهی حفظ نگاه آلوده «وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» است و نتیجهی محافظت هردو «ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ » {نور:۳۰} تزکیه وپاک بودن است.
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم اصحاب را از نشستن در سر راهها منع میکند. اصحاب عرض میکنند: ای رسول خدا! از نشستن در مجالس چارهاي نداريم، زيرا که در آنجا صحبت میکنيم! پيامبر فرمودند: پس اگر چارهایی جز با هم نشستن در آنجاها نداريد، حق راه را رعايت نماييد. گفتند: ای رسول خدا! حق راه چيست؟ فرمودند: پوشيدن چشم از نظر حرام، خودداری از اذيت و آزار ديگران، جواب سلام، امر به معروف و نهی از منکر.
لقمان به فرزندش توصیه میکند (یا بنی تعلم حسن الاستماع) ای فرزندم تلاش کن خوب شنیدن وهمچنین چیزهای خوب شنیدن از انسانهای مفید شنیدن را یاد بگیری.
باز توصیهی قرآنی این است «لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ» ( در بسياری از نجواها خير و خوبی نيست، مگر در نجواها و پچپچهای آن كسي كه به صدقه و احسان يا به كار نيكو و پسنديدهایی يا اصلاح بين مردم دستور دهد) {نساء:۱۱۴}
انسان، سخن گفتن و شنیدنش باید هدفمند و جهت خیرخواهی و اصلاح بین مردم باشد.
مطمئنا هر خبری که انسان میشنود در روحیه و رفتارش اثرگذار خواهد بود. در طول روز ما خبرهایی متنوعی را میشنویم که باید بیندیشیم، این نوع شنیدنها چه پیشرفتهایی در زندگی ما ایجاد کرده است. واقعا باید در شنیدنها و دیدنهای خود تجدید نظر کنیم. بهقول اقبال لاهوری ( دیدن دگر آموز شنیدن دگر آموز)
دوم:ارتباطات
دومین مورد که در رفتار و کردار هر فردی تأثیرگذار میباشد، ارتباطات است. جامعهشناسان میگویند رفتار هر فرد خلاصهی رفتار پنج نفر از نزدیکانش است. این پنج نفر در زندگی ما چه کسانی هستند چقدر در پیشرفت ما تأثیرگذار میباشند.
گروهی در قیامت اینگونه افسوس میخورند «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا» (ای کاش فلانیها را به رفاقت نمیگرفتم) {فرقان۲۸}
پس لازم است برای اینکه ما از جمله کسانی نباشیم که اینگونه حسرت میخورند در انتخاب همراه دقت کنیم، زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرماید:( الرَّجُلُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكمْ مَنْ يُخَالِلُ) مرد بر دين دوست و همنشينش میباشد، پس بايد هر کدام از شما دقت کند که با چه کسی دوست و همنشين است.
شخصي اعرابی از رسول خدا از زمان فرا رسیدن قيامت پرسید؟ پيامبر فرمودند: چه چيزي براي آن آماده کردهای؟ مرد گفت: محبت خدا و پيامبر او؛ پيامبر فرمودند: تو با کسی خواهی بود که او را دوست داری.
این محبوب در زندگی ما کیست؟ محبوبی که سرنوشت ما به آن بستگی دارد و این محبوب علاوه بر فرد میتواند یک جمع، سازمان ، گروه، کتاب و یا یک فیلم مناسب باشد.
لازم است راههای دوستیابی و انتخاب همراه را آموزش ببینیم.زمان آن رسیده است تا افرادی که با آنها در ارتباط هستیم و با آنها وقت میگذرانیم را ارزیابی و اولویتبندی کنیم. دقیقتر این است که روابطتمان را به سه دسته تقسیم کنیم : قطع رابطه، محدود کردن رابطه و گسترش رابطه.
سوم : محيط
از عوامل مهم و موثر بر ویژگیهای شخصیتی افراد عامل محیط است. تجاربی که فرد از محیط خود کسب میکند، ارتباط و تعاملی که با محیط دارد، بازخوردها و تأثیراتی که از محیط دریافت میدارد، رشد و شکل گیری شخصیت او را تحت تأثیر قرار میدهد. هرچند انسانها با یک سری ویژگیهای ذاتی که جنبهیارثی وژنتیک دارند، متولد میشوند، اما محیط و جنبههای مختلف آن تاثیر بهسزایی در بروز این ویژگیها یا پنهان ماندن آنها ایفا میکند.
محیطی که انسان در آن به دنیا میآید در اختیار انسان نبوده است اما اینکه این محیط چقدر در رفتار و پیشرفت ما تأثیر گذار باشد به دست خود ماست. گروهی در قیامت وقتی مورد بازخواست قرار میگیرند علت را مستضعف بودن مینامند که خداوند آن را رد میکند و میفرماید: مگر زمین خداوند وسعت نداشت. شاید محلی که انسان در آن متولد شده است مسیر پیشرفت را هموار نکند اماماندن در آن وضعیت همراه با نابودی است و این در پیشگاه الهی قابل پذیرش نیست. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وقتی موقعیت مکه را برای پیشرفت و رساندن خوبیها مناسب نمیبیند،مکان را تغییر میدهد و با هجرت، تاریخ را عوض میکند.
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» {نساء ۹۷}
(بیگمان كسانی كه فرشتگان [ برای قبض روح در واپسين لحظات زندگی] به سراغشان میروند و [میبينند كه به سبب ماندن با كفّار در كفرستان، و هجرت نكردن به سرزمين ايمان] بر خود ستم كردهاند، بديشان میگويند : كجا بودهايد؟ عذرخواهان میگويند: ما بيچارگانی در سرزمين [كفر] بوديم. میگويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن كوچ كنيد؟ جايگاه آنان دوزخ است، و چه بد جايگاهی و چه بد سرانجامی!)
ابن خلدون و همچنین دانشمندان جامعهشناسی معاصر تأثیر محیط بر رفتار را دقیق میدانند. مثلا رفتار انسانهایی که در محیط شهری زندگی میکنند را متفاوت از کسانی میدانند که در محیط بادیه و روستا زندگی میکنند. معمولا افراد بادیهنشین رفتاری خشنتر، به دینداری نزیکتر، دارای عصبیت، با قلبی پاکتر و حافظهی قوی دارند ولی شهرنشینان آرامتر، دارای شهوات و لذات ناشی از تجملپرستی، ضعف دینداری، بزدل و کوتاه همت ومقلد هستند.
وقتهایی لازم است، انسان علاوه بر محیط جسمانی محیط ذهنی خود را تغییر دهد. رسول خدا (ص) میفرماید: (المهاجر من هجر ما نهی الله عنه) میشود در شهر بود ولی خصوصیات فردی را داشت که دارای تجربیات و پختگی است واین میسر نیست مگر با مطالعه و همراهی با انسانهای خردمند و اهل مطالعه.
اقبال لاهوری زیبا میفرماید:
اگر چشمی گشایی بر دل خویش
درون سینه بینی منزل خویش
سفر اندر حضر کردن چنین است
سفر از خود بخود کردن همین است
منابع:
تفسیر نور- دکتر مصطفی خرم دل
تفسیر جزء سی – دکتر محمود ویسی
بوستان اهل دل – دکتر محمود ویسی
اثر مرکب- دارن هاردی – ترجمه بهاره رزاقی
مقدمه ابن خلدون