نویسنده: دکتر عبدالرحمن پیرانی
«لَّا خَيْرَ فِی كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاح بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء/ ۱۱۴) «هیچ فایده و خیری در با هم صحبت کردن آنها نیست مگر آن که کسی به صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم امر کند؛ و هر که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی به او اجر عظیم کرامت کنیم.»
خداوند در این آیه میفرماید خیری در جلسات و نشستهای خاص که مصداق نجوا باشد نیست مگر برای سه هدف:
۱. امر به صدقه؛ پرداخت مال یا رساندن نفع به دیگران
۲. امر به معروف و یا هر کار نیکو و پسندیده انجام دادن
۳. اصلاح گری میان مردم؛ اصلاح رابطه مردم با پروردگارشان و با یکدیگر و با هستی. اینها دروازههای بزرگ و بلند سهزگانه خیرند که از شاخصهای رفتار اجتماعی دینداران، اهتمام جدی و پرداخت به این امور سه گانه است.
محتوا و محور هم اندیشیها و نشستهای خصوصی، اگر حول این سه محور باشد، مورد رضا و تأکید خدا و مستحق پاداشی بزرگ و ارزنده از سوی اوست.
در مقابل و ورای این سه امر استثنا شده، نتایج شر و زیانبار خواهد بود و جلوهای از فعال سازی همان عداوتی است که قرین هبوط آدم شده است: «… وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ .. ». (البقرة/ ۳۵) «… و دستور دادیم که (از بهشت) فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید… ». عداوتی که نوع و زمان و عاملان آن متنوعاند اما در هر حال ماهیت شر و ویرانگرش باقی خواهد بود.
گویی شر و بدی نیز، نوعی آینده تکوینی زندگی دنیوی انسان است. وجود این شر و این زمینه عداوت، مستلزم دفاع جدی و مهار نیروهای شر از طریق ایمان و عبادت و تلاش برای برقراری آزادی و عدالت و همبستگی در جامعه است که این تلاش در عرف دینی، به تدافع تعبیر شده است: «… وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ.. ». (البقرة/۲۵۱)«… و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر برنمیانگیخت فساد روی زمین را فرا میگرفت..».
در مسیر ایمان و عبادت و برقراری آزادی و عدالت، وجود همکاری و مسؤولیت جمعی که نوعی از آن تشکیل جماعتها، احزاب و NGOها است، یک واجب دینی ضرورت اجتماعی است.
وحدت فرهنگی
یکی از مهمترین برکات و ثمرات دین مبین اسلام، ایجاد یک همگونی فرهنگی در میان پیروان ناهمگون دین است؛ بلال که هم برده است و هم فقیر و غریب، وقتی توسط ابوبکر – رضی الله عنه – آزاد میشود، عمر بن خطاب – رضی الله عنه ـ میگوید: «أعتقَ سيّدُنا سيّدَنا». هر دو را با واژه سید یعنی آقا و بزرگ و سرور خویش و مسلمانان مینامد. یا میبینیم وقتی طعن نژادی مطرح میشود، پیامبر-صلّی الله علیه وسلم- آن را از بقایای فرهنگ جاهلیت میشمارد و بسیار خشمگین میشود.
مهمترین و با عظمتترین نتیجه و برآیند تعالیم دین مبین اسلام وحدت فرهنگی است، وحدت در اصول، مبانی و ارزشها، وحدتی که به دنبالش تمدنی بینظیر فراتر از وابستگیهای قومی، قبیلهای، منطقهای و زبانی ظهور کرد و عربی، فارسی و رومی را در یک صف قرار داد و همه را به یک رنگ درآورد لذا اسلام سایر رنگها را از اعتبار محوریت انداخت و رنگ و صبغه الهی را جایگزین کرد: «صِبْغَةَ اللَّـهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ صِبْغَةً» (البقرة / ۱۳۸)«رنگ خداست و چه رنگی بهتر از رنگ خدا؟».
«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً». (الأنبياء/۹۲) «و بی تردید این [اسلام] آیین [حقیقی] شماست در حالی که آیینی یگانه است»
وقتی ارزشها و مبانی فکری، متفاوت و متضاد باشد، قضاوتها و در نتیجه رفتارها نیز به سمت تضاد پیش خواهد رفت و ریشه بسیاری از ستیزها و نزاعها در همین تفاوت نگرشها و ارزشهای فرهنگی است.
از این رو، قرآن با تأکید بر ارزشهای فرهنگی مشترک، زمینه انسجام فکری و فرهنگی مسلمین را فراهم و مستحکم میکند.
امتی که میخواهد حامل امانت الهی و ایفاگر نقش پیشوایی مردم (لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ) باشد، اگر متفرّق و همگریز و همستیز باشد، نیرو و جایگاهی نخواهد داشت؛ و لذا ترویج و تعمیق موازین و ارزشهای مشترک یک امر حیاتی است.
بیداری اسلامی به عنوان یکی از افتخارات مسلمین در سده اخیر، یکی از اصلیترین دغدغهها و کامیابیهایش، احیا و تقویت همین همگونی فرهنگی است؛ تأکید کردن بر گشودگی ذهن و نفی جمود، نفی خود حقپنداری و اهتمام به شورا و گفت وگوی سازنده و ارزشهای مشابه، در همین راستا بوده است.
منبع: کتاب دیانت و درایت