قدر و منزلت انسان در نزد خداوند
نویسنده: فرزان خاموشی
آنچه که از آیات قرآن و احادیث شریف برداشت میشود این است که انسانها، هر چند در انسانیت و اصل خلقت همسانند اما درجات و مراتب آنها یکی نیست، بلکه بر حسب علوم و اعمالی که دارند از تفاوت برخوردارند. که در آیات ذیل بدان اشاره شده است. «وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» [انعام/۱۳۲]
(و هر یک [از جنّ و انس] نظر به آنچه انجام دادهاند، مراتبی [از پاداش] دارند، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند، غافل نیست.)
و «وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» [احقاف/۱۹]
(و برای هر یک [از مؤمنان و کافران] بر پایهی آنچه انجام دادهاند، درجاتی است تا [خدا جزای] اعمالشان را به طور کامل به آنان بدهد و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.)
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» [حجرات/۱۳]
(ای مردم، همانا ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم و شما را ملّتها و قبائلی قرار دادهایم، تا همدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترینِ شماست. بیگمان خدا دانای آگاه است.)
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» [زمر/۹]
([آیا چنین کافری بهتر است] یا آنکس که در لحظههای شب در حالِ سجده و قیام به پرستش [خدا] میپردازد، [در حالی که] از [عذابِ] آخرت میهراسد و به رحمت پروردگارش امید میدارد. بگو: ((آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند، برابرند))، تنها صاحبانِ خِرد پند میپذیرند.)
«لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» [نساء /۹۵ و ۹۶]
(مؤمنانِ خانهنشین آسیب ندیده[ای که بدون هیچ عذر و بهانهای جهاد را ترک میکنند] با آنان که با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد میکنند، برابر نیستند؛ خدا کسانی را که با اموال و جانهایشان جهاد میکنند، بر خانهنشینان، به پایهای، برتری داده است، و خدا به هر [دو] گروه وعدهی نیکوترین [پاداش] را داده، و خدا مجاهدان را بر خانهنشینان، به پاداشی بزرگ، برتری داده است. به پایههایی و مغفرتی و رحمتی [فراوان] از جانب خود [آنان را برتر داشته است]، و خدا آمرزندهی مهربان است.)
این مجموعه آیات بیان میدارد که انسانها با هم دارای تفاوت هستند و بعضی بر بعضی دیگر برتری دارند و تفاوت ایشان بر اساس تفاوت در علم و عمل و تقوا و جهاد است.
در همین راستا ابن عطاء سکندری نیز ترازوی سادهای به دست ما میدهد تا به میزان ارج و قرب خود در نزد خداوند پی ببریم. میگوید ببین که خداوند تو را در کدامین مسیر و در چه سمت و سویی روانه کرده است و به چه کار و رسالتی مشغول داشته است. آنگاه از جایگاه و منزلت خود در پیشگاه خداوند باخبر خواهی شد.
«إذا أردتَ أن تَعرِفَ قَدرَكَ عِندَهُ فَانظُر في ماذا يُقيمُكَ»
(اگر میخواهی جایگاه و منزلت خود را در نزد خداوند دریابی، ببین که به چه کاری تو را گمارده است.)
خواجه عبدالله انصاری میگفت: «بنگر که چه میورزی، میدان که همان ارزی.»
مولانا میگفت: «هر چیز که در جُستن آنی، آنی» در یکی از رباعیات او میخوانیم:
گر در طلب منزل جانی، جانی + گر در طلب لقمهی نانی، نانی
این نکتهی رمز اگر بدانی، دانی + هر چیز که در جستن آنی، آنی
همو میگفت:
منگر اندر نقش زشت و خوب خویش + بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش
منگر آنک تو حقیری یا ضعیف + بنگر اندر همت خود ای شریف [مثنوی: دفتر سوم]
و این نکته هم قابل توجهه است که خداوند در قرآن کریم و پیامبر صلی الله علیه و سلم و در سنت شریف به وضوح اعلام داشتهاند که اعمال در پیشگاه خداوند دارای مراتب متفاوت است. بعضی از اعمال نزد خداوند ارزشمندتر و پسندیدهتر از بعضی دیگر میباشد. و بر این اساس قدر و منزلت انسانها هم به واسطه انجام آن اعمال در نزد خدا متفاوت خواهد بود. مثلا خداوند در قران بین آب دادن به حاجیان در ایام حج و تعمیر مسجد الحرام را همسان با هجرت و جهاد قرار نداده است آنجا که میفرماید: «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» [توبه/۱۹و۲۰]
(آیا [جایگاه] آب دادن به حاجیان، و آباد کردن مسجدالحرام را، همانند [جایگاه] کسی قرار دادهایدکه به خدا و روز بازپسین ایمان آورده، و در راه خدا جهاد کرده است؟ [اینان] نزد خدا برابر نیستند، و خدا گروه ستمگران را هدایت نمیکند. کسانی که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان، در راه خدا جهاد کردند، نزد خدا پایهای [بس] بزرگتر دارند، و آنان به راستی کامیابند.)
و همچنین بین کسانی که قبل از فتح مکه انفاق کردن با کسانی بعد از آن انفاق میکنن را در یک درجه قرار نداده است و میفرماید: «لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ» [توبه/۱۰]
([آنان نه تنها در رفتار با شما، بلکه] در حقِّ هیچ مؤمنی، هیچگونه پیوند خویشاوندی، و هیچ پیمانی را رعایت نمیکنند، و آنان به راستی تجاوزکارند.)
ودر حدیثی ابو هریره روایت کردهاند آمده است که پیامبر میفرمایند: ایمان شصت و چند و در بعضی ار روایات هفتاد و چند شعبه است که بالاترین آنها توحید و گفتن کلمه لا اله الا الله است و پایینترین آنها دور ساختن هر چیز آزاردهنده و مانع بر سر راه است. ( صحیح جامع الصغیر، شماره حدیث ۱۶۳)
این حدیث دلالت میکند که این شعب از لحاظ ارزش و درجه با هم متفاوت هستند.
ارزش اعمال
با مراجعه به کلام خداوند در مییابیم که نکوترین و ارجمندترین عمل، حرکت کسی است که دغدغهی اصلیش فرار خواندن دیگران به سمتِ خداوند است. نیکگفتارترین فرد را قرآن کریم اینگونه توصیف میکند:
«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» [فصلت:۳۳]
(و كيست خوشگفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد: «من [در برابر خدا] از تسليمشدگانم»؟)
سه ویژگی در آیهی فوق ذکر شده است. دعوت کردن به سوی خداوند و صالحانه زیستن
– و عمل کردن و خود را عضو کوچکی از مسلمانان تلقی کردن. یعنی بیادعا بودن و برای خود، موقعیت و منزلت و حقوق متمایزی از سایرین قائل نبودن.
کسی که با قول و عمل، دیگران را به درگاه خداوند دعوت میکند و خود در عمل صالح، کوشا و پیگیر است و بیهیچ ادعا و غرض و سودجوییای خود را عضو معمولی و کوچکی از جرگهی مسلمانان میداند و به شمار میآورد، در چشم خداوند شامخترین مقام و رفیعترین منزلت را داراست.
ارزش اعمال در نزد خدا
هر عملی که نفعش بیشتر باشد، و هر اندازه تعداد بیشتری از آن بهرمند شوند فضیلت و ثوابش نزد خداوند بزرگتر است. به همین خاطر اعمال جهاد از نوع اعمال حج ارزشمندتر است. چون نفع حج تنها عاید صاحبش میگردد و نفع جهاد به عموم ملت. که خداوند در سوره توبه بدان اشاره فرموده است. [آیات ۱۹ و ۲۰]
و همچنین در این باب کسب علم و دانش بر عبادت ارزش بیشتری دارد. چونکه نفع عبادت به شخص عابد برمیگردد و نفع علم به عموم مردم میرسد. پیامبر میفرماید:
” فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِي عَلَى أَدْنَاكُمْ ” برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر کمترین شماست. [رواه ترمذی ۲۶۸۶]
و به صورت کلی هر عمل که مربوط به اصلاح جامعه باشد، اجر و ثوابش بیشتر از عملی است که نفع آن تنها به صاحبش برگردد. در این رابطه پیامبر میفرماید:
(عَنْ أُمِّ الدَّرْدَاءِ، عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّيَامِ وَالصَّلَاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ قَالُوا: بَلَى، يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَفَسَادُذَاتِ الْبَيْنِ الْحَالِقَةُ) [رواه ابوداوود ٤٣٣٦]
آیا شما را از کاری آگاه نکنم که درجه اجر و ثواب آن بالاتر از درجه نماز و روزه و زکات باشد؟ گفتن آری ای رسول خدا فرمودند: اصلاح و آشتی دادن کسانی که با هم اختلاف پیدا کردهاند به راستی زیان و ضرر اختلاف و دشمنی تیغ تیزی است آنگونه که همه موها رو میتراشد، همه نیکیها را میتراشد و از بین میبرد.
و در باب ارزش عمل در شریعت اسلام صدقه و احسانی که مدت طولانیتری از آن استفاده برده میشود. در نزد خدا ارزش بیشتر و بهتری دارد. به همین دلیل صدقات جاریهای که نفع و فایده آنها بعد از فوت انسان نیکوکار باز هم ادامه دارد از دیدگاه اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است.
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:” إذَا مَاتَ الإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إلاَّ مِنْ ثَلاَثَةِ: إِلاَّ مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ [متفق علیه]
هر گاه انسانی بمیرد عمل او به جز در سه مورد قطع میشود: صدقه جاریه، علمی که مورد استفاده دیگران است. فرزند صالحی که برای او( میت) دعا میکند.
بر اساس قاعدهایی که بیان شد، قدر و منزلت انسانها در نزد خدا بر اساس عملی که انجام میدهند رقم میخورد. در این میان انسانها آنچنان که خداوند در سوره واقعه بیان میدارد که بعد از ذکر حادثه بزرگ آن هنگام آنانی که حق و مسیر صحیح بندگی خدا برایشان روشن شده است به سه دسته تقسیم میشوند. آیات ۷ تا ۱۱
و همچنین این تقسیمبندی را در در سوره فاطر داریم آنجا که خداوند مخاطبین قرآن را در تعامل با این کتاب به سه گروه تقسیم کرده است. و میفرماید:
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» [فاطر/۳۲]
(سپس این کتاب (قرآن) را به کسانی از بندگان خویش میراث دادیم که آنان را برگزیدهایم، آنگاه برخی از آنان ستمکار به خویشاند و برخی از آنان اذن خدا میانهرو و برخی از آنان در کارهای نیک پیشتازند. این همان فضلِ بزرگ است.)
ودر تقسیمبندی دیگر خداوند نفس انسانها را به سه دسته تقسیم کرده است
۱- که همان سابقون هستند، کسانی که نفس و روانشان آرام گشته ودر میدان بندگی خدا محکم استاده اندم صاحبان نفس مطمئنه
۲- نفس لوامه نفسی است که صاحبش خود را بسیار سرزنش میکند. یا مقتصد هستند صاحبان نفس لوامه همان اصحاب یمین.
۳- صاحبان نفس اماره بالسوء همان اصحاب شمال یا ظالم لنفسه میباشند.
همه این سه گروهها در حقیقت سه به سه دسته تقسیم میشوند که در جاهای مختلف قرآن با تعابیر مختلف از آنان یاد شده است.
الف: گروه اول فرصت ساز هستند که قرآن از این مجموعه با نام سابقون (پیش قدمان در خیرات و عمل صالح) یا سابق بالخیرات و صاحبان نفس مطمئنه نام برده است. سابقون کسانی هستند که در مسیر بندگی خدا به مقام والای رسیدهاند و ایمان در دلشان به گونهایی جای گرفته است که مغلوب هوای نفسانی نشده و شیطان نمیتواند بر آنها مسلط شود، این گروه همیشه در پی ایجاد فرصت عمل صالح و خیر هستند، و به تعبیر قرآن همیشه در حال سبقت و سرعت در کسب رضایت و مغفرت خداوند هستند و انگیزه کسب مغفرت الهی آنها رو به این جهت سوق میدهد که در ایجاد و انجام عمل صالح گوی سبقت را از دیگران بگیرند. این مجموعه بجای اینکه از سعی و تلاش دیگران استفاده ببرند، خود اقدام به ایجاد عمل صالح و خیر میکنند. و به تعبیر قرآن صفت و خصلت این گروه این است که بعد از انجام و ایجاد یک عمل خوب بلافاصله اقدام به عمل صالح دیگر میکنند فاذا فرغت فانصب
این گروه بخاطر این ویژگی در زمره مقربان درگاه خداوند قرار میگیرند. آنجا که خداوند در وصف آنها میفرماید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»«أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
هر چند تعداد این گروه انسانی به تعبیر قرآن تعداد کمی از پسینیان میباشند و قلیل من الاخرین
و پیامبر صلی الله علیه و سلم هم در حدیثی میفرمایند: عن عَبْداللهِ بْنَ عُمَرَ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم يَقُولُ: ”إِنَّمَا النَّاسُ كَالإِبِلِ الْمِائَةُ لاَ تَكَادُ تَجِدُ فِيهَا رَاحِلَةً” (رواه بخاری)
مردم مانند گله شتر صد نفری هستند که شاید در بین آنها یک شتر کاملا خوب و خوش فرمان پیدا نکنی.
این حدیث بر نادر بودن انسان کامل و وارسته دلالت میکند، آن گونه که شتر خوب و به درد بخور برای سفر و سواری و حمل و نقل کامیاب است. به نحوی که شاید در بین صد شتر یکی پیدا نشود.
پاداشی که خداوند برای این دسته در قیامت در نظر گرفته است از این قرار میباشد: «عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ وَحُورٌ عِينٌ كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا» [واقعه/ ۱۵-۲۵]
([آنان] بر تختهایی بافته شده از زر [مینشینند]. [در حالی که] روبهروی هم بر آنها تکیه میزنند. نوجوانانی همیشه نوجوان [برای خدمتگزاری] بر [پیرامون] آنان میگردند. با جامها و کوزهها و ساغری از شراب جاری. [شرابی] که [اهل بهشت] از نوشیدنش سردرد نمیگیرند و مست نمیشوند. و [با] گوشت [هر] پرندهای که [اشتها کنند] و دلشان میخواهد. و حوریانی درشتچشم [نیز برای خدمتگزاری برآنان میگردند]. [حوریانی که] همانند مروارید نهفته [در صدف هستند]. [همهی این نعمتها به آنان داده میشود] به پاداش کاری که میکردند. در آنجا نه [سخن] بیهودهای میشنوند و نه [سخنی] گناهآلود.)
ب: دسته دوم فرصت جو یا فرصت طلب که از این مجموعه با نام اصحاب یمین یا مقتصدین یا صاحبان نفس لوامه خداوند یاد میکند. اینان کسانی هستند که درجهی ایمانشان نسبت به سابقین پایینتر است. این دسته خود عمل صالح یا کار خیری را ایجاد نمیکنند، اما اگر فرصت عمل صالحی برایشان ایجاد شود آن عمل صالح و خیر رو انجام میدهند. و این فرصت عمل صالح ممکن است یا از طرف مجموعه و دسته اول ( سابقین ) باشد، یا از طرف خداوند، که فرصت کسب عمل صالح رو در اختیار آنها قرار داده است. مثلا فرصت روزه ماه رمضان، شب قدر، ایام ذی الحجه، نماز به جماعت.
و واقعیت این است که جزو اصحاب یمین بودن نسبت به سابقین آسانتر است، به همین خاطر است که تعدادشان نیز در میان گذشتگان و هم در میان آیندگان بیشتر است. آنجا که خداوند میفرماید: «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ» [الواقعة/ ۳۹ – ۴۰]
([اصحاب یمین] گروه بسياري از پیشینیانند. و گروه بسیاری از پسینیانند.)
اما پاداشی که خداوند برای این دسته در نظر گرفته از این قرار است. «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا عُرُبًا أَتْرَابًا» [واقعه/ ۲۸-۳۷]
([آنان] در میان [درختان] سدر بیخار، و [درختانِ] موز با خوشههای برهم نشسته، و سایهای گسترده، و آبی فروریزان، و میوهای فراوان، که نه پایان یافتنی است و نه [کسی] از آن بازداشته میشود، و [با] همسرانی والامقام [به سر میبرند]. همانا ما آنان را [به نیکویی] پدید آوردهایم. و آنان را دوشیزگانی قرار دادهایم. [و آنان را] شوهر دوستانی هم سنّ و سال [آفریدهایم.])
ج: دسته سوم فرصت سوز که از این دسته با نام اصحاب شمال یا ظالم لنفسه، و نفس اماره بالسوء در قرآن یاد شده است. ویژگی این دسته این است که فرصتهای عمل صالحی که برایشان ایجاد میشود را از دست داده و تابع هوا و هوس خود شده و در مقابل هیچگونه احساس ناراحتی در مقابل از دست دادن عمل صالح هم ندارند.
حال و وضعیت و سرانجامشان در قیامت اینگونه است. «فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ» [الواقعة/۴۲-۴۴]
([آنانند که] در میان بادی سوزان و آبی جوشان و سایهای از دود سیاهِ [پر حرارت قرار دارند]. [سایهای] که نه سرد است و نه ارزشمند.)
شایسته است بندگان رحمان یک بازنگری در مورد عملکرد خود داشته که از زمره کدام گروه هستند.
«حاسِبُوا اَنْفُسَكُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا و زِنُواها قبلَ اَنْ تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الا َكْبَر»؛ (خویشتن را محاسبه کنید قبل از آنکه به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند.)
مراجع
۱- بندگی خدا استاد ناصر سبحانی
۲- شناخت اولویتهای دینی در پرتو قرآن و سنت. دکتر یوسف قرضاوی
۳- حکمت های ابن عطاء سکندری، صدیق قطبی