گناه در خلوت،آفتی دین سوز!
جلیل بهرامی نیا
مطالعه متون دینی نشان میدهد که شدّت تخریبی گناهان، یکسان نیست و بسته به این که گناه در چه شرایطی، نسبت به چه کسی، در چه زمانی و با چه تلقی و تصوّری انجام شود، شدّت تخریبی و میزان مجازات آن نیز متفاوت خواهد بود؛ یکی از ایمان سوزترین انواع گناه، گناهی است که در تنهایی انجام شود؛ ارتکاب گناه در تنهایی، نشانگر فقدان یقین به آیات قرآن، ضعف شدید ایمان و بی اعتنایی به نظارت و غیب دانی خدای متعال و همچنین پذیرش دین بر اساس ملاحظات اجتماعی است که نوعی ضعف شخصیت و نفاق محسوب میشود. حیا نکردن از خالق و حیاکردن از انسان، به بیان قرآن از اوصاف منافقان است:
(يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ . . . ) یعنی: از مردم شرم می کنند امّا از خدای متعال که ناظر و همراهشان است، شرم نمی کنند! {النساء/ ۱۰۸}
مطابق حدیثی صحیح و البته بسیار هراس انگیز، که ابن ماجه قزوینی به شماره۳۴۴۲ از ثوبان روایت کرده است، پیامبرصلی الله علیه و سلم فرموده اند: “لَأَعْلَمَنَّ أَقْوَامًا مِنْ أُمَّتِي يَأْتُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِحَسَنَاتٍ أَمْثَالِ جِبَالِ تِهَامَةَ بِيضًا فَيَجْعَلُهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَبَاءً مَنْثُورًا ” ؛ قَالَ ثَوْبَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا جَلِّهِمْ لَنَا أَنْ لَا نَكُونَ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَا نَعْلَمُ قَالَ : “أَمَا إِنَّهُمْ إِخْوَانُكُمْ وَمِنْ جِلْدَتِكُمْ وَيَأْخُذُونَ مِنْ اللَّيْلِ كَمَا تَأْخُذُونَ وَلَكِنَّهُمْ أَقْوَامٌ إِذَا خَلَوْا بِمَحَارِمِ اللَّهِ انْتَهَكُوهَا”: گروههایی از امتم را میشناسم که با نیکیهایی به اندازه کوه تهامه به دادگاه آخرت می آیند؛ امّا خدای متعال آن نیکیها را همچون غبار پراکنده میسازد و نمیپذیرد! ثوبان گفت: ای پیامبر خدا، اوصافشان را برایمان آشکار فرما؛ مبادا ندانسته، از آنان شویم! پیامبر فرمود: آنان همکیش شما و از خودتان هستند و مانند شما اهل شب زنده داری هستند؛ امّا در هنگام خلوت، مرتکب بی شرمی در برابر خدای متعال میشوند و گناه میکنند!
معمولاً انسان عمدتاً در دو حالت مرتکب گناه و جرم می شود: نخست، در حالتی که احساس کند کسی او را نمیبیند و خبر نافرمانیاش به کسی نمیرسد؛ دوم، در حالتی است که احساس کند آنانی که از جرم وگناهش اطلاع مییابند، قدرت مجازات او را ندارند. برای نمونه رانندهای نافرهیخته و بی اعتنا به قوانین را در نظر بگیرید که به پشت چراغ قرمز میرسد و میبیند که چهار راه مجهز به چشم الکترونیکی است، پلیس چهار راه با موتور مخصوص، در محل حضور دارد و کمی آن سوتر نیز، خودروی الگانس با دو مأمور آماده در حال گشت زنی است! طبعاً در این شرایط، امکان تخلّف راننده از قوانین رانندگی، صفر است؛ زیرا راننده یقین دارد که هم او را میبینند و هم، توان ثبت تخلّف و مجازاتش را دارند! امّا اگر دوربینی نصب نشده نباشد و پلیسی هم در محل نباشد یا راننده به واسطه داشتن مقامی بالاتر یا پشت گرمی به قدرتی فراتر، بداند که مأمور حاضر در محل، قدرت برخورد با او را ندارد،احتمال نقض قانون توسّط او افزایش می یابد؛ چون می داند که خارج از دایره اطلاع یا قدرت پلیس است!
در حوزه اخلاق و تقوا نیز چنین است و افراد غالباْ در حالاتی مرتکب گناه می شوند که باور و یقینشان به نظارت و حسابرسی خدای متعال شدیداْ کاهش یافته باشد. از این رو، اساس و اوج دینداری این است که فرد یقین داشته باشد که محال است از محدوده نظارت و قدرت خدای متعال، خارج شود و در همه حال و همه جا تحت نظارت و قدرت الهی است؛ ساساً هدف آفرینش کائنات با این همه پیچیدگی و تنوّع، کاشتن همین نگرش مهم و مؤثّر در درون انسان هاست:
(الله الذی خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ و مِنَ الأرضِ مِثلَهنَّ یَتَنَزَّلُ الأمرُ بَینَهُنَّ لِتَعلَموا أنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیرٌ و أنَّ اللهَ قَد أحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلماً) یعنی: خدای متعال همان کسی است که هفت آسمان و از زمین نیز به اندازه آنها را آفرید، که فرمانش همواره در میانشان پایین می آید، تا بدانید که خدای متعال بر هر چیزی تواناست و خدای متعال بر همه چیز اطّلاع کامل دارد. {طلاق/۱۲}
پیام آور گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم نیز که قرآن مجسّم بود، بنا به نقل عُبادة بن صامت فرمودهاند: “إنّ أفضلَ الإیمانِ أن تَعلَمَ أنَّ اللهَ مَعَکَ حَیثُما کُنتَ”؛ یعنی: بالاترین درجه ایمان این است که بدانی هر جا که باشی خدای متعال،همراه و ناظر توست. (تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه ۴ حدید).
وقتی چنین است، طبعاً جلوگاه و نشانه اصلی ایمان به خدای متعال و صفات والایش، آن زمان و مکانی است که خارج از دایره آگاهی و قدرت دیگران است وگرنه بنا بر تجربه عملی و تصدیق روانشناسی اجتماعی، آبروداری و ظاهرسازی اخلاقی در حضور دیگران، از فنون معمول و عادات رایج انسانهاست؛ لذا خلوت، آزمونی کارامد برای نمایاندن اصالت ایمان و صداقت در تدیّن است و اگر فردی در این آزمون مردود شود، بدین معناست که در عمل، حرمتی کمتر از مخلوقات برای خالق خویش قائل است و همین کافی است که شرط قبولی اعمال، یعنی اخلاص را کاملاً تباه سازد و آن را در شدیدترین حالت نیازمندی، یعنی در صحنه قیامت، یکسره برباد فنا بدهد!
کسی که بدین آفت دین سوز مبتلاست، میتواند با دعا و التجای صادقانه به درگاه پروردگار، پرهیز از تنهایی و شرایط محرّک تا بازیابی توان اراده، الهام از نوع رفتار در حضور معتمدین و نزدیکان، تقویت حسّ نظارت الهی، یادآوری مرگ و فرجام آکنده از رسوایی و خواری گناه پیشگی، در پیش گرفتن سیاست تنش زایی در تعامل با نفس و شیطان، گسترش روابط با نیکوکاران و حفظ طراوت زبان با مداومت بر اذکار شرعی، در درمان این بیماری ویرانگر و خرمن سوز کوشش کند.