نویسنده: مصطفی زلمی
مترجم: عبدالعزیز سلیمی
آزادی چیست؟
اهمیت حق آزادیهای شخصی – حقیقی و حقوقی – از آنجا ناشی میشود که مانع از بردگی انسان برای دیگر انسانها میگردد. حق آزادی حقیقی همراه با تولد انسان متولد میشود و تا آخرین لحظات زندگی او را همراهی میکند. هیچکس و هیچ نظامی حق ندارد این حق را – که بخشی از آفرینش انسان است – از او سلب کنند و برده و جاریه خویش بگرداند.
۱۴ قرن پس از نزول قرآن (۱۰ دسامبر ۱۹۴۸م) بود که ماده چهارم «منشور جهانی حقوق بشر» سازمان ملل متحد با این مضمون به تصویب رسید که:
«به بردگی گرفتن هیچ انسانی روا نیست و هر گونه تجارت برده و بردهداری ممنوع میباشد.»
قرآن صرفا در راستای تحقق یک هدف که عبارت است از تحقق (خیر و مصلحت انسان) بر پیامبر بزرگوار اسلام (علیه الصلاة والسلام نازل گردید.
آنگونه که خداوند خطاب به ایشان فرمودهاند:
«وما ارسلناک الارحمة للعالمين.» (الانبياء: ۱۰۷)
«و ما تو را جز رحمتی برای (خیر و مصلحت) جهانیان نفرستادهایم.»
هدف از نفی منفی در این آیه اثبات انحصار مفهوم آن است، یعنی هدف از رسالت محمدی صرفا تحقق خیر و مصلحت انسان است. زیرا منظور از رحمت تحقق (مصلحت ایجابی) یا به دنبال منفعت او بودن و رویارویی با (مصلحت سلبی) و عوامل زیانبار برای اوست. اعم از اینکه مصلحت او مادی یا معنوی، دنیوی و یا اخروی باشد.
کسی که آیات قرآن کریم را مورد بررسی قرار دهد، حتی یک آیه را نمییابد که به بردگی گرفته شدن انسان را – مرد باشد یا زن مسلمان یا غیر مسلمان اسیر یا غیر اسیر – توجیه کند. بالعکس قرآن سیستم و راهکاری را با هدف آزادی انسان از قید و بندهای نظام بردهداری و ممنوع ساختن بندگی غیر خداوند برای بشریت به ارمغان آورده است. قرآن با مکلف ساختن انسان مسلمان به تکرار روزانه – دست کم ۱۷ بار – این جمله پربار در نمازهایش که «خداوندا تنها تو را بندگی میکنیم.» این حقیقت را مورد تأکید قرار داده است.
بنابر لوازم قواعد «علم بلاغت» هر گاه مفعولی بر فعل و فاعل آن مقدم شود بر انحصار مفهوم آن دلالت پیدا میکند، بدین معنی که بندگی و یاری خواهی جز برای الله روا نیست. این جمله که در نمازهای روزانه گنجانده شده و بدون آن نماز صحیح نیست در جهت حمایت از شخصیت حقیقی و حقوقی انسان و پاسداری از کرامت ویژهای است که خداوند در میان جانداران به او ارزانی فرموده است.
همچنین خداوند متعال فرمودهاند:
«ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر ورزقناهم من الطيبات و فضلناهم على كثير ممن خلقنا تفضيلاً.» (الإسراء : ۷۰)
«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا حمل کردیم و از پاکیها روزیشان بخشیدیم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدیم برتری دادیم.»
با توجه به آنچه در نصوص قرآن کریم راجع به حمایت از آزادی و حرمت انسان و مقابله با به بردگی گرفته شدن او آمده بر تمامی دولتها، نهادهای تصمیم گیرنده و قانونگذار تکلیف است که با پدیده بردگی، شکنجه، قتل و اهانت به اسیران رویارویی کنند. ولی در اینجا این پرسش پیش میآید که، چرا اسلام از همان آغاز پیدایش نظام بردهداری را به کلی حرام نگردانید و در قرآن آیهای صریح در ارتباط با ضرورت آزادسازی زنان و مردان برده و دستیابی دوباره آنان به کرامت انسانی از دست رفتهشان نیامده است؟
پاسخ به آن پرسش این است که: اسلام برای ریشه کن ساختن بیماریهای اجتماعی گسترده و ریشهداری همچون: شراب و رباخواری و بردهداری به خاطر جلوگیری از عکسالعمل منفی راهکارهای حساب شده و تدریجی را در پیش گرفته است.
قرآن در شرایطی نازل میشد که تعداد بردهها از انسانهای آزاد به مراتب بیشتر بود، چنانچه پدیدهی بردهداری را یکباره ممنوع میکرد و برای بازگردانیدن آزادی به بندگان تلاش میکرد پیامدهای منفی زیر را به دنبال میداشت:
۱. از آنجا که نظام بردهداری در آن زمان ستون اصلی تجارت و فعالیتهای اقتصادی به شمار میآمد، تحریم یکباره آن زمینه را برای رویارویی همه جانبه تاجران و اربابان بردهها از همان آغاز ظهور اسلام فراهم میساخت.
۲. برای تأمین نیازهای زندگی میلیونها برده پولی در خزانه بیتالمال وجود نداشت، و جز آنچه که صاحبان بردهها برای ایشان فراهم میکردند راهی را برای دستیابی به غذا، پوشاک و سرپناه پیش رو نداشتند، و اعلام نظری و غیر عملی آزادیشان نیز زمینه را برای قیام آنان بر ضد اسلام فراهم میگردانید.
۳.صدور زودهنگام حکم تحریم بردهداری چه بسا با مخالفت خود بردهها روبه رو میشد، همانگونه که هنگام صدور قانون منع بردهداری به وسیلهی «آبراهام لینکلن» رئیس جمهور اسبق آمریکا، بسیاری از بردهها با آن مخالفت کردند.
با توجه به آن عوامل و چه بسا عواملی دیگر اسلام برای ریشه کن نمودن پدیده بردهداری مرحلهای انتقالی را – که از عصر کسانی که در آن شرایط زندگی میکردند فراتر نمیرفت – برنامه ریزی کرد. مقطع زمانی محدودی که با پایان یافتن عمر مردمان آن پایان یافت. البته این حقیقت را نباید فراموش نمود که در لابلای نصوص شریعت (قرآن و سنت صحیح) هیچ دلیلی برای توجیه سلب آزادی از انسانها و به بردگی گرفته شدنشان وجود ندارد.
برخی از آیات قرآن کریم که احکامی را دربارهی بردگان زن و مرد بیان میکنند با آن مرحله انتقالی محدود در ارتباط هستند، و عمل به آنها (تا زمانی که بار دیگر چنان پدیدهای در یک جامعه به هر دلیل پدیدار گردد) متوقف گردیدهاند. البته این را نمیتوان «نسخ» نامید، بلکه از باب پایان یافتن عمل به یک «نص» به خاطر پایان یافتن اسباب و پیش نیازهای «تشریع» و بیان آن است.
در بخش مربوط به «آزادی انسان» به این موضوع به خاطر اهمیتش بیشتر خواهیم پرداخت، زیرا برخی از صاحبان اندیشههای متحجر و کم بهره از دانش گمان میبرند که تا زمانی زندگی ادامه دارد و شریعت اسلامی به اجرا در میآید، نظام بردهداری بر دوام خواهد بود. آنان بر همین اساس به بردگی گرفتن اسرای جنگی را با هدف مقابله به مثل روا میشمارند، اما نمیدانند یا خود را به نادانی میزنند که به بردگی گرفتن اسرای جنگی را قوانین تمامی کشورهای جهان ممنوع شمردهاند و چنان اقدامی جرم به شمار میآید.
همچنین نمیدانند که دشمنان اسلام از پدیده بردهداری به عنوان سوژهای بر ضد آن بهره میگیرند، و آن را به مهر تأیید نهادن بر نظام بردهداری و خرید و فروش انسان متهم میسازند.
عوامل و بسترهای بردهداری پیش از اسلام
عوامل بردهداری پیش از اسلام را میتوان به صورت خلاصه در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. اسارت: یکی از مهمترین اسباب رواج پدیده بردهداری در میان ملتهای قدیم به اسارت در آمدن جنگجویان بود، اما اسلام سرنوشت اسیر را به آزادی مشروط و یا غیر مشروط او پیوند داد.
«فاما مناً بعد و اما فداء حتى تضع الحرب اوزارها» (محمد:۴)
«پس از جنگ یا بر ایشان منت نهید(و آزادشان کنید) یا در برابر (آزادی اسیران خود و یا) گرفتن تاوانی آزادشان سازید.»
مشهور است که رسول خدا (ص) مشرکانی را که در جنگ بدر اسیر شده بودند در برابر با سواد نمودن تعدادی از مسلمانان آزاد کرد. در دانش بلاغت شیوه بیان آیه «فاما مناً بعد و اما فداء» به گونهای است که راه سومی را برای آزادی اسیران جنگی روا نمیشمارد.
رسول خدا (ص) هیچ اسیر جنگی را به بردگی نگرفت، و کشتهشدن برخی از اسرای جنگی به اسباب و عوامل دیگری ارتباط داشت که در این نوشتار مختصر، مجالی برای توضیح آنها نیست. همچنین هنگامی که مکه فتح شد خطاب به ساکنان آن فرمود:«پس از این همه شما آزادید»
صلاحالدین ایوبی در جنگهای صلیبی ۲۵ هزار سرباز غربی را بدون هیچگونه چشم داشتی آزاد کرد.
۲. راهزنی و آدم ربایی: پیش از اسلام با قربانیان پدیدههای آدم ربایی و راهزنی همچون اسرای جنگی رفتار میشد و آنان به بردگی گرفته میشدند، اسلام آن اقدام را حرام شمرد و برای مرتکبین آنها مجازاتهای سختی را در نظر گرفت.
۳. قتل، سرقت، زنا: مجازات مرتکبین آن جرایم بزرگ در میان بسیاری از ملتها به بردگی گرفتهشدن مجرمان به سود دولت یا وارثان قربانیان بود، اما قرآن برای آن مجرمان مجازاتهای ویژهای را مقرر نمود.
۴. فقر و مشکلات اقتصادی: بسیار پیش میآید که مستمندی ناچار شود از ثروتمندی وام بگیرد. اما در برخی از جامعههای قدیم چنانچه بدهکار از باز پرداخت به موقع بدهکاری خود باز میماند، به خاطر اختلال در معیارهای عدالت و دادگری، بدهکاری او چندین برابر میشد و بار بدهکاری او سنگین و سنگینتر میگردید و از بیرون آمدن از زیر آن باز میماند و در نهایت در باتلاق بردهداری غرق میشد و طلبکار حق داشت بدهکار خود را به بردگی بگیرد.
۵. خود فروشی: گاهی برخی از آدمها برای تأمین پارهای از نیازهای اقتصادی و دستیابی به لقمهای نان خود را به سرمایهداری میفروختند، اما اسلام با واجب گردانیدن زکات و توصیه به بخشش و نیکوکاری و بسیاری راههای دیگر با پدیده فقر به رویارویی پرداخت.
۶. پدر سالاری: در میان برخی از ملتها پدر حق داشت هر یک از فرزندان خود را که بخواهد به عنوان برده به دیگران بفروشد، اما اسلام چنین اقدامی را حرام و ناروا گردانید.
۷. فرزندان بردگان: در میان بسیاری از ملتها رسم بر آن بود که فرزندان زنان برده، برده به شمار آیند، اما اسلام حکم آزادی ایشان را مقرر نمود.
۸. اسباب و عوامل بسیاری دیگری وجود داشتند که فرصتی برای بیان و تفصیل آنها نیست، البته میتوان ریشه شیوع و گسترش آن را در مجموع به عوامل زیر ارتباط داد:
۱- عوامل نژادی، قبیلهای و دینی؛
۲- فساد و نابسامانی سیستم اقتصادی؛
۳- نبود روحیه دادگری، نیکوکاری و همیاری؛
۴- غیاب حاکمیت شریعت و قانون؛
۵- عدم تعادل و سازگاری میان جرم و مجازات آن.
راه حلهای قرآن برای ریشه کن نمودن بردهداری
هنگامی که اسلام پا به عرصه وجود گذاشت خود را با پدیدهی شوم و باتلاق متعفن به بردگی گرفته شدن انسانها به وسیله یکدیگر و سلب آزادی از آنان روبه رو دید؛ اما با حکمت و درایت خاص خویش کم کم برکههای آبی که آن باتلاق را تغذیه میکردند خشکاند تا با گذر زمان خشک شوند و برای همیشه از بین بروند. برای خشکانیدن آن برکهها و از بین بردن آن پدیدهی شوم، قرآن راه حلهای متعددی را ارائه داد که برخی از آنها عبارتند از:
۱. تحریم بردگی اسرای جنگی:
اسلام به بردگی گرفتن اسرای جنگی را تحریم و دو راه را برای تعیین تکلیف آنان مقرر داشت.
«فاَما منا بعد و اما فداء حتى تضع الحرب اوزارها» (محمد: ۴)
«پس از جنگ یا بر ایشان منت نهید (و آزادشان کنید) یا در برابر (آزادی اسیران خود و یا) گرفتن تاوانی آزادشان سازید.»
حکمت محدود ساختن رفتار با اسیران جنگی به آن دو شیوه مهربانانه این است که:
الف: سربازانی را که غالباً از روی میل و رغبت خود به میدان جنگ نیامدهاند، با کدام توجیه و تجویز باید به بردگی گرفت؟ و آزادی را که گرانبهاترین گوهر زندگی است از او سلب کرد؟
ب: جنگ در اسلام تنها با هدف دفاع مشروع است، و دربارهی اسیر آن انگیزه و هدف پایان یافته تلقی میشود، زیرا با پایان جنگ و تجاوز دشمنان زمینه دفاع شرعی نیز پایان یافته است.
ج: الزام اسیر به مسلمان شدن و یا او را به بردگی گرفتن با بسیاری از آیات قرآن در تضاد است برای مثال با آیه:
«لا اکراه فی الدین» (بقره: ۲۵۶)؛ «در (پذیرش) دین اجباری نیست.»
د: بهانهی مقابله به مثل – که برای توجیه به بردگی گرفتن اسیران جنگی به آن استناد میشود_ به چند دلیل ناپذیرفتنی است:
یکم: هنگامی که تمامی گونههای نظام بردهداری در جهان ممنوع شده است، کدام مقابله به مثل؟
دوم: به بردگی گرفتن اسیر و سلب آزادی و کرامت انسانی از او به بهانه انتقام از دشمن با این فرموده خداوند که:
« ولاتزر وازره وزر أخرى» (انعام: ۱۶۴)؛«هیچکس بار گناه دیگری بر دوش نمیگیرد» در تضاد است.
۲. قرآن آزاد نمودن برده را «کفاره» برخی از گناهان مانند: «ظهار و قتل غیر عمد» قرار داده است.
۳. قرآن یک هشتم موارد مصرف زکات را به آزاد سازی بردگان اختصاص داده است، تا با پرداخت مبالغی که از زکات به آنان داده میشود خود را از ارباب خویش خریداری و آزاد کنند.
۴. قرآن بر روی این موضوع تاکید ورزیده که نه تنها فرزندان تمامی زنان برده که از مردان آزاد متولد شده باشند، آزاد به شمار میآیند بلکه خود مادران آنان (أم الولد) نیز پس از مرگ شوهر یا اربابشان خود به خود آزاد به شمار میآیند. بر این اساس اسلام بر روی فرهنگ «بردهزاده برده به شمار میآید» خط بطلان کشیده است.
۵. اسلام همه ثروتمندان را به همکاری برای آزاد سازی بردگان به وسیله خرید و آزاد کردنشان توصیه کرده است. در این ارتباط است که خداوند میفرمایند: «لیس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب ولكن البر من آمن بالله واليوم الآخر والملائكهٔ والكتاب والنبيين وآتى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسائلين وفی الرقاب وأقام الصلاة وآتى الزكاة والموفون بعهدهم إذا عاهدوا والصابرين فی البأساء والضراء وحين البأس أولئک الذين صدقوا وأولئک هم المتقون.» (بقره: ۱۷۷)
«نیکی» تنها (آن نیست که) در نمازها (به سوی مشرق و مغرب رو کنید، بلکه نیکی آن است کسی به الله، روز رستاخیز، ملائک، کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و دارایی) خود (را در عین دوست داشتنش به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، در راه ماندگان، گدایان و برای آزادی بردگان بدهد و نماز را بر پا دارد و زکات بدهد، و وفاکنندگان به پیمانشان آنگاه که پیمان بستند و شکیبایان در سختی و بیماری و هنگام کارزار، آنان هستند که راست گفتند (و درست عمل کردند (و آنان همان پرهیز کارانند.»
۶. خداوند در قرآن خطاب به صاحبان بردهها میفرمایند که بهطور رایگان یا دریافت مبلغی از آنان آزادشان سازند.
«.. والذين يبتغون الكتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فهيم خيرأ و آتوهم من مال الله الذی آتاكم.» (نور: ۳۳)
«و کسانی از بردگان شما مردم زمان برد هداری (که) برای آزادی خود (در پی نوشتن قراردادی هستند اگر خیری را در) این پیشنهاد (آنان دیدید، با آنان (قرارداد بازخرید (بنویسید و( توانستید) از دارایی که الله به شما داده به ایشان بدهید.»
۷. قرآن تمامی انسانهای متمکن را برای آزادی بردگان در برابر برخورداری از پاداش الهی ترغیب میفرماید:
«و ما ادریک ما العقبهٔ * فک رقبهٔ» (البلد: ۱۲-۱۳)
«.. تو چه میدانی آن گردنه (آزمون) چیست، گردنی را (از بردگی) آزاد کردن.»
۸. اسلام مقرر داشت که، هرگاه یکی از فرزندان و نوهها پدر، مادر، اجداد و جدههای برده خود را بخرند، بلافاصله او انسانی آزاد به شمار میآید.
۹. اسلام مقرر کرده است هر که از سهم خود از «برده مشترک» صرف نظر کند، در صورت توانایی مالی بر او لازم است که سهم شریکش را نیز خریداری و برده را برای همیشه آزاد کند.
برای ریشهکن نمودن این بیماری اجتماعی که کرامت و انسانیت انسان را مورد اهانت قرار میداد و شخصیتش را پایمال و آزادی او را – که گرانبهاترین گوهر زندگی اوست – سلب میکرد، اسلام اینگونه مبارزه کرده است. اسلام کجا و چگونه بلا و پدیدهی شوم بردهداری را مورد تأیید و حمایت قرار داده است؟ پدیدهای که در جامعههای گوناگون و سرزمینهای نهرین و در عصر حکومت سوم «اُور» و دیگر نظامهای قدیم نزدیک به ۲۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نشو و نما کرد، و بسیاری از مردان و زنان آن جامعهها تنها بخاطر گرسنگی یا بدهکاری ناچار میگردیدند خود و یا فرزندانشان را به طلبکاران بفروشند، یا اگر در جنگها به اسارت در میآمدند داغ خواری بردگی را بر پیشانی خود تحمل کنند. فرهنگ رایج یونان باستان – که مهد پیدایش بردهداری به شمار میآید- انسانها تنها به حکم فرزند برده بودن، اسارت و یا به حکم قانون به بردگی گرفته میشدند.
منبع: مجله اصلاح