آیا از خداوند متعال راضی هستی؟
نویسنده : عمر بن عبد المجيد البيانوني
ترجمه : فرزان خاموشی
چرا بسیاری از مردم از آنچه که در دنیا دارند راضی نیستند و همیشه با افسوس خوردن و با شکایت کردن زندگی میکنند؟ چرا نزد بسیاری از مردم شکایت کردن ویژگی بارز آنان شده است؟
بعضی از مردم را میبینی که در بیشتر اوقات از پیرامون خود شکایت میکند و هیچ چیزی در دنیا او را به شگفت نمیآورد چه خیر باشد و چه شر یا فقیر باشد و یا غنی در هر صورت از وضعیت خود شکایت میکند و در کل آن قسمت از زندگی که سبب خوشحالی او میشود را نیز فراموش میکند.
وترى الشَّوكَ في الوُرُودِ، وتَعْمَى — أنْ تَرَى فَوقَهَا النَّدَى إكليلا
در گل ها به خارهای آن توجه میکنی در حالی که شبنمی که در تاج آن قرار دارد را نمیبینی
و مردم دوست ندارند صحبتهای اینگونه افراد را گوش دهند، چرا که آنان به اندازه کافی برای خود غم واندوه دارند و نیازی ندارند بیشتر از آن به غم و اندوهشان اضافه شود.
كَفَاكَ مِنَ الشَّكْوَى إلى النَّاس أنَّه — تسرُّ عَدُوَّاً أو تَسُوءُ صَدِيقَا
با شکایت کردن نزد مردم به درستی دشمن را خوشحال و دوست را ناخشنود میسازی
شيخ عمر السهروردي میگوید:
ويمنعني الشَّكوى إلى النَّاس أنَّني — عليلٌ ومَنْ أشكو إليه عليلُ
ويمنعني الشـَكوى إلى الله أنَّهُ — عليمٌ بما أشكوه قـبلَ أقولُ
به این دلیل نزد مردم شکایت نمیکنم چرا که بیمارم و فرد بیمار نزد چه کسی شکایت کند و نزد خداوند متعال شکایت نمیکنم چرا که قبل از اینکه چیزی بگویم او از شکایت کردنم آگاه است.
کسانی را مییابی که خداوند متعال به او صحت وعافیت و مال و ثروت فراوانی عطا نموده ولی با این حال چهره ای عبوس دارد و هیچ وقت نمیخنند مگر اینکه اشتباها بخندد و سریع به اشتباه خود پی میبرد و غم واندوهاش را به یاد میآورد و نزد مردم شکایت میکند.
علت چیست؟
علت این کار عدم فکر و شناخت از حکمت الهی در مورد تدبیر کارهای آنان و عدم رضایت از خداوند متعال است. و کسی که دارای چنین حالتی است ممکن است نعمتهای الهی از او سلب شود. خداوند متعال میفرماید:«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم ۷)
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.
و میفرماید:«وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ» (لقمان ۱۲)
هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده.
شيخ ابن عطاء الله فرمودند:(کسی که در برابر نعمتهای الهی شکرگزاری نکند خودش را در معرض نابودی این نعمت قرار داده، و کسیکه در برابر نعمتها شکرگزاری نماید به این وسیله آن را حفظ نموده است) حکیمان میگویند:(شکرگزاری کردن وسیلهای برای نگهداری نعمتهای موجود و به دست آوردن نعمتهای مفقود است)و قبل از این تعبیر هدف از شکرگزاری نمودن به دست آوردن رضایت خداوند متعال است. امام غزالی میفرماید:(شکرگزاری نمودن وسیلهای برای حفظ و نگهداری نعمتهاست که به واسطه آن نعمت ادامه مییابد و در جای خود باقی میماند، به وسیله ناسپاسی نمودن نعمت از بین میرود و تغییر و تحول مییابد)خداوند متعال میفرماید:«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد۱۱)
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
وقال:«فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ» (نحل ۱۱۲)
به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند؛ و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید!.
فضیل بن عیاض شخصی را دید که نزد کسی شکایت میکند به آن شخص فرمود:(این چه وضعی است نزد کسی که به تو رحم میکند شکایت نمیکنی و نزد کسی که به تو رحم نمیکند شکایت میکنی! )
وإذا اعْتَرَتْكَ بليةٌ فاصـبرْ لها — صـبرَ الكريمِ فإنَّه بـكَ أعلـمُ
وإذا شكوتَ إلى ابن آدمَ إنَّما — تشكو الرَّحيمَ إلى الذي لا يرحمُ
هرگاه دچار مصیبتی شدی مانند انسانهای کریم صبر کن چرا که به درستی خداوند متعال از حالت تو آگاه است، و هرگاه نزد بنی بشر شکایت کردی بدان که به جای کسی که به تو رحم میکند نزد کسی که به تو رحم نمیکند شکایت کردی.
اگر این فرد شاکی به وضعیت زندگی خود نگاه کند خواهد دانست که غرق در نعمتهای زیادی است، و در برابر این نعمتها هیچگاه قادر نخواهد بود شکر آن را به جا بیاورد اگرچه تمام عمر خود را نیز به این خاطر در طاعت و عبادت سپری نماید، پس چرا این فرد نعمتهای فراوانی را که خداوند متعال به او عطا نموده را فراموش میکند و در مقابل مصیبتهایی را که در برابر این نعمتها ناچیزاند را به یاد میآورد. همانا نعمت اسلام یکی از بزرگترین نعمتها است، و خداوند متعال با فضل و رحمت خود تو را از جمله مسلمانان قرار داده است و«كفى من جزائه إيَّاك على الطاعة أنْ رضيك لها أهلاً»، (از نعمتهای الهی همین اندازه برای تو کافی است که خداوند متعال در برابر بندگی و عبادتت برای او از تو راضی و خشنود است) و«كفى العاملينَ جزاءً ما هو فاتحه على قلوبهم في طاعته، وما هو مورده عليهم من وجود مؤانسته»، (و برای بندگان همین اندازه پاداش کافی است که در هنگام عبادت لذت و شیرنی آن را درک نماید و دلهایشان با آن مأنوس و خشنود گردد.) پس ای کسی که از مشکلات شکایت میکنی در حالی که مسلمان نیستی میخواهی هر چه در دنیا وجود دارد نزد تو باشد؟ همانا اسلام همان دینی است که تو را در بهشتی جاودان میسازد که نعمتهای آن را نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور نموده است. بهشتی که اگر انسانی که در دنیا بیشترین مصیبت و بدبختی را تحمل نموده اگر یک لحظه وارد آن شود تمام این سختیها و مصیبتها را فراموش میکند و خداونداش میگوید:(( هرگز بر من هیچ بدبختی نگدشته است و هیچ سختی را ندیدهام)) وکسی که بدون پذیرفتن دین اسلام از دنیا برود مسیر او جهنم جاودان است (از شر آن به خداوند متعال پناه میبریم) آیا از اینکه فردی عادت او تنها شکایت نمودن نزد دیگری باشد به خاطر این از پروردگارش شرم و حیا نمیکند درحالی که از شکرگزاری نمودن در برابر نعمتهای که از آن بهرهمند است ناتوان میباشد.
برای مثال تصور کن پادشاهی به شخصی مال و ثروت فراوانی ببخشد و او را در نعمتها غرق نماید با این وجود این شخص اینها را نادیده بگیرد و از وضعیتی که دارد ناراضی باشد آیا این حالت نشاندهنده این نیست که این فرد فردی خسیس و بدبخت است پس چگونه فرد میتواند این حالت را با خالق و رازق خود داشته باشد.
ای فرد شاکی! میخواهی خداوند متعال از تو راضی باشد درحالی که تو به قضا وقدر او راضی نیستی؟
به درستی پاداش هر کاری از خود آن است. پس اگر از خداوند و حکمت و تدبیر او راضی باشی او نیز از تو راضی و خشنود میشود و اگر از او ناراضی و ناخرسند باشی پس اولیتر این است که او بر تو خشم بگیرد رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: (فمن رضي فله الرِّضا، ومن سخط فله السخط) (( فردی که در برابر کاری راضی و خشنود باشد سزاور رضایت و خشنودی است و فردی که ناراضی باشد سزاوار خشم و غضب است)) و از فضل خداوند متعال نسبت به بندگانش این است که بدون حساب به صبرکنندگان اجر و پاداش عطا میکند و هیچ چیزی را از آنان دریغ نمیکند حتی خاری که در پای انسان وارد شود را بی اجر و پاداش رها نمیسازد، و این برای بندگان کافی است به خاطر اینکه اگر بنده در برابر مصیبتها و مشکلات صبر نماید و شکر خداوند متعال را به جا بیاورد در این صورت با صبر نمودن و طلب اجر کردن از او این مصیبتها برای او به نعمت تبدیل میشود و در میزان حسنات او ذخیره میشود رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید: (عَجَبًا لأَمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ، وَلَيْسَ ذَاكَ لأَحَدٍ إِلا لِلْمُؤْمِنِ، إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَهُ، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خَيْراً لَهُ) کار فرد مؤمن چه شگفت است، به درستی تمام کارهایش برای او خیر است، و این حالت فقط برای فرد مؤمن است، اگر فراخ و شادمانی نصیب او شود شاکر خداوند متعال میشود واین کار برای او خیر است، و اگرچه دچار سختی و بلایی شود صبر و استقامت می نماید و این کار برای او خیر است.
امام الحرمین میفرماید:(فرد مؤمن باید در مقابل سختیهای دنیا شکرگزار باشد به خاطر اینکه این سختیها در حقیقت به نسبت او نعمت است چرا که این سختیها منفعتهای زیادی را برای او به ارمغان میآورد) پس فرد مؤمن باید در تمام حالات خداوند متعال را شاکر باشد. امام ابن قیم رحمه الله میفرماید: ( مقام و جایگاه شکر دربرگیرنده تمامی مقامهای ایمان است و به همین خاطر بالاترین و والاترین مقام است و این مرتبه از مرتبه رضایت بالاتر است به خاطر اینکه این مرتبه دربرگیرنده صبر و توکل و توبه و محبت و فروتنی و خشوع و مرتبه امید است، پس تمامی این مرتبهها زیر مجموعه آن است و با جمع شدن تمامی این مرتبهها شایسه است به چنین شخصی گفته شود فردی شاکر است و به همین علت ایمان دو بخش است: بخش صبر و بخش شکر و صبر کردن زیر مجموعه شکر است و در این صورت به طور کامل ایمان را در برمیگیرد و افراد اندکی هستند که به این درجه برسند و فردی شاکر باشند همانطوری که خداوند متعال میفرماید: (وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ) سبا ۱۳ (عده کمی از بندگان من شکرگزارند) پس بنده مؤمن در هر حالتی خداوند متعال را ستایش میکند همانطور که ابن ناصرالدین دمشقی میفرماید: ( قضا و قدر الهی انجام میگیرد و فرد مؤمنی که به خداوند متعال اعتماد دارد خیر و برکت است و این حالت تنها برای مؤمن است ، اگر خیر یا شر به او برسد در هر دو حالت میگوید:(الحمدلله) پس اگر خوشبختی و شادمانی و خوشحالی و رستگاری و نعمتی که بالاتر از آن نعمتی نیست را میخواهی به خداوند متعال ایمان حقیقی بیاور و در برابر حکمت و تدبیر او راضی باش، ایمانی که شادمانی فرد را اینگونه وصف مینماید: اگر پادشاهان و فرزندان آنان بدانند که ما در چه حالتی هستیم برای به دست آوردنش با ما میجنگند، و دیگری میگوید: مسکینهای دنیا کسانیاند که دنیا را ترک میکنند ولی از بهترین نعمتهای آن بهره نبردند گفتند: بهترین نعمت آن چه بود؟ فرمود: محبت و شناخت و ذکر خداوند متعال. و فرد دیگری فرمود: همانا قلب انسان اوقاتی راذ سپری میکند که از خوشحالی میرقصد ، و فرد دیگری میگوید: به درستی برای من اوقاتی سپری میشود که به خود میگویم :اگر اهل بهشت چنین حالتی را داشته باشند قطعا در زندگی خوشی قرار دارند و این همان نعمتی است که به نعمت اهل بهشت شباهت دارد بعضی از علماء میگویند: در دنیا هیچ نعمتی با نعمت آخرت شبیه نیست مگر نعمت ایمان و معرفت خداوند متعال.
امام ابن قیم رحمه الله میفرماید: خداوند متعال برای فردی که به او ایمان دارد و عمل صالح انجام میدهد زندگی خوبی را قرار داده است همانگونه که خداوند متعال میفرماید:«مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً» (نحل ۹۷)
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
پس جزا و پاداش اهل ایمان و کسانی که عمل صالح انجام میدهند را زندگی خوب در دنیا و در آخرت تضمین نموده است، پس برای آنان در هر دو مکان بهترین زندگی وجود دارد. و آنان در دنیا و آخرت افرادی شاداب و سر زندهاند و مانند این سخن خداوند متعال است که میفرماید:«لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنيا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ» (نحل ۳۰)
برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است؛ و سرای آخرت از آن هم بهتر است؛ و چه خوب است سرای پرهیزگاران!
و همچنین میفرماید:«وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعاً حَسَناً إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ» (هود۳)
و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوی او بازگردید؛ تا شما را تا مدّت معیّنی، (از مواهب زندگی این جهان،) به خوبی بهرهمند سازد؛ و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم.
پس افراد نیکوکار نعمتهای دنیا و آخرت را برنده شدند و زندگی خوب را در هر دو مکان به دست آوردند، پس همانا آرامش نفس و شادامانی قلب و لذت و خوشحالی و آرامش و گشایش و نور و عافیت آن در قبال ترک نمودن شهوتهای حرام وشبههای باطل است و این امر در حقیقت همان نعمت و خوشی است. و گمان نکن اینکه خداوند متعال میفرماید:«إِنَّ الأَبرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ» (انفطار۱۳و۱۴)
به یقین نیکان در نعمتی فراوانند.و بدکاران در دوزخند.
این حالت تنها مخصوص روز قیامت است بلکه نیکان در هر دو مکان در نعمتاند و گناهکاران و فاجران در هر دو مکان در عذاباند، و چه لذت و نعمتی در دنیا بهتر است از پاک بودن قلب و سالم بودن درون و شناخت و محبت خداوند متعال و عمل نمودن به دستوراتاش. و آیا در حقیقت زندگی با قلب سالم زندگی کردن نیست؟ پس ایمان در حقیقت همان سعادت و خوشبختی است که هرگاه فرد مؤمن به آن بافزاید سعادت و خوشبختی او نیز افزایش مییابد و هرگاه از این حالت دور شود به همان اندازه از خوشبختی او نیز کم میشود. لذا فردی که احساس دلتنگی و غم واندوهای دارد به ایمان خود برگردد و یقین خود را به خداوند متعال زیاد نماید تا اینکه این مشکلات از او برطرف شود.
از ویژگیهای زندگی خوب که خداوند متعال در دنیا مخصوص بندگان مؤمن خود قرار داده است:
- متولی بودن خداوند متعال برای مؤمنان، خداوند متعال میفرماید:«اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (بقره ۲۵۷) ((خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.))
- محبت داشتن مردم و خداوند متعال به مؤمنان، خداوند متعال میفرماید:«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً»(مریم ۹۶) ((مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار میدهد!))
- دفاع نمودن خداوند متعال از مؤمنان و یاری دادن آنان در مقابل دشمنان، خداوند متعال میفرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنيا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ»(غافر۵۱) ((ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا میخیزند یاری میدهیم!))
- خلیفه قرار دادن مؤمنان بر روی زمین و توانایی بخشیدن به آنان، خداوند متعال میفرماید:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ»(نور ۵۵) ((خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.))
- ایجاد امنیت و آرامش برای مؤمنان، خداوند متعال میفرماید:«وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنَاً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً»(نور۵۵) ((و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت.)) و خداوند متعال میفرماید:«الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ»(انعام ۸۲) ((آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند!))
- به دست آوردن عزت و شرف و کرامت، خداوند متعال فرمود:«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»
(منافقون۸) ((عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛)) و در مقابل میفرماید:« وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ القيامة أعمى» (طه ۱۲۴) ((و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم)) - به دست آوردن نور بصیرتی که حق و باطل را از هم جدا میسازد، خداوند متعال میفرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الفَضْلِ العَظِيمِ»(انفال ۲۹) ((ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمیدهد؛ و گناهانتان را میپوشاند؛ و شما را میزمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!))
امام غزالی رحمه الله میفرماید: ((هیچ نعمتی از جانب خداوند متعال به نسبت بندگانش بزرگتر از نعمت ایمان و معرفت نیست و برای به دست آوردن آن هیچ وسیلهای به جز آسوده خاطر بودن با نور بصیرت، وجود ندارد و هیچ گناهی بزرگتر از کفر و نافرمانی خداوند متعال نمیباشد و برای دست آوردن کفر و معصیت هیج علتی به جز داشتن قلبی کور با تاریکی جهالت وجود ندارد))
پس نعمت حقیقی در واقع خوشیهای زودگذر و لذتهای فانی نیست بلکه اعتماد داشتن به خداوند متعال و شناخت و معرفت او است. همانا به دست آوردن یقین قلبی در برابر قضا و قدر الهی به بنده مؤمن کمک مینماید تا در مقابل مصیبتها نفس خود را راضی نماید، پس کسی که میتواند به این مرحله برسد بدون تردید این کار را انجام دهد و اگرچه نمی تواند به مرحله رضایت دست یابد پس در برابر مشکلات صبر نماید به خاطر اینکه این کار سبب میشود فرد خیرات زیادی را کسب نماید.
فرد مؤمن نسبت به قضا و قدر در مصیبتها دو درجه دارد:
درجه اول: اینکه به قضا و قدر الهی رضایت کامل داشته باشد که این درجه بهترین و بالاترین مرتبه است، خداوند متعال میفرماید:«مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» (تغابن ۱۱) ((هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت میکند؛))
علقمه میفرماید:(( این همان مصیبتی است که فرد مؤمن دچار آن میشود و و می داند که این مشکل از جانب او است در نتیجه آن را میپذیرد و به آن رضایت کامل پیدا میکند.)) انس رضی الله عنه فرمود که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:«إنَّ الله إذا أحبَّ قوماً ابتلاهم، فمن رضي فله الرِّضا، ومن سخط فله السخط» ((همانا خداوند متعال قومی را دوست بدارد آنان را مورد ابتلا و امتحان قرار میدهد، پس فردی که از این ابتلا راضی گشت خداوند متعال نیز از او راضی میگردد و هر فردی که از آن ناراضی شود درنتیجه خداوند متعال نیز از او ناراضی میشود.)) و رسول خدا صلی الله علیه و سلم در دعاهایش میفرمود:«أسأَلكَ الرِّضا بعد القضاء» (( بار الها پس قضا و قدری که رخ میدهد رضایت و خشنودی تو را طلب میکنم)) شخصی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان خواست که به او نصیحت کاملی نماید رسول خدا صلی الله علیه وسلم به او فرمود: ((خداوند متعال را به خاطر قضا و قدر متهم نساز)) و فردی که همیشه نسبت به قضا و قدر الهی راضی است در راحتی کامل و شادمانی و لذت به سر میبرد، عبدالله بن مسعود میفرماید: (( به درستی خداوند متعال با عدل خود شادمانی و سرور را در یقین و وضایت و غم و اندوه را در شک و تردید فرد قرار داده است)) فرد راضی و خشنود چه در سختی و چه در آسانی باشد برای او فرقی ندارد و آروزی چیزی را نمیکند.
عمر بن عبدالعزیز رحمه الله میفرماید: ((صبح را در حالی آغاز میکنم که شادمانی من تنها از قضا و قدر الهی است)) کسی که به این مرتبه برسد تمام زندگی او در نعمت و شادمانی است خداوند متعال میفرماید:«مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً» (نحل ۹۷) ((هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.)) بعضی از سلف صالح میفرمایند: ((زندگی خوب یعنی رضایت و خوشبختی)) عبدالواحد بن زید میگوید: (( رضایت و خشنودی یکی از درهای بزرگ رحمت و بهشت دنیا و مکان آسایش عابدان است)) افراد راضی گاهی اوقات به حکمت خداوند متعال در ابتلا نمودن بنده اش توجه میکنند و گاهی اوقات به اجر و ثواب رضایت داشتن به قضا وقدر الهی توجه میکنند تا درد مصیبت را فراموش نمایند و گاهی اوقات به عظمت و بزرگی کسی که آنان را مورد ابتلا قرار داده میاندیشند که با مشاهده کردن این قضییه غرق در آن میشوند تا سختی ها را احساس نکنند.
افرادی که اهل معرفت و محبتاند به این درجه میرسند و چه بسا در برابر مصیبتهای که به آن دچار میشوند احساس لذت و خوشی نمایند. از بزرگی پرسیدند: آیا اهل محبت درد بلا و مصیبت را احساس میکند؟ فرمود: خیر
مردی از فضیل بن عیاض رحمه الله پرسید: ای ابوعلی چه زمانی فرد به نهایت محبت خداوند متعال دست مییابد؟ فضیل به او گفت: هر گاه عطا و منع نمودن خداوند متعال در نزد تو یکی باشد در این صورت به نهایت محبت او دست یافتهای.
به شخصی هنگام وفاتش گفتند: ان شاء الله خداوند متعال به تو شفا دهد او گفت: رفتنم پیش او در نزد من محبوب تر از زنده ماندن است.
احمد بن ابی الحواری فرمود: ابوسلیمان به من گفت: ای احمد آیا چیزی بزرگتر از صبر است؟ به او گفتم: بله رضایت داشتن به خداوند متعال گفت: وای بر تو گفتم: هنگامی که خداوند متعال بدون حساب به صبر کنندگان پاداش میدهد پس با کسانی که از او راضی اند چکار خواهد کرد.
فضیل بن عیاض رحمه الله میفرماید: اصل زهد رضایت داشتن از خداوند متعال است.
بعضی از پادشاهان به ابی حازم گفتند: مال و ثروتت چیست؟ گفت: راضی بودن از خداوند متعال و بینیاز بودن از مردم.
بعضی از بزرگان فرمودند: کمال معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال، متواضع بودن برای او است و کمال تواضع راضی بودن از او است.
ابوسلیمان دارنی میگوید: راضی بودن از خداوند متعال و مهربان بودن با مردم از درجات پیامبران است.
هنگامی که خداوند متعال به مؤمنان وعده بهشتی را داد که رودها در آن جاری اند و در آنجا جاودان میمانند و نعمتهایش از بین نمیروند پس از ذکر این نعمتها می فرماید:«وَرضْوَانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ» (( و خشنودی و رضای خدا، از همه اینها برتر است)) پس خشنودی و رضای خداوند از بندگانش از تمام این نعمتها برتر است، همانطوری که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:«إن الله يقول لأهل الجنة: يا أهل الجنة! فيقولون: لبّيك ربَّنَا وسعْدَيك! فيقول: هل رضيتم؟ فيقولون: ما لنا لا نرضى، وقد أعطيتنا ما لم تُعْطِ أحدًا من خلقك؟ فيقول: أنا أعطيكم أفضلَ من ذلك. قالوا: يا ربّ، وأيُّ شيء أفضل من ذلك! قال: أُحِلُّ عليكم رضوَاني، فلا أسخطُ عليكم بعده أبداً» ((خداوند متعال به اهل بهشت می فرماید: ای اهل بهشت! میگویند: بارالها گوش به فرمان تو هستیم به آنان میفرماید: آیا راضی و خشنود هستید؟ میگویند: چرا راضی نباشیم در حالی که به ما نعمتی عطا نمودهای که به هیچ یک از مخلوقاتت ندادهای؟ خداوند متعال میفرماید: من بهتر از این ها به شما میبخشم گفتند: یا رب و چه چیزی بهتر از این ها! فرمود: از شما راضی و خشنودم و بعد از این هرگز از شما خشمگین نمیشوم))
درجه دوم: اینکه در برابر سختی ها و بلاها صبر کند و این درجه برای افرادی است که نمیتوانند به قضا و قدر الهی رضایت داشته باشند، و در صبر نمودن خیر بزرگی نهفته است، و خداوند متعال مؤمنان را به آن امر نموده و در مقابل پاداش بزرگی را برای آنان وعده داده است، خداوند میفرماید:«إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (زمر۱۰)
صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند.
و میفرماید:«وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(بقره ۱۵۶و۱۵۷)
و بشارت ده به استقامتکنندگان آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند:(ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!) اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان.
فرق بین رضایت و صبر: صبر یعنی حبس نمودن نفس از ناخشنودی با وجود درد و سختی و امید به از بین رفتن آن و خودداری نمودن از عملی که در راستای ناشکیبایی نمودن باشد. و رضایت یعنی آسوده خاطر بودن در برابر قضا و قدر و آرزو نداشتن برای زوال آن اگرچه درد آن را نیز احساس نماید، و راضی بودن سبب تخفیف درد میشود و هرگاه رضایت داشتن قویتر باشد احساس درد به طور کلی از بین میرود. و خداوند متعال مؤمنان را به صبر کردن امر نموده است، خداوند میفرماید:«فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلاً» (معارج ۵۰)
پس صبر جمیل پیشه کن.
حسن رضی الله عنه میفرماید: صبر جمیلی که جز نزد خداوند پیش کسی شکایت نمیکند.
امام رازی میگوید: صبر جمیل یعنی اینکه فرد بداند خداوند متعال نازل کننده بلا است و همچنین او مالک ملک است و هیچ اعتراضی برای مالکی که در ملک خود تصرف نماید نیست درنتیجه فرد را از اظهار نمودن شکایت باز میدارد (این از جهت اول)
از جهت دوم: به درستی فرد مؤمن میداند که نازل کننده بلا حکیمی است که جاهل نیست و عالمی است که غافل نمیباشد، دانایی است که فراموش نمیکند، مهربانی است که سرکشی نمیکند، و هنگامی که این چنین باشد درنتیجه تمامی اموری که از او صادر میشود از روی حکمت و درستی است، لذا این فرد ساکت میشود و اعتراضی نخواهد داشت.
و از جهت سوم: همانا برای فرد مؤمن آشکار است که این مصیبت حق است و مشاهده نمودن نور ابتلا کننده آن را فرا میگیرد در نتیجه او را از شکایت نمودن باز میدارد و به همین خاطر گفتهاند: محبت کامل با وفا نمودن زیاد نمیشود و با جفا کردن کم نمیشود، پس این همان صبر جمیل است. اما اگر صبر نمودن به خاطر رضایت داشتن به قضا و قدر الهی نباشد بلکه به خاطر اهداف دیگری باشد در این صورت این صبر جمیل نمیباشد، و ضابطه در تمامی افعال و اقوال و اعتقادات این است که تمام اینها به خاطر عبودیت خداوند متعال باشد در غیر این صورت ارزشی ندارد.
یحیی بن معاذ میفرماید: صبر جمیل یعنی اینکه فرد با قلبی شکیبا و چهرهای شادمان مصیبت و بلا را بپذیرد.
ذالنون مصری میگوید: صبر یعنی دوری نمودن از مخالفات، آرامش داشتن در هنگام نزول بلاها، و اظهار بینیازی نمودن در زندگی هنگام فقر و تنگدستی.
ابوعلی الدقاق میفرماید: صابران در دنیا و آخرت با عزت و سربلندی پیروز گشتند به خاطر اینکه به معیت الهی دست یافتند و به درستی خداوند همراه صابران است.
علی بن ابی طالب به عدی بن حاتم در حالی که اندوهگین بود فرمود: تو را غمیگین و ناراحت میبینم چه شده؟ گفت: چرا ناراحت نباشم درحالی که پدرم کشته شده و چشمانم کور شدهاند؟ علی فرمود: ای عدی بن حاتم کسی که به قضا و قدر الهی که به آن دچار میشود راضی نباشد کارهای خوب او از نزد خداوند از بین میرود.
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمود: اگر یکی از شما با دهان خود تکه آتش را بگیرد تا آن را خاموش کند بهتر از آن است که در مورد قضا وقدر الهی که به آن دچار شده است بگوید ای کاش اینگونه نمیشد.
و شخصی نزد حسن آمد و از وضعیت بد خود به او گفت و گریه کرد حسن به او گفت: این چه وضعی است تمام اینها به خاطر اهتمام دادن به دنیا است، به خدا قسم اگر تمام دنیا را به فردی بدهند بعد از آن پس بگیرند این را شایسته گریه کردن نمیبینم.
صفي الدين الحلي میگوید:
كُنْ عن هُمُومِكَ مُعْرِضَا — وكِلِ الأُمُورَ إلى القَضَا
وابـشرْ بِخَيرٍ عَاجِـلٍ — تنسى به مَا قَدْ مَـضَى
فلَرُبَّمَـا اتَّسَعَ المضيقُ — ورُبَّمـَا ضـَاقَ الفَضَا
ولَرُبَّ أمـرٍ مُسْخـِطٍ — لَكَ فـي عواقبه رِضَا
اللهُ يفـعلُ ما يـشاء — فـلا تكـنْ مُعْتَرِضـَا
اللهُ عَوَّدَكَ الجـمـيلَ — فَقِسْ عَلَى مَا قَدْ مَضَى
به غم و اندوه خود توجه ای نکن و تمام امور خودت را به قضا و قدر بسپار، و به خیر زودهنگام بشارت ده که به وسیله آن گدشته فراموش میشود، و چه بسا مشکلی آسان شود و چه بسا مشکلی پیش آید، و چه بسا امر ناپسندی در نهایت برای تو به خشنودی و رضا تبدیل شود. خداوند متعال هر چه بخواهد انجام میدهد پس اعتراض و شکایت نکن . خداوند به شما وعده جمیل داده پس بر گذشته قیاس بگیر.
عروه بن زبیر در یک روز ساق پایش قطع شد و فرزندش فوت کرد هنگامی که مردم برای دلداری نزد او آمدند به آنان گفت: به خدا قسم من از خداوند متعال راضی هستم او به من چهار فرزند عطا نمود و یکی از آنان را پس گرفت و الحمدلله سه نفر از آن باقی ماندند و به من چهار تا عضو بخشید یکی از آنها را پس گرفت و الحمدلله سه تا از آنها باقیاند.
بعضی از علما فرمودند: کسی که نگاه او در هنگام نعمت به عطاکننده آن باشد نه به خود نعمت، و در هنگام مصیبت نیز نگاه او به ابتلا کننده است نه به خود مصیبت، پس این فرد در تمام حالتها غرق در محبوب خود گشته و این حالت از بالاتریت درجه سعادت است.
خداوند متعال با بندگانش مهربان و لطیف است و او به مصلحت آنان آگاهتر است ، خداوند متعال میفرماید:«وَعَسى أن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَالله يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (بقره ۲۱۶)
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
پس بنده مؤمن باید در تمامی کارهایش تسلیم و فرمانبر دستورات الهی باشد.
عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمود: ((برای من فرقی نمیکند که صبح را چگونه آغاز نمایم، چه در خوشی باشم و چه در ناراحتی، به خاطر اینکه من نمیدانم خیر من در چیزی است که دوست دارم یا در آن چیزی است که دوست ندارم.)) و در هر سختی و بلای اگرچه هم دردناک باشد لطفی است که شایسته شکر و قدردانی است. الان وقت آن است که خودت را تسلیم امر الهی کنی و بدان که خداوند متعال از مادر به تو مهربانتر است پس آن چه که برای تو مقدر نموده راضی باش تا اینکه او نیز از تو راضی باشد تا بدینوسیله لذت ایمان را درک نمایی و در دنیا و آخرت خوشبخت شوی.
خدایا ما را از جمله پرهیزگاران قرار ده و نفس ما را پاک ساز چرا که تو بهترین پاک کنندهای ، خدایا نفسمان را به نور ایمان زینت ده و ما را از جمله هدایت یافتگان قرار ده، خدایا از تو رضا و خشنودی بعد از قضا و زندگی باسعادت و همراهی پیامبران را خواستارم، و صلَّى اللهُ على سيِّدنا محمَّد وعلى آله وصحبه وسلَّم تسليماً كثيراً.