حقوق قرآن بر مسلمان
نويسنده: دكتر اسرار احمد
تخليص و تصرف: استاد امين الله معتصم
اشاره: قرآن آخرين کتاب آسماني و مانده گار معجزهيي است که از جانب آفريده گار جهان توسط بلندپايهترين ملک بر پاکترين و کاملترين انسان روي زمين فرستاده شده است.
خداوند متعال با نزول اين کتاب عظيم الشان بشريت فروغلطيده در لجنزار الحاد، شرک و خرافات را به ساحل امن ايمان، توحيد و اخلاق نيک نجات داد.
ولي افسوس که اکثريت انسانها قدر اين هدية سترگ الهي را ندانستند و به آن ايمان نياوردند و آنان که ايمان آوردند، دَين آن را به خوبي اداء نکردند!
قرآن که يک مرتبه ثابت نمود ميتواند راهگمکردهترين انسانها را به شاهراه هدايت رهنمون شده و از آنها بهترين جامعة انساني را بسازد، بار بار به ما تذکر ميدهد که براي هميشه همين توان را دارد، ولي متأسفانه بعد از سپري شدن عصر اول اسلام، توجه و اهتمام مسلمانان به مسائل ديگر جلب شده از چنگ زدن به اين ريسمان محکم الهي به صورت بسيار ناشايستهيي ابا ورزيدند؛ زشتتر اين که عدهيي از مسلمانان بوالهوس وقتي ديدند که تعاليم قرآن با تمايلات نفساني شان همخواني ندارد به جايي اين که در فکر همنوا کردن خواستههاي خود با تعاليم قرآن شوند، در انديشة همنوا کردن تعاليم قرآن با افکار منحرف خود شده دست به تأويلات فاسد زدند تا جائي که در عصر حاضر کساني در گوشه و کنار جهان اسلام پيدا شدند که از جانبي ادعا ايمان و باور به قرآن را دارند و از سوي هم صدا با مستشرقين، مسألة تحريف قرآن مجيد را در بين عامة مسلمانان منتشر ميکنند و يا با توطئههاي اعوام فريبانه، موضوع کهنه و تاريخزده شدن تعاليم قرآن مجيد را عنوان مينمايند.
خوشبختانه در اين گير و دار، علماي حق پرست و خدا جويي هستند که مانند کوهي استوار در مقابل باطل به ظاهر مسلط ايستادهگي ميکنند. دوکتور اسرار احمد يکي از شخصيتهاي است که خواسته با قلم توانايش دَين خود را در برابر کتاب الهي اداء نمايد؛ از جملة تلاشهاي اين شخصيت نوشتن رسالهيي است که به نام حقوق قرآن بر بندة مسلمان به چاپ رسيده است.
در مقالة حاضر سعي شده است مطالب رسالة مذکور به صورت مختصر در دسترس عموم قرار گيرد، به اميد اين که مسلمانان مؤمن و متعهد مسئوليت خود را در برابر کتاب خدا که به آن ايمان دارند بهتر درک نموده، دين خود را در برابر آن اداء کنند.
حقوق قرآن:
قرآن کريم به عنوان کتاب خدا بر هر بندة مؤمن پنج حق به شرح زير دارد:
– ايمان و تعظيم
– تلاوت و ترتيل
– تذکر و تدبر
– اطاعت و پيروي
– تبليغ و تبيين
- ايمان و تعظيم:
ايمان يعني پذيرفتن و قبول کردن. قبول کردن يک چيز از دو جنبه قابل بررسي است: اقرار به زبان و تصديق به قلب. زماني يک شخص مسلمان محسوب ميشود که به زبان خود اعتراف کند که قرآن کتاب خدا است که توسط حضرت جبرئيل امين بر افضل انبياء محمد مصطفي(ص) نازل شده است و در قلب خود اين چيز را باور داشته و در آن شک و شبههيي نداشته باشد، هر اندازه ايمان انسان به قرآن محکمتر شود به همان ميزان نسبت به قرآن احترام و اکرامش زيادتر ميگردد، زيرا ايمان به قرآن و تعظيم و تکريم کتاب خدا لازم و ملزوم يکديگراند.
(آَمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ) [بقره ۲۸۵]
«پيامبر خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد و همة مؤمنان».
علت اين که پيامبر(ص) و اصحاب بزرگوارش نسبت به قرآن مهر و محبت ويژهيي داشتند و از تلاوت آن لذت ميبردند و با وجود خستهگي و مرض ميکوشيدند در نمازهاي خود به خصوص در نماز شب آيات زيادي از قرآن را تلاوت کنند، اين بود که ايمان آنها نسبت به ايمان و باور ما به قرآن مجيد استورتر و يقين شان راسختر بود. و ما که از تلاوت کلام الهي احساس لذت نميکنيم و از خواندن چند آية آن خسته ميشويم به خاطر ضعف و سستي است که در باور ما نسبت به کلام الهي وجود دارد.
(وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ) [شوري ۱۴]
«و کساني که بعد از ايشان وارث کتاب خدا شدهاند در بارة آن سخت به ترديد افتادهاند»
بنابراين وظيفة ما اين است که به قلب خود مراجعه کنيم و ببينيم که آيا ما قرآن را فقط يک کتاب موروثي مذهبي مشتمل بر چند داستان باستاني که هيچ رابطهيي با زندهگي کنوني ما ندارد ميدانيم، يا آن را به عنوان کلام خداي متعال باور داريم و به يقين ميدانيم که براي هدايت بشر آمده و در هر زمينه، ارشاد و رهنمائي بيبديلي ارائه ميدهد؟!
اگر کسي سوال کند که نقص ايمان به قرآن کريم را چگونه ميتوان جبران نمود؟ جواب اين است که بهترين راه براي تحصيل ايمان، مجالست و معاشرت با اهل يقين (کساني که باور راسخ به کلام خدا بودن قرآن دارند) ميباشد، چنانچه ميبينيم اصحاب کرام(رض) از نشست و برخواست با رسول اکرم(ص) که مجسمة ايمان و پيکر يقين بود، به گونهيي منور شده بودند که امروز تصور آن هم براي ما دشوار است. بر عکس معاشرت با کساني که در بارة قرآن شک دارند، و يا آن را صرف يک کتاب تاريخي مقدس ميدانند، ايمان و باور بندة مؤمن را نسبت به کتاب الهي سست و ضعيف ميکند.
داشتن عقيدة موروثي که قرآن يک کتاب مقدس آسماني است، براي اصلاح احوال کافي نست، اولين حقي که قرآن به ذمة ما دارد اين است که يقين حاصل نماييم که قرآن کتاب الهي است و براي هدايت و رهنمائي ما نازل شده است. آن وقت است که با تحصيل چنين عقيدهيي يک انقلاب در رابطة ما با قرآن بر پا خواهد شد و آن وقت خواهيم فهميد که در اين دنيا نعمتي بزرگتر از قرآن مجيد موجود نيست، و آنگاه تلاوت قرآن غذاي روح و غور و فکر در آن نور دل و ذهن مان خواهد گرديد.
- تلاوت و ترتيل:
«قرآئت و تلاوت» دو واژه است که براي خواندن قرآن کريم به کار رفته است، ولي هر يک داراي مفهموم جدا از ديگري است «تلاوت» مخصوص به کتابي است که از روي تقديس و تعظيم فوق العاده و به قصد پيروي و اتباع خوانده ميشود؛ اما «قرائت» عام است و شامل خواندن هر کتاب و نوشتهيي ميشود. «تلاوت» لغتاً به معناي همراهي و دنبالهروي است ولي «قرآئت» عبارت از خواندن کلمات و جملات با صداي بلند است. در ابتدا «قرآئت» براي آموختن قرآن و علوم مربوط به آن به کار ميرفت و کسي که عالم قرآن بود او را «قاري» ميگفتند، بعدها اين اصطلاح براي کساني رائج گشت که قرآن را با اهتمام خاص و با رعايت قواعد علم تجويد ميخواندند؛ و «تلاوت» خواندن معمولي توأم با خشوع و خضوع و به قصد کسب برکت و ثواب را ميگفتند. تلاوت قرآن علاوه بر اين که يک عبادت بزرگ است، وسيلة مؤثري براي تجديد ايمان نيز ميباشد.
قرآن کتابي است که فقط يکبار خواندن و فهميدن معناي آن کافي نيست بلکه بايد مرتب خوانده شود، زيرا تلاوت قرآن مجيد حکم غذاي روح را دارد، و همانگونه که جسم انسان جهت بقاي خود نيازمند غذا است، روح او نيز نياز به غذاي آسماني دارد که تلاوت قرآن بخشي از همين غذا است.
(اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ) [سورة عنکبوت ۴۵]
«هر چه را از اين کتاب بر تو وحي شده است تلاوت کن. و نماز بگزار»
خداوند متعال در آية ۱۲۱ سورة بقره ميفرمايد:
(الَّذِينَ آَتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ)
«کساني که کتابشان دادهايم و آن چنان که سزاوار است آن را ميخوانند، مؤمن به آن هستند»
از اين آيه بر ميآيد که تلاوت قرآن مجيد شرايطي دارد که در غير آن خواندن قرآن نه فائدهيي دارد و نه پاداشي. بناء شناختن شرايط تلاوت قرآن چيزي است که هر مسلمان مکلف به فراگيري آن ميباشد و اين شرايط قرار ذيل است:
الف) تجويد: تلاوت قرآن مجيد طبق قواعد و ضوابط علم تجويد.
ب) تلاوت روزانه: به اساس فرمودة پيامبر اکرم(ص) هر مسلمان بايد قرآن کريم را حد اقل در يک ماه يک مرتبه ختم نمايد و عادت بيشتر صحابه اين بود که در يک هفته قرآن را تلاوت ميکردند.
ج) تلاوت به آواز خوش: پيامبر(ص) فرمودهاند: «زينوا القرآن باصواتکم» قرآن آن را با صداي خوش خود زينت دهيد. «من لم يتغن بالقرآن فليس منا» کسي که قرآن را به آواز خوش نخواند از ما نيست. بناءً هر بندة مؤمن مکلف است حتاالامکان قرآن را به آواز خوش تلاوت کند.
د) رعايت آداب ظاهري و باطني: مسلمانان مکلفاند تا در حين تلاوت کلام خدا بعضي آداب را رعايت کنند که بعضي از اين آداب ظاهري است و برخي باطني، از جملة آداب ظاهري با وضوء تلاوت کردن، رو به قبله نشستن و با اعوذ بالله آغاز کردن است. و از جملة آداب باطني اين است که در هنگام تلاوت بايد عظمت صاحب کلام در قلب مؤمن نقش بندد و با خضوع و خشوع و تدبر قرآن را تلاوت کند.
هـ) خواندن با ترتيل: بلندترين درجة تلاوت قرآن اين است که آهسته آهسته و با اطمينان خوانده شود، تلاوت قرآن همراه با ترتيل اثرات مطلوبي بر قلب انسان ميگذارد؛ خداوند متعال خطاب به رسول خود(ص) ميفرمايد: (وَرَتِّلِ الْقُرْآَنَ تَرْتِيلًا) [مزمل۴]
«و قرآن را شمرده و روشن بخوان».
و) حفظ: براي اين که بتوانيم قرآن مجيد را به ترتيل بخوانيم و يا خواندن با ترتيل براي ما مَلَکَه شود بايد مقدار زيادي از قرآن کريم را حفظ داشته باشيم؛ ولي متأسفانه بر عکس گذشته، امروزه توجه به حفظ قرآن کريم به خصوص در بين طبقة اعيان و اشراف خيلي کم شده است.
- تذکر و تدبر:
حق ديگر قرآن کريم اين است که مطالب و مفاهيم آن به صورت درست درک شود، زيرا هدف از تلاوت قرآن اين است که مفاهيم و معاني آن به خوبي دانسته شود.
البته بايد دانست که درک مفاهيم قرآن کار ساده و آساني نيست، بلکه مراحل و مراتب زيادي را ميطلبد و هر کس طبق استعداد و سعي و تلاش و تدبر خويش از اين خزينة بيانتهايي الهي بهرهمند ميشود، و هيچ کس هر اندازه با هوش و کوشا هم باشد نميتواند از برکات و فيوضات آن سيراب شود و تصور کند که قرآن را کاملاً فهميده است. پيامبر(ص) در ضمن حديث مفصلي که در رابطه با قرآن ايراد نمودند فرمودند: «گنجي است که هيچ وقت جواهر آن کم نخواهد شد، و غور و فکر در بارة آن به پايان نخواهد رسيد».
- اطاعت و پيروي:
چهارمين حقي که قرآن مجيد بالاي مسلمانان دارد، اطاعت از اوامر و به کار بستن احکام آن است، زيرا هدف اصلي از تعظيم، تلاوت، تدبر و تفکر قرآن کريم عمل به ارشادات آن است. قرآن کتاب قصه، جادوگري و دم کردن ساحرانه نيست تا صرف به خاطر تلاوت و کسب ثواب مورد بهرهبرداري قرار گيرد. قرآن مجيد به صراحت ميگويد که اگر کسي احکام قرآن را به کار نبندد تلاوت آن و تدبر در مفاهيم آن هيچ سودي نميبخشد:
(وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ) [مائده ۴۴]
«و هر که بر وفق آياتي که خدا نازل کرده است حکم نکند، کافر است»
و پيامبر اکرم(ص) ميفرمايند: «لايؤمن احدکم حتی يکون هواه تبعاً لما جئت به» هيچ يک از شما ايمان ندارد مگر اين که خواهشاتش را تابع چيزي گرداند که من آوردهام»
براي کسي که هنوز در تلاش حق سرگردان است و ميخواهد بعد از مطالعةدقيق قرآن، و پيبردن مطالب آن تصميم بگيرد که آيا اين کتاب برحق است يا نه، تعيين قيد و شرطي لازم نيست ولي براي کسي که به قرآن ايمان دارد و معتقد است که قرآن کتاب آسماني است، الزامي است که قرآن را فقط به اين خاطر بخواند که از لحاظ فکر و عمل در زندهگانياش تغيير آورده و او را به سوي رستگاري آخرت رهنمون شود.
ايجاد اين کيفيت در نفس انساني نقطة آغاز هدايتي است که در کتاب خدا مضمر است، و بعداً هر اندازه رابطة او با کتاب الهي محکمتر شود به همان اندازه بر ميزان هدايتش افزوده خواهد شد.
(وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآَتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ) [محمد۱۷]
«آنان که هدايت يافتهاند خدا به هدايتشان ميافزايد و پرهيزگاريشان ارزاني ميدارد».
يعني اگر انسان به قرآن تمسک جويد و بکوشد راهنمائيهاي آن را چراغ راه خود قرار دهد، حتماً به صراط مستقيم حرکت نموده تدريجاً منازل رشد و هدايت را طي ميکند و الا تلاوت بدون عمل ممکن است باعث لعنت او شود. چنانچه آيات زيادي دال بر صحت اين مطلب است.
و اما آنان که در بارة قرآن به تحقيق و تدقيق و غور و فکر و تصنيف و تأليف ميپردازند، و خود آن طور که بايد و شايد از عمل به آن غفلت ميکنند، انجام کار آنها خيلي وخيم به نظر ميرسد و تمام پژوهشهاي شان نه تنها يک لذت ذهني که بازي با قرآن تلقي ميگردد.
(يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا) [بقره ۲۶]
«بسياري را بدان گمراه ميکند و بسياري را هدايت»
- تبليغ و تبيين:
حق پنجم قرآن بر بندة مسلمان اين است که طبق استعداد و صلاحيت خود اوامر، نواهي و مفاهيم آن را به ديگران برساند.
تبليغ و رساندن احکام قرآن کار اصلي پيامبر اکرم(ص) بود که بعد از رحلت ايشان به آحاد امت منتقل گرديد و هر يک از افراد
امت اسلامي به اندازة توان و استعداد خود در برابر اين مسئوليت بزرگ جوابگو خواهند بود.
(هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ) [ابراهيم ۵۲]
«اين پيامي است براي مردم، تا بدان بيمناک شوند»
(يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) [مائده ۶۷]
«اي پيامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان»
تعليم و آموزاندن قرآن مجيد نيز بخشي از تبليغ آن است ولي بلندترين مرتبه تبليغ «تبيين» است؛ يعني فقط رساندن احکام قرآن به ديگران کافي نيست، بلکه بايد آيات آن را کاملاً توضيح داده و در هنگام تبليغ سطح فکري مردم و شرایط زمانی و مکانی شان در نظر گرفته شود و با اسلوبي حکيمانه و جذاب ارائه گردد و براي هر قوم و ملتي به زبان سادة خود شان و بدون تکلف بیان شود.
اینها حقوقی است که قرآن مجید بر همة ما دارد و ما به حیث مسلمان مکلفیم به فکر ادا کردن آنها باشیم، ما آن ملت خوش نصیبیم که کلام پاک خدای متعال، محفوظ و سالم نزد ما موجود است؛ این امر از یک لحاظ باعث افتخار ماست ولی از جانب دیگر مسؤولیت بزرگی را به عهدة ما میگذارد که بیتوجهی به آن باعث خسارت دنیا و آخرت ما میشود. قبل از ما بنی اسرائیل حامل کتاب الهی بودند ولی چون نتوانستند به خوبی از عهدة این مسؤولیت عظیم بر آیند، خداوند متعال این افتخار را به امت حضرت محمد(ص) بخشید و آنان را چنین هشدار داد:
«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» [جمعه۵]
«مَثَل کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمیکنند مَثَل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند. بد مَثَلی است مثل مردمی که آیات خدا را دروغ میشمردهاند. و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.»
منبع : مجمع قرآن سنندج