«توهم خلود و يكنواختی»
نویسنده:د.سيداحمد هاشمي
يكي از بدترين احساسات و توهماتي كه گه گاهی به ما انسانها دست میدهد توهم خلود، جاودانگي و يكنواختي در اين دنياست، اين دو احساس ازآنجهت بدترين احساس توهم آميز است كه اولاً با تصور خلود و جاودانگي، تصور میکنیم ما براي استفاده از زندگیمان، همچنان فرصت و زمان كافي داريم و زندگي ما قرار است براي هميشه ادامه پيدا كند. پیامد اين تصور اين است كه از یکسو بسياري از فرصتهای طلايي زندگیمان را از كف میدهیم و از آن استفاده بهينه نمیکنیم و از سوي ديگر به عاقبت كارهاي خود نمیاندیشیم و مرتكب هرگونه گناه و پلشتي میشویم.
ثانیاً با توهم يكنواختي، تصور میکنیم زندگي با همين روال و آهنگ قرار است ادامه داشته باشد و قرار نيست در آينده هيچ تغييري مثبت يا منفي رخ دهد، پیامد اين تصور اين است كه آمادگي خود براي هرگونه تغيري را از دست میدهیم و هنگامیکه در معرض تغييرات بزرگ زندگي قرار میگیریم خود را کاملاً میبازیم و عنان صبر و تحمل خود را از كف میدهیم.
اين قضيه مرا به ياد حديثي از ابن عمر رضي الله عنهما انداخت كه در دوران جواني خوانده بودم. ايشان میفرمایند: رسول خدا صلیالله عليه و سلم شانههایم را گرفت و خطاب به من فرمود:”در دنيا مانند مسافر و یا رهگذر باش”. و ابن عمر میگفت: هنگامیکه شب شد، پس منتظر صبح نباش و هنگامیکه صبح شد، پس منتظر شب نباش و از سلامتیات براي زمان بیماریات؛ بهره بگير، و از زندگیات برای (پس از) مرگت؛ بهره بگير.( روايت بخاری)
آن زمان برداشت میکردم كه اين حديث، ما را به بیاعتنایی به دنيا و پشت پا زدن به آن فرامیخواند، درحالیکه الآن وقتي با نگاه جديد به آن مینگرم از آن چيز ديگري برداشت مي¬كنم.
اين حديث بههیچوجه ما را به ولنگاري و بیاعتنایی نسبت به دنيا فرانمیخواند، درواقع اين حديث منشور اساسي استفاده از فرصتها است، اين حديث ما را بر حذر میدارد كه در اين دنيا به ما احساس خلود و جاودانگي دست ندهد، درست مانند مسافري كه به محل سفر خود بهعنوان مكان اقامت دل نمیبندد اما سعي میکند از لحظهلحظهی سفر خود، كمال استفاده را ببرد و آن را به خاطر مسائل بيهوده، ضايع و تلف نكند.
اين روايت به ما هشدار میدهد كه دچار يكنواختي نشويم چراکه دنياي ما نشيب و فرازهاي زيادي دارد، و بايد از فرصتهای نشيب بهره گيريم تا در مقابل تهديدهاي فراز، خود را نبازيم.